طبق خواسته مدرسه و البته علاقه شخصی خودم، در کلاس آمادگی دفاعی پایه نهم، قرار است انواع بحث های سیاسی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی و حتی ورزشی مطرح شود. معمولا این بحث ها را خودم به صورت مدیریت شده در کلاس راه می اندازم و بعد هم جمعش می کنم. اما گاهی هم بحثی پیش می آید که حتی فکرش را نمی کنیم.
یکی دو هفته پیش، در کلاس آمادگی دفاعی، هنگامی که موضوع بسیج مردمی در سایر کشورها را توضیح می دادم، بحث ضرورت کمک به فلسطین پیش آمد. معمولاً بحث های احتمالی کلاس را پیش بینی می کنم و پاسخ مناسب برایشان آماده می کنم. از جمله همین بحث که یکی دو کلیپ هم برایش آماده داشتم و پخش شد. اما بحث دیگری از این موضوع منشعب شد که قبلاً فکرش را نکرده بودم: «ضرورت وحدت شیعه و سنی» که دو مخالف جدی در کلاس چهل و چند نفری ما داشت.
وقتی سوال توسط یکی از دانش آموزان مطرح شد، از عکس العمل کلاس به نظرم رسید که موضوع برای بقیه هم محل سوال است. خود دانش آموزان را برای پاسخگویی به سوالات هم فعال کردم. بحث های زیادی مطرح شد و چون وقت زیادی از کلاس نمانده بود، موضوع برای جلسه آینده باقی ماند. به همین دلیل هم تکلیف این جلسه، چنین طرح شد: «رفتار اهل بیت با اهل سنت چگونه بوده است»
جلسه آینده، پاورپوینتی آماده کردم که موضوعات مطرح شده در جلسه قبل و چیزهایی که احتمال داشت در کنار موضوع مطرح شود را پاسخ دهد. تعدادی فیلم هم آماده کردم که در صورت ضرورت پخش کنم.
دریافت پاورپوینت
حجم: 375 کیلوبایت
بیشتر بحث این دو نفر و یکی دو حامی نصفه و نیمه آنها با بقیه کلاس، بر این موضوع متمرکز بود که آیا اهل سنت مسلمان هستند!
اما همه این مقدمه را گفتم که این نکات را بنویسم. در این بحث، من نکات ذیل را به شدت رعایت کردم:
- با اینکه نظر من و بخش عمده ای از کلاس به طور آشکار با دو نفر از دانش آموزان تفاوت داشت، به هیچ وجه اجازه ندادم سایر دانش آموزان به این دو نفر بی احترامی یا تعرضی داشته باشند. حتی وقت بیشتری به آنها نسبت به سایر کلاس دادم و حمایت بیشتری از آنها کردم. این کارها برای آن بود که بچه ها مدارای در بحث را یاد بگیرند.
- اجازه دادم بیشتر مباحث بین خود دانش آموزان صورت بگیرد و تا جایی که دانش آموزان قادر به پاسخگویی بودند، وارد بحث نشدم.
- در بحث، بر اصول شیعه تأکید فراوان کردم. تولی و تبری را به طور جدی مطرح کردم تا اولاً دانش آموزان به اشتباه به پلورالیسم روی نیاورند و حس نکنند که مهم نیست چه عقیده ای داشته باشی. دوم این که با این کار جلوی متهم شدن خودم به بعضی موضوعات را گرفتم.
- بیشترین تکیه بحث را بر کلام معصومین و آیات قرآن گذاشتم.
- هرگز از کلماتی که تحریک کننده طرف مقابل است مثل «شیعه انگلیسی» استفاده نکردم. هیچ نامی هم از افرادی مثل سید صادق شیرازی نیاوردم. چه آن که می دانستم یکی از این دو نفر از اقوام ایشان است. بنابراین اهانت نکردن به مقدسات! طرف مقابل را به طور عملی اجرا کردم. البته لازم به ذکر است که در فضای عمومی جامعه، با توجه به عملکرد این افراد، جدا بودن آنها از بدنه شیعه باید به صراحت اعلام شود و این عملکرد من برای شرایط کلاس خودم بوده است.
- ده دقیقه پایان کلاس را اجازه طرح بحث جدید ندادم و مباحث گفته شده را جمع بندی کردم تا فضا آرام شود.
- بعد از پایان کلاس به پایه های دو طرف بحث تذکر دادم که این بحث مربوط به کلاس ما بوده است و بعد از کلاس نباید ادامه پیدا کند. مهم تر آن که این بحث نباید رفاقت آنها را به هم بزند.
بحث تمام شد اما احتمالاً پس لرزه هایی داشته باشد. همچنین منتظرم که دوستانم (انصافاً به این دو نفر که برای عقیده شان تلاش می کنند علاقه مند شده ام) برای جلسه آینده سوالات و حرف های جدیدی آماده کنند. اما از مجموع مسائل پیش آمده احساس خوشحالی و رضایت می کنم.
مرتبط است: