مکالمات فرهنگی اقتصادی -6
جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۵۵ ب.ظ
گفتگوی رو در رو با یک فامیل نزدیک
من: کار پیدا کردی؟
او (با خمیازه): نه!
من: اصلاً گشتی دنبال کار؟ اصلاً از پای این کامپیوتر کوفتی پا شدی که بگردی؟
او: آره. یعنی زنگ زدم به اون شرکتی که گفتی، گفتن نیرو نمیخوان.
من: دیگه؟
او (شانه بالا میاندازد): دیگه هیچی!
من: خسته نشده باشی. بگو بیکاری چه عیبی داره که برم دنبال کار. بگو همین جا پشت میز که نشستم، بیشتر خوش می گذره. بگو اصلاً تو چی کارهای که غصهی کار من رو میخوری.
او (با دلخوری): این چه جور حرف زدنه؟ من دوست دارم کار کنم.
دوست عزیز! گفتگو فرضی و خیالی است. شما به خودت نگیر.
۹۳/۰۲/۰۵