به لطف شازده پسرمان که امسال مدرسه ای شد، مشتری دفاتر تحریر ایام شدیم. دفاتر «زیبای ضروری» که سال ها جای خالی آنها احساس می شد و حالا چند سالی است که امثال آن کمابیش پیدا می شوند.
اما نکته عجیب، شیوه توزیع این محصولات است. مثلا برای ما که در قم هستیم، دفاتر تحریر ایام فقط از طریق فروشگاه سوره مهر به فروش می رسد! بدیهی است که هیچ پدر و مادری برای خریدن دفتر مشق فرزندشان به «سوره مهر» مراجعه نمی کنند.
نوشت افزار «دارا و سارا» فقط در فروشگاه های کانون پرورش فکری، دفاتر تحریر «ایام» فقط در نمایندگی خاص آن (که نامش را باید حدس بزنید و الا هیچ تبلیغی در محیط انجام نشده است)، دفاتر مشق «سارا و ثمین» فقط در محل جامعه الزهرا و البته چند نوع محصول متفرقه دیگر نیز در فروشگاه کتاب جمکران!!
این توزیع همه جانبه! در قم است و مثلاً ایلام حتماً همان نمایندگی نیم بند را هم ندارد. به علاوه این ها را بگذارید کنار محدودیت تیراژ این محصولات.
محل توزیع همه چیزهای انقلابی، در فروشگاه های انقلابی نیست. اتفاقا چنین محصولاتی باید دقیقا در محلی فروخته شوند که محصولات رقیب حضور دارند. لوازم التحریر فروشی محله ما هم باید در کنار دفتر «سیندرلا» و «بن تن»، دفتر «مختار» و «شهید احمدی روشن» را بفروشد. آن وقت رقابت واقعی شکل می گیرد و مشتریان اصلی (دانش آموزان) در این شرایط انتخابگر خواهند بود.
برای خرید دفاتر تحریر کنونی فرزندم، او هیچ اختیاری نداشته است. هر چند که خودش چنین احساسی ندارد و گمان می کند که با اختیار خریده است. و حتی (علیرغم علاقه اش به بن تن) بعضی از این دفاتر را از بن تن بیشتر دوست می دارد. اما حقیقت آن است که من در جایی به او اختیار «انتخاب دفتر» داده ام که فقط همین ها بوده.
طبیعتاً در طرف مقابل نیز اختیاری وجود ندارد. فرزندان بسیاری از اهالی این کشور فقط از بین محصولات سیندرلا، بن تن، باربی و... انتخاب می کنند و هیچ راهی به انتخاب تصاویر زیبا ندارند. در این رقابتِ «سلب اختیار» ما بازنده هستیم، چرا که بیشترینه جبر کشور به سمت محصولات بی فرهنگی است و محصولات فرهنگی نحیف هستند.
راه حل این مشکل آن است که همین محصولات نحیف دقیقا در کنار محصولات اصلی ارائه شوند. مطمئنا کودکان زیادی (و همچنین والدین زیادتری) تصویر کودکانه دانشمندان ایرانی را در حال مراقبت از گوسفند شبیه سازی شده به تصویر درهم و برهم بن تن ترجیح می دهند.
به علاوه، نیازی نیست که این کار دقیقاً در ایام شروع سال تحصیلی انجام شود. می توان این محصولات را (با حجم کمتر) در ایام تحصیلی بین فروشگاه های لوازم التحریر توزیع کرد و در ایام خاصی تبلیغ بیشتری برای این محصول انجام داد. این مسئله همچنین باعث می شود با سرمایه اولیه کمتر نیز امکان رقابت فراهم شود.
*
در این رقابت البته عامل دیگری نیز نقش آفرین است. محصولات بی فرهنگی متولی مشخصی ندارند و محصولات فرهنگی انقلاب اسلامی صدها متولی دارند و البته دقیقاً همین مسئله باعث پیشرفت محصولات ضد فرهنگ شده است. آنجا کسی اصرار چندانی ندارد که بگوید فلان چیز را من تولید کرده ام و فقط به «پول» می اندیشد و به همین دلیل بهترین راه توزیع را می یابد و بیشترین دامنه اثرگذاری را انتخاب می کند. اما در جبهه فرهنگ انقلاب، متولیان هر کدام دغدغه نام دارند و به همین دلیل فقط در فروشگاه نزدیک به خودشان توزیع می کنند که بتوانند به خوبی نظارت! کنند و آمار مربوطه نیز پر و پیمان باشد و خب البته چیزی که مهم نیست، میزان اثرگذاری و گستره توزیع است.
موسسات خصوصی و دغدغه دار نیز گویی این قاعده دولتی را ناخواسته پیگیری می کنند و توزیع شان را محدود نگه می دارند.
*
خلاصه کلام آن است که جذابیت محصولات فرهنگی هیچ کم از محصولات ضد فرهنگ ندارد و چه بسا با حضور مستمر، عرصه را بر بی فرهنگ ها تنگ کند. کیفیت تولیدشان نیز در بسیاری موارد خوب و قابل رقابت است. اما همه مسئله در نحوه توزیع است.