پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

شاید بعضی ها در ضرورت صحبت به زبان فارسی شک داشته باشند! نه آنکه زبان شان چیز دیگری باشد، بلکه زبان شان چیزهایی قاطی دارد و آن را بد نمی دانند. لابه لای صحبت هایشان می شنوی که از «S.M.S» صحبت می کنند و در جوابت «O.K» می گویند. در وبلاگ خود «Post» جدید منتشر می کنند و در پایین مطالب دیگران «Comment» می گذارند.

باید در یک مطلب مستقل، برای اقناع این دسته از مخاطبان نوشت. اما فعلا مخاطب این مطلب ایشان نیستند. این افراد می توانند این سخنرانی آقا را بخوانند. (به اواخر متن، بخش ششم صبحت هایشان مراجعه کنید.)

آن ها که در ضرورت فارسی گویی تردید ندارند، اما در محدوده نفوذ یا شیوه ترویج آن بحث دارند، این نوشته را بخوانند.

*

می توانیم مثل یک استاد ادبیات فارسی باشیم که به جای شعر نیز بگوییم «چامه» یا از آن طرف بام بیفتیم و بی خیال همه کلمات شویم و فارسی و انگلیسی و عربی را در هم و بر هم توی حرف هایمان استفاده کنیم.

اما من برای حذف لغات خارجکی، معتقد به چند سطح هستم.

سطح اول؛ حذف لغات «تابلو»:

خدا وکیلی، استفاده از کلمه «سولوشن» به جای «راه حل» تابلو نیست؟ آیا ضرورت ندارد که همه ما، در هر کاری که هستیم، این کلمات را از گفتار خود حذف کنیم؟

این سطح از حذف لغات، شامل تمام کلماتی که معادل رایج فارسی دارند و مفهوم اضافه تری را نمی رسانند می شود. در این سطح، عربی و لاتین هم فرقی ندارند. چه این که نباید گفت «علی ایحال» وقتی کلمه «به هر حال» وجود دارد!

سطح دوم؛ حذف لغات رایج دارای جایگزین رایج:

آیا استفاده از پیامک به جای اس ام اس، کار سختی است؟ آیا جمله را از ریخت می اندازد؟ آیا بخشی از مفهوم با این جایگزینی از دست می رود؟ آیا پیامک، مثل «رایانامه» یک کلمه غریبه در بین مردم است؟

استفاده از کلمه «دریافت» به جای «دانلود» چه؟ نظرتان در مورد «نظر» به عوض «کامنت» چیست؟ آیا «ممنون» جایگزین بهتری برای «مرسی» نیست؟

این دسته از کلمات خارجی، کلمات رایجی هستند که با اندکی بررسی، یک کلمه رایج دیگر در زبان مادری مان پیدا می شود که بتوانیم جای آنها بگذاریم. شاید لازم باشد در بعضی موارد جمله را طوری تغییر بدهیم که کلمه جدید، خوب در آن جا بیفتد. اما به هر حال می توان این سطح از جایگزینی را با اندکی زحمت انجام داد.

سطح سوم؛ حذف لغات رایج با جایگزین غیر رایج:

می پذیرم که استفاده از «رایانه»، واقعاً سخت تر از موارد قبل است. یا مثلاً «دور نگار» به جای «فکس» و «بالگرد» به عوض «هلی کوپتر» جایگزین های جانیفتاده ای هستند.

شخصاً این سطح از جایگزینی را -لااقل فعلاً- نمی پسندم. موارد قبل را با جدیت دنبال می کنم اما به نظرم می رسد که اجرای این سطح از جایگزینی و «فرهنگستانی» کردن همه لغات، موجب منتقل نشدن مفهوم می شود. البته منکر زحمات فرهنگستان نیستم. واقعاً زحمات بسیار خوبی کشیده اند و بسیاری از لغات ما، اکنون نتیجه زحمات ایشان است. بعضی کلمات جایگزین شان، به موقع می آید یا با یک حرکت مکمل، رایج می شود (مثل سوبسید که با طرح هدفمندی یارانه ها، به یارانه بدل شد)، اما بعضی کلمات گل نمی کند و خارجکی شان رایج می ماند.

*

راهکارها:

اگر قرار باشد فرایند حذف کلمات خارجکی و بیگانه! به خوبی انجام شود، باید شیوه هایی ابتکاری داشته باشیم و با انتقال تجربه به یکدیگر کمک کنیم. در این مسیر به چند تجربه توجه کنید:

1- متاسفانه باید بگویم که بسیاری از ما «انگلیسی» فکر می کنیم. یعنی وقتی می خواهیم حرف بزنیم، ابتدا مفهوم مورد نظر با کلمه ای انگلیسی به فکر ما می آید و اگر بخواهیم خود را ملزم به فارسی گویی کنیم، باید سریع آن را به زبان مادری! ترجمه کنیم و بر زبان بیاوریم. یعنی فرایند تفکر ما بر عکس شده است. اما خوشبختانه به سرعت این مشکل حل می شود. یعنی با تمرین یکی دو هفته ای، شما مثل یک آدم فارس! از ابتدا به زبان فارسی فکر خواهید کرد.

2- گیر دادن به آدم های با جنبه، باید به لحظه باشد. یعنی به محض اینکه گفت «سایز»، شما بگویید «اندازه» و سکوت کنید تا ادامه حرفش را بزند. احتمالا طرف لبخندی می زند و حرفش را از سر می گیرد و در چند کلمه آن طرف تر می گوید «لارج» که مجددا شما بدون هیچ حرف اضافه ای می فرمایید «بزرگ» و سکوت می کنید. نفر سوم جمع تان هم از ضرورت «سینک» شدن شما با فلانی می گوید که شما فقط و فقط می گویید «هماهنگ شدن» و سکوت می کنید. بعد از مدتی شما انگشت نما می شوید. بعدتر از مدتی، آنها دچار درگیری ذهنی می شوند و دست کم وقتی پیش شما هستند، لا به لای صحبت هایشان کمی سکوت می کنند و کلمه مناسب فارسی را جایگزین خواهند کرد. حتی گاهی کلمه انگلیسی را می گویند و بعد ترجمه می کنند «یا همون ...» خب شما به هدف خود نزدیک شده اید.

3- از اینکه به عنوان یک پاسدار زبان پارسی انگشت نما شوید، نترسید. بعد از مدتی که شما به کلمات دیگران گیر دادید، یواش یواش خودشان به هم گیر خواهند داد و شما از تنهایی در می آیید.

4- فراموش نکنیم که این مسئله، یک فرایند انسانی است. هم ما آدم هستیم! و هم طرف مقابل ما. بنابراین ممکن است بعد از آن که وارد اقدام بر علیه لغات مهاجم شدیم، خودمان هم به ترکش آنها دچار شویم و به اشتباه، کلمه ای نامربوط را وسط جملات مربوط خود بیاوریم. خب این بهترین دستاویز برای اطرافیان ماست که دلی از عزا در بیاورند و بعد از مدتی که ما به آنها گیر داده ایم، حسابی به ما غرغر کنند. حتماً باید در این زمینه صبر و حوصله کافی داشته باشیم و با روی باز اشتباه خود را بپذیریم. حتی لازم است از کسی که به ما تذکر داد، بسیار تشکر کنیم تا بدانند که این اقدام ما، از روی دلسوزی است.

5- ممکن است حذف لغات تابلو از زبان بعضی از دوستان، نیازمند نوعی «تمسخر» باشد. یعنی باید کاری کنیم که گوینده، از نگاه عاقل اندر عاقلی دیگر ما، یا از لبخند ملیح مان، یا حتی از سوال تابلوی ما راجع به معنی کلمه مورد نظر، خجالت بکشد و انگشت نما بشود. به هیچ وجه هم این کار سخت نیست. در هر جمعی، هر چقدر که نسبت به این مفاهیم بیگانه باشند، با چند بار پافشاری هوشمندانه بر این کار نتیجه خواهید گرفت و فضا را بر خواهید گرداند. امتحان کرده ام که می گویم.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۴۲
علی اصغر جوشقان نژاد