پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۲ مطلب در فروردين ۱۳۸۳ ثبت شده است

سالگرد تاسیس وبلاگ مهرآب -که گذشت- با یک رویای به هم ریخته قهر و تبسم همراه شد و آن شد که دیدید: چند وقتی مهرآب رفته بود گل بچیند.

حالا یک بهانه دیگر به دست آمده تا حرفی را که خیلی وقت پیش می‌خواستیم بزنیم، واگو کنیم: شهادت سید مرتضی آوینی و البته سالگرد تاسیس وبلاگ دوست و همسایه «مرتضی و ما» و ...

توضیح آنکه جملاتی که در متن زیر رنگی شده‌اند عینا جملات شهید آوینی هستند (با عرض معذرت از سید صالح که توی کفششان پا کرده‌ایم(

 

آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که «حدیثی برای هنرمندانه دیدن» یعنی چه؟ این چه عنوانی است که برای این وبلاگ انتخاب شده است؟ اصلا مگر هنرمندان فرقی با بقیه آدمها دارند که نگاهشان هم فرق داشته باشد؟ و ...

شهید آوینی در توضیح و تبیین سخنی که حضرت امام با هنرمندان داشته‌اند (مهرماه سال ۶۷) مقاله‌ای نسبتا طولانی به نام منشور تجدید عهد هنر نوشته‌اند که در کتاب رستاخیز جان به چاپ رسیده است. در جای جای این مقاله این معنا آمده است که: «هنر عین تعهد و مبارزه است.» که با این حکم، حدیثی برای هنرمندانه دیدن یعنی حدیثی برای متعهدانه دیدن یا حدیثی برای مبارزانه دیدن. اما این تعهد چیست و آیا با آزادی هنرمند منافات ندارد؟

از نگاه اسلام مهمترین وظیفه هر انسانی رسیدن به کمال حقیقی و قرب حضرت حق است و اگر انسان به هر چیز دیگری جز این برسد مطمئنا خسران کرده است. یعنی سرمایه عمر را از کف داده ولی چیزی که درخور آن باشد به دست نیاورده است و البته به قول سید مرتضی، این وظیفه‌ای است فراتر از اینکه انسان هنرمند باشد یا سیاستمدار، عالم باشد یا فیلسوف، مهندس باشد یا طبیب ....

اما آیا انسان به وسیله هنر می‌تواند عروج کند؟ جهاد بابی از ابواب بهشت است، و تقوا نیز. اما آیا هنر نیز مستقل از دین بابی است که انسان را به بهشت می‌رساند؟ پاسخ این سوال وقتی مشخص می‌شود که بدانیم تعالی انسان به سوی حق یک راه وصول و عروج بیشتر ندارد و آن هم دین است که معنای حقیقی خویش را در ولایت می‌جوید. روح بشر برای وصول به مراتب متعالی کرامت انسانی باید در «عمل» از پستی‌ها و کثافات و تعلقات تنزه پیدا کند و این حکمی است کلی که هنرمندان، فلاسفه، مهندسان، اطباء و سیاستمداران را نیز شامل می‌شود. مگر نه اینکه هنرمند ورای هنر خویش لاجرم انسان است؟ و مگر نه اینکه وجود انسان عین تعهد و امانتداری است؟

انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا

همانگونه که علم یک طبیب برای او این مسئولیت را ایجاد می کند که به حال بیماران لااقل غم خوار باشد، هنر هنرمند نیز نه تنها موجب نمی شود که هنرمند –آنگونه که معمول است- به دلخواه خویش زندگی کند نام آن را زندگی هنری بگذارد بلکه برای او مسئولیت می آورد. هنرمند موظف است زیبایی های حق را که شاید مردم عادی از دیدن آن عاجز باشند به آنها بنمایاند. پس هنرمند در درجه اول باید حق شناس باشد و به دین حق به معنای واقعی ایمان داشته باشد و از همین روست که حضرت روح الله فرمود: «شهادت هنر مردان خداست» و فرمود: «هنرمندان ما تنها زمانی می توانند کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکاء به غیر و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده اند.» پس هدف هنر نیز با توجه به این کلام رساندن مردم به حیات جاویدان است در چارچوب مکتب.

و در مورد مبارزه نیز باید گفت: انسان در مبارزه میان حق و باطل به کمال می رسد، چه در درون خویش باشد که جهاد اکبر است و چه بیرون از خود که جهاد اصغر ... و هنرمندان نیز از آن لحاظ که انسانند باید در کشاکش این مبارزه به کمال هنری خویش دست یابند. جنگ ممکن است باشد یا نباشد اما مبارزه تمامی ندارد.

پس هنر هنرمند باید عین تعهد او به دین حق و مبارزه او برای تحقق اسلام در جهان و برقراری عدالت باشد و آن تعهد باید از چشمه سار هنر او بیرون بجوشد، نه آنکه از بیرون چون لعابی نازک از رنگ بر هنر او بنشیند. مبارزه او نیز مبارزه بیرونی است و جهاد اصغر یا مبارزه بیرونی، جلوه همان مبارزه ای است که او در درون خویش با شیطان دارد.

اما در این باب که تعهد هنرمند موجب سلب آزادی او می شود و هنر را سفارشی می کند به دو جمله از سید مرتضی آوینی بسنده می کنیم:

1- آزادی میان ما و آزاد انگاران مشترک لفظی است و چه بسا که این دو آزادی در ظاهر نیز مشابهت هایی با یکدیگر داشته باشند. آن آزادی که می گویند، «رهایی از هر تقیید و تعهدی» است و این آزادی که ما می گوییم نیز «آزادی از هر تعلقی» است. ... انسان امروز بر یک «فریب عظیم» می زید و بزرگ ترین نشانه این حقیقت آن است که خود از این فریب غافل است؛ می انگارد که آزاد است، اما از همه ادوار حیات خویش در بندتر است؛ می انگارد که فکر روشنی دارد، اما از همه ادوار حیات خویش در ظلم بیشتری گرفتار است.

آزادی در نفی همه تعلقات است جز تعلق به حقیقت، که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلق است که معنا می گیرد و بنابراین، آزادی و اختیار انسان تکلیف اوست در قبال حقیقت، نه حق او برای ولنگاری و رهایی از همه تعهدات. و مقدمتا بایدد گفت که هنر و ادبیات نیز در برابر همین معنا ملتزم است.

2- هنرمندان با رغبت فراوان حاضرند در خدمت تبلیغ صابون و پودر لباسشویی و ... آفیش فیلم های سینمایی کار کنند، اما چون سخن از صدور انقلاب و یا پشتیبانی از رزم آوران میدان مبارزه با استکبار جهانی به میان می آید روی ترش می کنند که: «نه آقا، قبول سفارش، هنر را می خشکاند!» این کدام هنر است که برای پروپاگاند تجاری فوران می کند، اما برای عشق به خدا،نه؟ آیا هنرمند با این انتخاب، نوع تعهد خویش را مشخص نکرده است؟ حال آنکه آزادی حقیقی تنها در عشق به خداست و هنر آنگاه حقیقتا آزاد می شود که غایتش وصول به حق باشد؛ هنر برای وصول به حق.

 

در پایان جمله ای دیگر از سید مرتضی آوینی و التماس دعا

با انقلاب اسلامی عصر این بشر [بشری که افق خاک منظر نظرش را پر کرده بود] به تمامیت رسیده و انسانی دیگر پای به عالم ظهور نهاده است که طرحی نو در خواهد انداخت و عالمی دیگر بنا خواهد کرد و از مقتضیات این عالم جدید که طلیعه آن ظاهر شده، یکی هم آن است که ادبیات و هنر دیگری پای به عرصه تحقق خواهد نهاد.

امضاء: سید علی ثاقب

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۳ ، ۲۳:۲۰
علی اصغر جوشقان نژاد
سلام.
*
اول که آمدم قصد داشتم که بمانم، برای همیشه. حالا هم دلم می‌خواهد ادامه بدهم.
*
اولش تقصیر سید مرتضی شد. به دلایلی که خودم می‌دانم خودش قدرت نوشتن را برای مدتی از من گرفت. بعد هم که مسایل دیگری پیش آمد ... و حالا دوباره آمده‌ام.
*
حالا دوباره آمده‌ام تا بمانم... اما نه مانند قبل. برای صبرتان یک یا علی می‌طلبم
*
سلام

یا حق
امضاء: سید علی ثاقب

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۸۳ ، ۱۱:۱۲
علی اصغر جوشقان نژاد