پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صدا و سیما» ثبت شده است

[caption id="" align="aligncenter" width="400" caption="دهه بزرگداشت امام هادی علیه السلام در فضای مجازی"]دهه بزرگداشت امام هادی علیه السلام در فضای مجازی[/caption]

1- حضرت امام هادی (ع): اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت.

2- مطلب پیشینی که پیرامون حضرتش نوشتم، حاوی یک قطعه مداحی زیبا بود که پیشنهاد می کنم آن را بشنوید.

3- پایگاه رادیو معارف نیز میان برنامه های زیبایی برای میلاد و شهادت آن امام قرار داده است. آنها را هم بشنوید.

4- حالا که این مقدار ارادت به ایشان -و طبعاً سایر ائمه هدی علیهم السلام- داریم می توانیم به این سوال هم بیاندیشیم. چرا ما آنهمه تحت تأثیر رسانه ها هستیم که بعضی از اسامی امامان نزد ما (بی تعارف) نازیبا دیده می شوند؟ مثلا اگر بگویند فلانی نام پسرش را گذاشته «نقی» چه عکس العملی نشان می دهیم؟ یا همچنین درباره «جعفر» و «باقر» و «جواد». در بین خویشان مذهبی مان گفتم که اگر خدا پسری به من بدهد نامش را «جعفر» می گذارم، چنان برخورد ناشایستی با این نام کردند که به گمانم اگر نام «کامبیز» را گفته بودم این عکس العمل را نشان نمی دادند.

نمی گویم باید نام فرزندان را از این اسامی گذاشت، اما حتماً لازم است احترام و عظمت کافی برای اسامی ائمه قائل شویم. اگر صدا و سیما احترام کافی قائل نیست، ما نباید تحت تأثیر قرار بگیریم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۱ ، ۰۸:۰۵
علی اصغر جوشقان نژاد

دوستان خوبم در پایگاه «مطالبه آرمانهای انقلاب از صدا و سیما»!

سلام.

خوش ندارم که این نوشته های ما حالت مناظره ی دو طرف یک منازعه را به خود بگیرد. چرا که خود را هم جهت با شما می بینم و همه ی دغدغه های شما و استدلال هایتان را حرف دل خودم می دانم.

تفاوت ما در آرمان ها نیست. در هدف ها نیست. در تغییراتی که انتظار داریم نیست. در اشکالاتی که می بینیم نیست. در آنچه دل مان را می سوزاند نیست. تفاوت ما در اینها نیست. ممکن است تنها تفاوت ما در نوع اقدام باشد.

اگر فهرست بلند انتقادات خود به عملکرد سازمان صدا و سیما را پیش روی من بگذارید، احتمالاً چیزی از آن خط نمی زنم ولی مواردی به آن اضافه می کنم که از بیرون صدا و سیما دیده نمی شوند.

پس آنچه نوشته ام و می نویسم نه برای توجیه وضع موجود و دفاع از آن، بلکه برای کمک به اصلاح آن است:

احتمالاً بسیاری از ما انتقاداتی به صدا و سیما داریم و کم یا زیاد، آن را از خط اصیل انقلاب منحرف می دانیم. با این حساب، چگونه می توانیم این رسانه را اصلاح کنیم؟

راه حل های کوتاه و بلند مدتی که به ذهن من می رسد در دو دسته کلی قابل جمع است:

الف- نقد کنید:

1- برای آنکه از ضعف های صدا و سیما تأثیر نپذیرید، لازم است آن همه با سواد! شوید که بتوانید محتوای آن را به خوبی نقد کنید. البته منظور از سواد قطعاً لیسانس یا فوق آن نیست. منظور سواد رسانه ای است به گونه ای که تشخیص خطاهای رسانه را برای شما ممکن کند. اگر با سواد (با همین تعریف) باشید، طبیعتاً خودتان و اطرافتان را بیشتر از خطرات!! صدا و سیما مصون خواهید کرد.

2- اگر یک مخاطب عادی هستید (و حتی اگر یک مخاطب غیر عادی هستید!) حتماً در مقابل آنچه صدا و سیما به سمت شما می فرستد بی تفاوت نباشید. هر قدمی که به خوبی در جهت اهداف انقلاب اسلامی بود نیازمند تشویق است و در مقابل هر اقدام مخالفی نیازمند تقبیح. گوشی تلفن را بردارید و در راستای اهداف انقلاب چند کلمه به خودتان زحمت بدهید. باور بفرمایید گوش های آقای ضرغامی آن همه تیز نیست که صحبت های زیر لب شما را از این فاصله دور بشنود. شما باید اعتراض خود را به حرکت های بد و تشکر خود را از حرکت های خوب صدا و سیما حتماً از طریق شماره های روابط عمومی منتقل کنید.

اگر کمی دقت بفرمایید این بند بر مرحله تذکر زبانی امر به معروف و نهی از منکر منطبق است... و این دو نیز از فروع دین و واجب اند.

3- اگر دستی به قلم دارید، همین تعریف ها و انقادها را در سایر رسانه ها منعکس کنید. البته همواره توجه داشته باشید که نیت شما از انتقاد، نه تنها غرغر کردن، بلکه اصلاح است. این تذکر از آن روست که یک سره سیاه ننویسید و به محدودیت های موجود توجه کنید.

4- به این فرمایش حضرت آقا توجه کنید:

بینید عزیزان! فکر شما و کارى که کردید و راه نوئى که پیدا کردید، پیشنهادى که به نظرتان رسیده، تأثیرگذارى‌اش فقط این نیست که این فوراً به دستگاه اجرائى منتقل بشود و فوراً یک ترجمه‌ى عملیاتى بشود و اجرائى و عملیاتى شود؛ نه، این تنها تأثیر نیست. یکى از مهمترین تأثیرات همین فکر کردنها این است که شما فضاسازى میکنید، گفتمان‌سازى میکنید. در نتیجه، در یک فضاى معتقد به یک مبناى فکرى یا عملى، رئیس جمهور هم همان جور فکر میکند، وزیر هم همان جور فکر میکند، مدیرکل هم همان جور فکر میکند، کارکنان هم همه همان جور فکر میکنند؛ این خوب است. و شما این کار را انجام میدهید. فکر کنید، بگوئید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛

طبیعتاً وقتی که شما صدا و سیما را نقد می کنید باید این نگاه را هم در نقد خود بگنجانید. حتی به نظر من این نگاه بسیار موثرتر از نگاهی است که توقع اصلاح فوری همه کاستی ها را دارد.

گفتمان سازی البته لوازمی دارد. با بی ادبی و تندروی نمی توان گفتمان ساخت. گفتمان سازی نیازمند زمان است. حرف مستدل و منطقی با شیوه ای هنرمندانه و ظریف با رعایت حوصله و سعه صدر در طول زمان نه چندان کوتاه می تواند گفتمان سازی کند.

گاهی نیز باید آدم های شاخص را نشانه گرفت. چه اینکه اگر شما بتوانید نویسندگان فیلمنامه های سازمان صدا و سیما را تحت تأثیر افکار دلخواه خود قرار دهید، بسیار موثرتر از آن است که مدیران گروه ها را متأثر کنید.(*)

ب- تولید کنید:

1- فرض کنید جناب ضرغامی بشمار سه! همه بدنه مریض صدا و سیما را اخراج کند، من و شمای غرغرو چطور می توانیم جای خالی آنها را پر کنیم؟ یا اصلاً تصور کنید همان جناب، بشمار سه! شبکه جدیدی تأسیس کردند به نام حزب الله و تقدیم ما کردند، چه هنری داریم برای پر کردن آن؟

اینجا اهمیت کار و تولید مشخص می شود. اگر از صنف هنرمندان محسوب می شوید، حتماً در تولید با کیفیت جهاد کنید. با نگاه انقلابی و دینی به قدری تولید کنید که از طریق سایر رسانه ها در جامعه سر ریز شود. البته صدا و سیما هم اندک اندک صدای شما را خواهد شنید.

مطمئن هستم اگر آدم باعرضه ای! تولیدات خوب خود را به صدا و سیما عرضه کند، این سازمان تاب مقاومت در برابر پخش آن را نخواهد داشت. مشکل قدری هم از ماست که تولید نداریم.

2- خلاقیت از پایه های هنر است. وقتی شما به تکرار بیفتید از هنر فاصله گرفته اید.

از دیگر سو قالب و محتوا از یکدیگر بیگانه نیستند. شما نمی توانید هر سخنی را در هر قالبی بریزید.

ترکیب این دو جمله چنین نتیجه می دهد: «اگر بنا باشد حرف های انقلاب به صورت هنرمندانه گفته شود، دائماً باید قالب های خلاقانه جدیدی برای این کار تولید شود.» این تولیدات (آنچنان که اکنون می بینیم) از صدا و سیما بر نمی آید. چرا من و شمایی که ادعا می کنیم، نیاییم و در این مسیر تلاش نکنیم؟

لازم است همه آن هنرمندانی که درد دین و انقلاب دارند در تولید با کیفیت جهاد کنند. هم به دلیل انتشار سخن انقلاب و هم برای آنکه الگوهای جدیدی از برنامه های دینی تولید شود.

3- همین تولیدات نیز می تواند به گفتمان سازی کمک شایانی کند. اگر قرار است گفتمانی در جامعه گسترش یابد، نیازمند تولیدات رسانه ایست.

***

سخن به درازا کشید. آنچه از نظر من مهم است گسترش دغدغه نسبت به این آرمان هاست (گفتمان سازی) و افزایش غیرت خودمان در دفاع از این دغدغه ها (نقد و تولید جهادی)

*- این ایده از یکی از رفقا گرفته شد. باشد که خودش مفصل تر بنویسد.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۰ ، ۱۸:۲۵
علی اصغر جوشقان نژاد

این روزها بنر موج وبلاگی مطالبه آرمان های انقلاب اسلامی از صدا و سیما (اینجا؛ شاید هم اینجا) در بعضی وبلاگ ها دیده می شود. مطالبه حقی است و اجرای آن ضروری است. اما...

*

هر چند الآن در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مدیریت دارم، اما قبلاً خود من نیز منتقد این رسانه بوده ام و همین دغدغه ها را 6 سال پیش گفته ام. پس از آنکه در رسانه ملی مدیر شدم نیز این دغدغه همراه من بود.

آنچه که اینجا می نویسم، نه به معنای عدول از آرمانهاست که به معنای یافتن راه اجرای آنهاست.

*

مطالبه آرمان های انقلاب اسلامی از صدا و سیما، مطالبه حقی است و اجرای آن ضروری است. اما به عنوان یک مطلع از درون صدا و سیما، توصیه می کنم این نکات را هنگام انتقاد به رسانه ملی مد نظر داشته باشید:

1. خروجی عملکرد صدا و سیما، جای زیادی برای انتقاد به او باز می کند. اما هیچ می دانید که این اشکالات چرا در این سازمان ایجاد می شوند؟ مشکل از رئیس سازمان است یا مدیرانش و یا بدنه برنامه ساز؟ طبیعتاً مسئولیت هر اشکالی در صدا و سیما به رئیس آن باز می گردد اما این به معنای آن نیست که اصلی ترین تقصیرها بر گردن او باشد. شاید من -به عنوان عضوی از صدا و سیما- انتقادهای زیادی به عملکرد جناب ضرغامی داشته باشم. اما به جد معتقدم هر مدیر دیگری به جای ایشان بیاید با چالشی به نام بدنه مریض مواجه خواهد شد. و این بدنه که می گویم نه به معنای آن است که همه برنامه سازان «مشکل» دارند و نه به معنای آن که «همه» مدیران سالمند.

غالب و قالب برنامه سازان و تیم اجرایی سازمان صدا و سیما هنوز صدای انقلاب را نشنیده اند! هر نسلی توسط نسل قبلی خود پرورش یافته اند و هیچگاه نسلی انقلابی که از بن دندان به ریشه های انقلاب اسلامی و اهداف آن معتقد باشند در صدا و سیما به صورت فراگیر وجود نداشته است تا بتواند تولیدات خوبی ارائه دهد و نسل بعدی خود را نیز به همین شیوه تربیت کند.

به عقیده من تا زمانی که تولید برنامه ها به همین شیوه و در اختیار همین تیم های مدیریتی و اجرایی باشد تحولی در صدا و سیما دیده نخواهد شد. البته از نظر تکنیکی پیشرفت های خوبی اتفاق افتاده است و می افتد اما از آن نگاهی که جنبش وبلاگی مورد اشاره منتظر تغییر است، خبر زیادی مشاهده نمی شود. دانسته است که بدنه یک سازمان عریض و طویل را نیز یک شبه نمی توان تغییر داد.

2. تولید محتوای رسانه ای آنگونه که دین می پسندند، کمتر تجربه شده است. در نتیجه کسانی که قصد قدم زدن در این وادی را داشته باشند، باید خط شکنی کنند و این کار را سخت خواهد کرد. بی شک تولید کنندگان زیادی هستند که اگر نمونه اولیه داشته باشند، می توانند به خوبی از آن کپی بردارند، اما کسانی که بتوانند آن نمونه اولیه را تولید کنند چند نفرند؟

صدا و سیما به یک الگوی رسانه ای نیازمند است. به عنوان نمونه فکر کنید چگونه می توان برنامه ای برای کودکان ساخت که از یک سو رقاص تربیت نکند و از دیگر سو جذاب باشد؟ می دانم که حتماً چنین کاری نیز راهی دارد، اما این که راهش پیدا شود و بعد از مدتی به کلیشه و تکرار نیفتد، سخت است.

می دانید که ریشه این مشکل نیز به بند اول باز می گردد. برنامه سازانی که خلاق باشند و در عین حال خمیر مایه وجودشان با دین پرورده شده باشد، حتماً راه حل مناسبی برای این قبیل مشکلات خواهند یافت. اما دریغ که کمتر یافت می شوند.

3. صدا و سیما جدی ترین رقیب خود را ماهواره می داند. لذا طبیعی است که تلاش او در جهت افزایش فاصله اش با ماهواره باشد. البته این افزایش فاصله را متأسفانه در محتوا دنبال نمی کند و در آمار مخاطبان به دنبال آن است. یعنی بعضی برنامه های رسانه ملی اندک اندک فاصله کمتری با برنامه های ماهواره ای می یابند تا بیننده شان بیشتر شود. و این یعنی مرعوب شدن در مقابل ماهواره.

فارغ از آنکه شیوه صدا و سیما برای پیشی گرفتن از ماهواره صحیح است یا نه، باید اعتراف کرد که اکنون عملکرد موفقی داشته است. همچنین باید مد نظر داشت که آفات گرایش مردم به رسانه های بیگانه غیر قابل کنترل است.

4. هر چقدر که عملکرد صدا و سیما را بد بدانیم، باز هم خوبی هایی در همین سازمان هست که قابل ذکر باشند. در بین برنامه های سیمایی، امثال «این شب ها» و «راز» بوده اند و هستند. فیلم هایی مثل مختارنامه در همین سازمان ساخته شده اند. بخواهیم یا نخواهیم شبکه های رادیویی معارف و قرآن از همین سازمان هستند. مجموعه هایی مانند مستند شاخص نیز از تولیدات همین رسانه اند. بخشی از حضور میلیونی مردم در انتخابات و راهپیمایی ها نتیجه عملکرد همین سازمان است. به جز اینها بعضی کارهای خوب سخت افزاری و برخی اقدامات دیده نشدنی در زمینه پدافند غیرعامل که ارزش آنها تنها در هنگام بحران مشاهده خواهد شد و...

متاسفانه اکثر قریب به اتفاق انتقادهای ما حزب اللهی ها بدون توجه به نکات مثبت عملکرد سازمان صدا و سیماست. کسی که انتقاد شما را می بیند، طبیعی است که در مقابل آن موضع بگیرد. اگر احساس کند که شما بدون توجه به زحماتش او را نقد می کنید، احتمالاً هرگز از لاک دفاعی بیرون نمی آید. اگر هدف ما از انتقاد، کوبیدن طرف مقابل یا مطرح کردن خویش باشد که هیچ؛ اما اگر هدفمان اثرگذاری است، ذکر نقطه های روشن عملکرد صدا و سیما ما را صدها قدم به هدف مان نزدیک تر می کند.

به علاوه صدا و سیما خود به خود در مقابل هجمه رسانه های بیگانه قرار دارد و چشم یاری اش به ماست تا از او دفاع کنیم. اگر نمی توانیم تمام قد پشت سرش بایستیم، دست کم فضایی که با انتقادهایمان از این رسانه می سازیم یک سره تیره و تاریک نباشد.

*

هنگامی که ما بچه حزب اللهی ها از صدا و سیما انتقاد می کنیم، شایسته است که این چهار نکته را در چشم داشته باشیم.

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۰ ، ۰۱:۱۴
علی اصغر جوشقان نژاد

سریال ستایش تمام شد و قانون گریزی را در ذهن جمعی از مردم ایران، زیبا و دوست داشتنی نشان داد.

1- شخصیت اصلی داستان که دوست داشتنی هم بود، در تمام طول داستان در حال فرار از قانون بود. از نظر شرعی و قانونی او خلاف کار بود، ولی ماه ها مردم ایران برایش دل سوزاندند و دعا کردند که بتواند از شر قانون خلاص شود.

2- شخصیت منفی و منفور داستان هم در نقطه مقابل همین دل سوزاندن است. هر چقدر که او بد باشد، ولی حق شرعی و قانونی او بوده که نوه ها را داشته باشد. اما چون پولدار است، آدم بدی است و چون آدم بدی است، باید حقوق قانونی و شرعی اش را هم از او دریغ کرد.

3- حالا این وسط، همه آنهایی که جای ستایش را به مجریان قانون گفته اند، آدم فروش هستند و همه پلیس ها، آدم بد! در مقابل، معتادی که به کمک قانون گریزان می آید، در امتحان الهی پیروز شده است.

4- در ابتدای داستان، برادر ستایش به دنبال فرار از قانون بود. او برای فرار از سربازی در دوران دفاع مقدس، حاضر به فرار از ایران شد و دل ما برایش تپید تا بلکه بتواند فرار کند؛ که نشد. حالا این دلسوزی ما، چه نسبتی با علاقه مان به شهدایی دارد که در همان زمان به سمت مرزهای عراق حرکت می کردند، والله عالم.

5- مرزداران ایران بسیار آدم های ظالمی هستند که باعث مرگ برادر ستایش شدند. خب مگر چه اشکالی داشت که یک جوان ترسو و قانون گریز (که حالا ما به او علاقه مند شده ایم) به صورت قاچاق از مرز می گذشت؟

6- راستی! قاچاق چی ای که کمک کرد تا برادر ستایش را از مرز رد کند هم آدم خوش قول، دوست داشتنی و قابل اعتمادی بود!

7- شوهر ستایش، برای ازدواج با دختر دلخواهش، قید پدر و مادر را زد. این درس مهمی است که جوانان امروز ما سخت نیازمند آن هستند!!! البته این ماجرا ریشه در اعماق خانوادگی این فیلم داشته است. در انتهای داستان دانستیم که مادر ستایش هم دقیقاً همین خلاف را مرتکب شده بود.

8- ترجیع بند سریال ها و فیلم های مذهبی و غیر مذهبی ما هم که دوستی آشکار و پنهان دختران و پسران با هم است. ستایش، آن موقع که با شوهر آینده اش نامحرم بود، با خیالی آسوده به خانه آنها می رفت و شوهر آینده اش چه کار خوبی می کرد که دختر نامحرم را در اتاقش (در گوشه باغ) راه می داد و گاهی با او خلوت می کرد. و چه خوب تر که از پدر و مادرش پنهان می کرد.

ممکن است مسئولین بفرمایند که با فلان جمله و سکانس و دکور و غیره و ذلک نشان داده ایم که این کارها چقدر بد بوده اند. اما این ها اصلاً مهم نیست، مهم آن اثری است که روی مخاطب این فیلم گذاشته شد.

حالا هی سخنرانی کنید که مردم قانون را، حتی اگر به ضرر آنها بود بپذیرند... هی در فضیلت عدالت حرف بزنید... هی آرمان های انقلاب را شعار بدهید... هی تخلف از آرمان ها را فیلم کنید...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۰ ، ۰۷:۲۳
علی اصغر جوشقان نژاد