پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۵ ثبت شده است

 

حالا که آمده‌ای
چرا این قطار ایستاده است؟
چرا این قطار برنمی‌گردد؟

حالا که آمده‌ای
گریه نمی‌کنم
حالا که آمده‌ای
کیفت را باز کن
دستمالی به من بده

حالا که آمده‌ای
دیگر نه شاعرم نه عاشق
فقط این پنجره را ببند
تا دلم نگیرد

حالا که آمده‌ای
سلام
حالا که نمی‌روی
خداحافظ
ای همة سوزنبانهای آن مسیر دوردست

حالا که آمده‌ای
از این چمدان می‌ترسم
این چمدان را برمی‌دارم
این چمدان را
به دریاهای دور می‌اندازم

حالا که آمده‌ای
دلم برای این ماه و این ستاره می‌سوزد
امشب چگونه سر بر بالش خواب می‌گذارند
با این همه بیداری!

حالا که آمده‌ای
آن سوزنبان را بدعادت نکن
بگو که خیال سفر نداری
بگو که برنمی‌گردی

حالا که آمده‌ای
این همه کبوتر و این همه گنجشک
چرا به لانه‌هایشان برنمی‌گردند!
تو که جایی نرفته بودی!

حالا که آمده‌ای
همة گلدانها خوشحال‌اند
دوباره این آبپاش زرد
هر روز ساعت هفت‌ِ صبح
به سراغشان خواهد رفت

حالا که آمده‌ای
گریه نکن
دیگر مشق نمی‌نویسی
همة مدادهایت رنگی است

حالا که آمده‌ای
همین‌ جا بنشین
و فقط از خدا بپرس
چقدر با هم بودن خوب است

حالا که آمده‌ای
گریه نمی‌کنم
این باران
از آسمان دیگری است

حالا که آمده‌ای
فقط به همین لحظه بیندیش
به این همه شادمانی که آمده‌اند و
برای دیدنت به هم تنه می‌زنند

حالا که آمده‌ای
هی دست و دلم را نلرزان و
هی دلواپسم نکن
اگر نمی‌مانی
بیابانهای بی‌باران
منتظرم هستند

حالا که آمده‌ای
تو پروانه می‌شوی و
من هم بی‌دغدغه مرگ
پیر می‌شوم

حالا که آمده‌ای
همان پیراهنت را بپوش
همان پیراهن آبی گلدار
با همان بهار
که مرا پانزده سال جوان‌تر می‌کند

حالا که آمده‌ای
خداحافظ
ای همة شبهایی که با هم گریه کرده‌ایم

حالا که آمده‌ای
همین پرندة بی‌طاقت
که تو را گم کرده بود
با خیال راحت
دلش را برمی‌دارد و
به جانب جنگلهای دور می‌رود

حالا که آمده‌ای
تازه می‌فهمم
احساس آن دهقان پیر و
مزة دعای باران را

حالا که آمده‌ای
توان ایستادن ندارم
بنشین
سر بر زانوانم بگذار

 

حالا که آمده‌ای

من هم همین را می‌گویم

این تفنگ‌ها اگر نباشد

نان برای همه هست

 

حالا که آمده‌ای

بگو

از نخل‌ها بگو

آیا هنوز هم گریه می‌کنند؟

 

حالا که آمده‌ای

خوشحالم

دیگر از کرخه و کارون

سراغت را نمی‌گیرم

 

حالا که آمده‌ای

نمی‌دانم کرخه و کارون

با تو چیزی گفته‌اند

از مسافران سبزپوشی که

شبانه آواز می‌خواندند و

صبحگاهان در کوچه باغ دریا گم می‌شدند!

 

حالا که آمده‌ای

از خودت می‌پرسم

آیا قطارهای جنوب

هنوز هم بوی گریه و گلاب می‌دهند؟

 

حالا که آمده‌ای

خوشحالم

یک طرف این سفره کوچک

دیگر بی بشقاب نمی ماند

 

حالا که آمده‌ای

هی برنگرد و پشت سرت را نگاه نکن

گنجشک های آن شهر دوردست

برای خود فکری می‌کنند

 

حالا که آمده‌ای

بوی اسفند در همه‌ی خانه پیچیده است

اما صدای خنده‌ی مادرم را

نمی‌شنوم

 

 

محمدرضا عبدالملکیان

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۸:۲۷
علی اصغر جوشقان نژاد

آنهایی که سوره می‌خوانند، با بحث توزیع محصولات فرهنگی آشنا هستند. بنابراین جهت اطلاع دوستان اعلام می‌کنیم این نوشته، جهت معرفی یک مرکز فرهنگی با محصولاتی مناسب است.


اداره‌ای هست به اسم «اداره مشاوره و پاسخ» فکر می‌کنید کار این اداره چیست؟

*

یک مجله کاغذی که یک سایت هم دارد، یک نشریه الکترونیک، تعداد زیادی کتاب، cd، جزوات آموزشی و خیلی محصولات دیگر؛ این‌ها همه و همه در کنار یک وظیفه اصلی تولید شده‌اند.

*

اداره مشاوره و پاسخ اصلی‌ترین کاری که باید انجام دهد، پاسخ به سوالات دانشجویان در زمینه‌های متنوعی است که در وظایف این اداره مشخص شده است. شما هم به راحتی می‌توانید سوالات خودتان را با ایشان در میان بگذارید (به سه طریق، یکی ایمیل، یکی فرم سایت و دیگری پست که فکر می‌کنم دومی راحت‌تر باشد) بسته به نوع سوال شما، از دو تا ۱۰ روز بعد پاسخ به دست شما می‌رسد. محققین اداره مشاوره از سال ۷۲، همگی مشغول همین وظیفه اصلی هستند.

اما وقتی یک بانک عظیم پرسش و پاسخ در اختیار این اداره باشد، بی‌تدبیری است که آن را به امان خدا رها کنند و فکری به حال استفاده‌های دیگری که می‌شود از این سوالات کرد نداشته باشد. بنابراین اداره مشاوره از این سوالات تا کنون ۱۷ جلد کتاب پرسش و پاسخ به چاپ رسانده است. سی‌دی دوم پرسمان نیز تا چند هفته آینده به بازار می‌آید که در آن بانک برگزیده پرسش و پاسخ‌ها موجود است. غیر از این‌ها، این اداره هم اکنون سوالات احکام را در اختیار دفاتر مراجع قرار می‌دهد تا آنها بتوانند به وسیله کامپیوتر پاسخ‌گویی سریع‌تر و مطمئن‌تری داشته باشند.

اما یک کار اصلی دیگر، نشریه الکترونیکی پرسمان است. مجله پرسمان را احتمالا دیده‌اید. وقتی از نتیجه این پرسش و پاسخ‌ها این مجله به چاپ رسید و نتیجه مناسب آن دیده شد، مسئولین نشریه الکترونیکی پرسمان را نیز راه‌اندازی کردند تا به نحوی دیگر تلاش خود را برای گسترش فرهنگ پرسش‌گری انجام داده باشند. در این نشریه محققین مرکز، مقالات خود را که غالبا از کنار پاسخ به سوالات تولید شده‌اند منتشر می‌کنند. کاربران اینترنت می‌توانند عضو این نشریه شوند تا یک تا دو ماه یک‌بار از مطالب منتشره آن مدت مطلع شوند.

در کنار همه این‌ها، این اداره یک فعالیت مناسب دیگر هم دارد. چت به وسیله یاهو مسنجر. محققین این مرکز هر شب با آی دی porsemannahad آنلاین می‌شوند و به سوالات جوانان پاسخ می‌دهند. برنامه دقیق این گفتگو، در این صفحه قرار دارد.


و اما بعد:

۰- آقای سید صالح نوری زحمت کشیدند و پس از طلاق دادن آن خانه قبلی به خانه پدری برگشتند. نیامده قالب را هم عوض کردند. خبر ظهور موفورالسرور آقازاده‌ی حضرت‌عالی (یعنی بنده) را هم ایشان بدون هماهنگی منتشر کردند. فلذا هیچی.

۱- از همه دوستانی که تبریک نگفته‌اند کمال تشکر را داریم.

۲- وقتی از آنهایی که تبریک نگفته‌اند تشکر کرده‌ایم، معلوم است که از آنهایی که تبریک گفته‌اند هم متشکریم.

۳- بدون ذکر نام و اشاره با انگشت، (اخا) رحیم وقتی کوچولوی ما را دید با حسرتی مثال زدنی گفت: این آدمیزاد چیه؟

۴- بند قبل را گفتم تا حضرات اخویان حمید و رحیم بیش از حد دور برندارند.

۵- دوست عزیزمان مهدی شیخ در چهارباغ یا همان چای نبات به خاطر به جا نیاوردن صله رحم و سراغ نگرفتن از ایشان از ما گله‌مند شده‌اند. با اضافه کردن لینکشان در میان دوستان مهرآب و نوشتن این بند، امیدواریم که از دلشان درآمده باشد.

یا حق
امضاء: سید علی ثاقب

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۲:۱۵
علی اصغر جوشقان نژاد

 

 

 

 

 

****** السلام علیک یا حسین بن علی بن حسین‌علی، یوم وُلِدَ وَ یَومَ تَبکِیَ و یَوم تَلبَنُ لَبناً

 

***** برای آن که بعدتر کسی نپندارد که سیدعلی ثاقب، خدای ناکرده از اچ.تی.ام.ال. سر در می‌آورده و یا زبانم لال، سواد بصری و ذوق گرافیکی داشته‌است –و از قِبَل آن تحریفی در تاریخ گهربار زردآلوی 11 رخ دهد- شکسته نفسی می‌فرماییم و به حضور انور خوانندگان گرامی عرضه می‌داریم که اگر شمایل نو و قبای تازه‌ی وبلاگمان به دیده‌ی مبارکتان نشسته است، ثمره‌ی تلاش‌های بی‌حد و حصر حضرت مستطاب این‌جانب است.

 

**** همچنین اس.ام.اساً از ظهور موفورالسرور آقازاده‌ی حضرت‌عالی مطلع گردیدیم. در همین راستا چهارشنبه‌ی هفته‌ی جاری به همراه حضرت حاجی حسین داوودی و اعوانه و انصاره، جهت ادای پاره‌ای توضیحات شفاهی و ضروری به محضرتان شرفیاب خواهیم شد!

 

*** پیشاپیش، کوچولو را لپ‌کشانیم.

 

** فلذا مبارک باشد

 

* در پایان جا دارد تا آرزو کنیم چشم هر کسی که –بدون ذکر نام و اشاره با انگشت: حمید اخا رحیم- به دلیل دوری راه از ادای حضوری پاره‌ای از توضیحات... (!) معذور است، بترکد به شادباش قدوم نورسیده.

 

 

یاعلیش!

۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۸۵ ، ۲۳:۰۳
علی اصغر جوشقان نژاد