پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

عمل جراحی مقام معظم رهبری و بازیابی سلامتی ایشان، در درون خودش یک عملیات موفق رسانه‌ای نیز داشت. الان که همه ما مطمئن هستیم یک عمل ساده و موفقیت آمیز بر روی ایشان انجام شده است و اکنون حال عمومی ایشان مناسب است، بی بی سی شروع به شایعه پراکنی کرده است


اما تصور کنید اگر صبح روز دوشنبه، رسانه ملی به جای این که این خبر را پخش کند، از کنار آن می‌گذشت چه اتفاقی می‌افتاد. عموم مردم از این موضوع بی‌اطلاع بودند و رسانه ملی نیز موضوع را با سکوت برگزار می‌کرد. ناگهان:


دوشنبه:


بی بی سی

بی بی سی:

شنیده شده است آیت الله خامنه‌ای صبح امروز در یکی از بیمارستان‌های دولتی تهران تحت عمل جراحی قرار گرفته است. هنوز هیچ یک از منابع رسمی این خبر را تأیید نکرده‌اند اما منابع آگاه گفته‌اند که عمل جراحی آقای خامنه‌ای به دلایل امنیتی اعلام نخواهد شد. در زمان فوت آیت الله خمینی نیز این مسئله با چند ساعت تأخیر به اطلاع مردم رسید و همین موضوع گمانه‌زنی ها را در مورد وضعیت فعلی آیت‌الله خامنه‌ای گسترش داده است. به همین منظور گفتگو کرده‌ایم با دکتر حکیم‌نژاد تا به عنوان متخصص، نظر ایشان را نسبت به روند تغییر سلامتی آیت‌الله خامنه‌ای در چند سال گذشته بشنویم....

گوینده بی بی سی

دکتر حکیم‌نژاد: در سالیان گذشته، آقای خامنه‌ای می‌توانستند روی زمین بنشینند، سخنرانی‌های طولانی‌تر داشتند، تراکم کاری‌شون بیشتر بود اما الان شما مدت‌هاست که یک تصویر از روی زمین نشستن ایشون ندیدید. احتمالاً حکومت دوست نداره این موضوع رو بگه،‌ اما خب وضعیت سلامتی ایشون در سال‌های اخیر به طور واضحی افت کرده و این برای جامعه پزشکان کاملاً مشخصه. الان وضع آقای خامنه‌ای به نوعی نیست که بتونن مثل قبلاً کار کنن و این چیزی است که باید بپذیریم.

وی او ای

وی او ای:

[آیت الله] خامنه‌ای صبح امروز تحت یک عمل جراحی قرار گرفت. گفته می‌شود این بیماری به دلیل افزایش فشارهای عصبی ایشان در یک سال بعد از احمدی‌نژاد است. همین خبر باعث شده است تا هزاران نفر از مخالفان حکومت ایران در مقابل سفارت‌خانه این کشور در فرانسه تجمع کنند. (پخش تصاویری از جمعیت 50 نفری در مقابل سفارت ایران در فرانسه)


سه‌شنبه:

بی بی سی

بی بی سی:

آخرین خبر رسمی که در مورد آیت‌الله خامنه‌ای از طرف حکومت ایران منتشر شده است، مربوط به یکشنبه است. در این روز، آقای خامنه‌ای بیش از نیم ساعت سخنرانی نکردند. پس از اوج‌گیری شایعه بیماری ایشان، حکومت هیچ عکس‌العمل رسمی نشان نداده است و هنوز این مسئله را تکذیب نکرده است.

گفته می‌شود عمل جراحی ایشان حدود چهار ساعت طول کشیده است. بعضی پایگاه‌های خبری از ابتلای آقای خامنه‌ای به سرطان خبر می‌دهند. در این رابطه گفتگو می‌کنیم با دکتر حکیم‌نژاد متخصص بیماری‌های داخلی...

دکتر حکیم‌نژاد: بیماری سرطان رو از روی فیلم و تصویر نمی‌شه تشخیص قطعی داد و نیاز به آزمایش داره. اما نشانه‌های ظاهری هم در سرطان هست که می‌شه از روی اون بیماران سرطانی رو با حدس شناسایی کرد. مثلاً یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها، تغییرات رنگ پوست هست. شما اگر به رنگ پوست آقای خامنه‌ای در تصاویر و عکس‌های یک سال اخیر نگاه کنید و اون رو با تصاویر مثلاً هفت هشت سال قبل مقایسه کنید، می‌تونه نشون بده که ایشون دچار این بیماری شدن یا نه. البته بهتره که از تصاویری برای مقایسه استفاده کنید که توسط حکومت دستکاری نشده باشه و تغییر رنگ داده نشده باشه. اما به هر حال یکی از نشانه‌های مهم بیماری سرطان تغییر رنگ پوست هست. یکی دیگه البته درد هست. درد در هر جای بدن می‌تونه نشانه سرطان باشه. خستگی هم یکی از نشانه‌های سرطان هست. افرادی که دائماً خسته هستند یکی از نشانه‌های سرطان رو دارند. در مورد آقای خامنه‌ای اگر من بخوام تطبیق بدم، می‌تونم بگم درد ایشون رو که ما حس نمی‌‌کنیم تا تشخیص بدیم. اما به دلیل تغییر وضعیت نشستن ایشون می‌شه تشخیص داد که دچار درد هستند. از طرف دیگه کوتاه شدن دیدارهای ایشون که مثلاً نیم ساعت بیشتر دیدار نمی‌کنن و این که تعداد دیدارهاشون در هفته کاهش پیدا کرده، می‌تونه نشانه خستگی باشه. البته برای تشخیص قطعی سرطان باید از طریق آزمایش اقدام کرد.

وی او ای

وی او ای:

عصر دیروز، تصویری از آقای خامنه‌ای بر روی تخت بیمارستان به بیرون درز کرد. انتشار این تصویر، حکومت را در شوک فرو برده است و توانایی عکس‌العمل به این موضوع را از ایشان گرفته است.

مقام معظم رهبری روی تخت بیماری

مخالفان حکومت ایران، خود را برای شرایط بعد از مرگ خامنه‌ای آماده می‌کنند. به گفته دکتر سازگارا، گروه‌های مختلفی داخل ایران شکل گرفته است و در حال بررسی بهترین شیوه حکومت بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی هستند. گروه های ضد رژیم در خارج از ایران هم در حال بررسی شیوه های اداره موقت ایران پس از مرگ آیت الله خامنه‌ای هستند.

نوری زاد و سازگارا


چهارشنبه:

بخش خبری 20:30


مجری بیست و سی

یک بیماری ساده و این همه سر و صدا!

چند روزی هست که شبکه‌های بیگانه، از یک موضوع ساده یک سوژه خبری ساختن و سعی می کنن جو رسانه ای رو بر علیه مردم ایران تحریک کنن. همه ماجرا از این قراره که صبح روز دوشنبه رهبر معظم انقلاب به دلیل عارضه پروستات در یک بیمارستان دولتی تحت عمل جراحی قرار گرفتند. این عمل که نیم ساعت بیشتر طول نکشید، بدون بیهوشی بود و یک عمل خیلی ساده به حساب می اومد. اما شبکه های ضد انقلاب، کار رو به جایی رسوندن که مخاطبان خودشون هم از این همه دروغ بافی تعجب کردند. بی بی سی با بررسی عکس‌های رهبر معظم انقلاب سعی کرده متوجه بشه ایشون چه بیماری دارند. وی او ای هم پا رو فراتر گذاشته و سعی می‌کنه برای آینده ایران تصمیم بگیره.

اما برای اطمینان شنوندگان عزیز از وضعیت سلامت مقام معظم رهبری، تماس تلفنی گرفتیم با دکتر مرندی، رئیس تیم پزشکی مقام معظم رهبری....

مقام معظم رهبری روی تخت بیماری


بخش خبری 21:00

هیچ اشاره‌ای به این موضوع نمی‌کند.


پنج شنبه:
بی بی سی

بی بی سی:

آیت‌الله خامنه‌ای فوت کرد. این خبری است که امروز در شبکه های اجتماعی پیچیده و روز به روز گسترده تر می شه. گفته می شه نیروهای سپاه پاسداران از صبح امروز به طور غیرعادی در شهر رفت و آمد می کنند. هنوز هیچ منبع رسمی این خبر رو تأیید نکرده است. در واقعه مرگ آیت‌الله خمینی نیز هیچ کدام از منابع رسمی، تا صبح روز چهاردهم خرداد و پس از انتخاب رهبر بعدی، خبر فوت ایشان را تأیید نکردند.

وی او ای

وی او ای:

با گسترش خبر مرگ [آیت الله] خامنه‌ای، فضای تهران امنیتی شد. خودروهای نظامی سپاه و بسیج در رفت و آمد گسترده هستند. عده زیادی از مردم در حال تدارک برگزاری راهپیمایی اعتراضی به منظور تغییر رژیم هستند.
گفتگو می‌کنم با امید از تهران:
امید الان کجا هستی و وضعیت اونجا چطوره؟
من از میدان انقلاب با شما صحبت می کنم. یک شادی عجیبی در مردم دیده می شه. عده زیادی الان جمع شدن میدان انقلاب و قراره از همینجا راهپیمایی رو شروع کنن...


***
خبر مرگ بی بی سی، وقتی به گوش ما می رسد که رسانه ما مثل عملکرد خوبی که در ماجرای عمل مقام معظم رهبری داشت، به موقع و شفاف اخبار را به اطلاع مردم برساند. اینطور که باشد، دست و پا زدن بی بی سی و وی او ای بی اثر است.
البته وقتی می گوییم رسانه ما، نه یعنی فقط صدا و سیما، که صدا و سیما در بعضی موارد تحت نظر شوراهای بالادستی عمل می‌کند و آن شوراها به او اجازه عمل نمی‌دهند. گاهی هم بقیه رسانه‌ها به خوبی پای کار نمی‌آیند. آخر سر هم ما می‌شویم دنباله‌رو خط خبری بیگانه. اما الان آنها دنبال ما هستند و هیچ حرفی برای زدن ندارند.
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۵۹
علی اصغر جوشقان نژاد

حضور در جمع‌های مجازی، یک شخصیت مجازی از انسان می‌سازد که معمولاً با شخصیت حقیقی او متفاوت است. در فضای حقیقی، شخصیت ما بر اساس واقعیت‌های زندگی‌مان و در طول سالیان دراز شکل گرفته است ولی در فضای مجازی، شخصیت‌ها بر اساس آنچه صاحبان‌شان بخواهند تشکیل می‌شوند و الزاماً با شخصیت واقعی یکسان نیستند. هر کس با مدت نسبتاً کوتاهی فعالیت در یک انجمن یا شبکه اجتماعی، می‌تواند شخصیتی را که علاقه دارد برای خود بسازد. کسی که دوست دارد آدمی منطقی و متین به نظر بیاید، حتی اگر در فضای حقیقی کاملاً برعکس این شرایط را داشته باشد می‌تواند چنین بروز و ظهوری از خود در اینترنت ارائه دهد.


به همین دلیل، اینترنت‌بازها به تدریج دو شخصیتی می‌شوند. شخصیتی که هستند و شخصیتی که در فضای مجازی ساخته‌اند. طبیعتاً در بین این دو شخصیت، نمونه‌ی مجازی برای صاحبش شیرین‌تر و دل‌نشین‌تر است، چرا که بر اساس علایق خود آن را ساخته و کمبودهای فضای حقیقی را در آن جبران نموده است. اما از سوی دیگر زندگی واقعی با شخصیت حقیقی پیش می‌رود.

تناقض بین این دو شخصیت، اندک اندک آسیب‌هایی به دنبال خواهد داشت. فرد دو جهانی می‌شود، جهانی که دوستش دارد و جهانی که دارد! طبیعی است که از جهان موجود به سمت جهان مطلوب حرکت کند و این به معنای انزوای او در زندگی حقیقی خواهد بود.

همچنین ممکن است تناقض‌های بین این دو شخصیت و عادت کردن به شخصیت مجازی، رفتارها و توقعاتی در فرد پدید آورد که موجب بر هم خوردن نظم زندگی واقعی او شود.

برشی از یک نوشته بلند++

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۲ ، ۰۸:۴۱
علی اصغر جوشقان نژاد

نسلی در حال شکل‌گیری است که ارزش «علم» را با «دسترسی به علم» جایگزین کرده است. برای این نسل مهم نیست که چیزی را بدانی، بلکه مهم آن است که اگر اراده کردی، بتوانی به آن دسترسی پیدا کنی. این نسل، همان‌قدر که اهمیتی برای دانستن قائل نمی‌شود، در مقابل، خود را دانا می‌داند. دلیل این احساس نیز دسترسی به یک منبع اطلاعاتی به نام اینترنت است. گویی درون وجودشان چیزی می‌گوید: «تو هرگاه اراده کنی، همه چیز را خواهی دانست، پس تو به همه چیز دانایی!»

برشی از یک نوشته بلند+

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۵
علی اصغر جوشقان نژاد
چگونه می توان آرایش رسانه ای کشور را به هم زد و نظمی بهتر به آن داد؟

دوستی، این دغدغه را موضوع بحث قرار داد. مایلم نتایج آن بحث را با اندکی اضافات اینجا بنویسم تا از نظرات شما نیز استفاده کنم.

indexاین سوال فرضی دارد و من نیز چارچوبی برای پاسخ به آن در نظر می گیرم:

  1. این سوال، بر این فرض استوار است که آرایش رسانه ای کشور پسندیده و مطلوب نیست. نه آرایش رسانه های رسمی، بل همه رسانه هایی که این روزها بر سر ما آوار شده اند. ماهواره ها، سایت ها، نشریات و روزنامه ها و...
  2. از بین تمام رسانه های دنیا، بیشتر مایلم به رسانه ملی بیندیشم. فکر کنم که صدا و سیما چه باید بکند تا در این رقابت فزاینده در سپهر رسانه ای برای نشر معارف اسلامی موفق تر باشد. به عبارت دقیق تر،‌ بیش ازهمه چیز بر رقابت رسانه ملی و ماهواره تاکید دارم.
  3. دغدغه اصلی برای ساختار بهینه رسانه ای، فرهنگ است؛ فرهنگ انقلاب اسلامی.

کاریکاتور جنگ رسانه ملی وشبکه های ماهواره ای

*

چگونه می توان آرایش رسانه ای کشور را به هم زد و نظمی بهتر به آن داد؟

اشکال آرایش رسانه ای کشور چیست که باید به هم بخورد؟ به نظرم چند نکته در این شرایط برجسته است:

  1. قوی ترین رسانه رسمی ما، به دلیل ساختار فرسوده و نیروی انسانی خاص خود، چابک نیست و مهم تر آن که نگاه فرهنگی درستی ندارد. بسیار پیش می آید که فرهنگ در سایه سیاست قرار می گیرد یا اصولاً اشتباه فهمیده می شود. انحصار موجود در این زمینه نیز شرایط را تشدید می کند و اجازه نمی دهد نگاه های دیگری نیز به عرصه بیایند.
  2. تولیدات فرهنگی خارج از صدا و سیما نیز اوضاع درامی دارند. حتی اگر به عمده تولیدات فرهنگی خارج از رسانه ملی نگاه کنیم، چه بسا رسانه ملی را به عنوان الگوی فرهنگی انقلاب اسلامی!! معرفی کنیم، آن همه که تولیدات دیگر راه ضد فرهنگی پیش گرفته اند.
  3. البته همه تولیدات فرهنگی چنین شرایطی را ندارند. بلکه بسیاری از این تولیدات کاملا در جهت اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی ساخته شده اند، اما محملی برای پخش ندارند. رسانه ملی به ندرت چنین محصولاتی را در سبد خود قرار می دهد و این بی توجهی، سبب ضعیف ماندن این جبهه می شود.
  4. جبهه مقابل البته چنین مشکلی را ندارد. گذشته از صدها شبکه فارسی زبان ماهواره و هزاران شبکه منتشر کننده فحشا که بر سر مخاطب آوار شده اند و او را خفه می کنند تا فرصت تنفس فرهنگی نداشته باشد، محصولات تولید شده در فرهنگ غرب در شبکه های داخلی نیز پخش می شوند. گسترش شبکه های داخلی، شاید به عنوان یک مسکن و راه حل موقتی ناگزیر بود. اما همین راه حل موجب نیاز بیشتر به فیلم های غربی و مدل های غربی شد. حالا خود ما هم بیش از گذشته مروج فرهنگ آنها هستیم.
  5. همه این مسائل، ذائقه مخاطب را «ماهواره پسند» کرده است. هر چه صدا و سیما بیشتر در جهت فعلی پیش برود، مخاطب را بیتشر «ماهواره پسند» می کند و بعد طبیعتاً ضریب نفوذ ماهواره بالاتر می رود. بالا رفتن ضریب نفوذ ماهواره نیز یعنی رقابت خرس و خرگوش. تا خرس بخواهد از جایش تکان بخورد، خرگوش به خط پایان رسیده و مسابقه تمام است.

*

چگونه می توان آرایش رسانه ای کشور را به هم زد و نظمی بهتر به آن داد؟

ما تا کنون موقعیت های بسیار خوبی را از دست داده ایم. قانون ممنوعیت ماهواره، یک فرصت بزرگ برای رسانه ملی بود که آن چنان خود را تقویت و مخاطب را تربیت کند تا بتواند در مقابل هجوم رسانه ای غرب بایستد. اما از این فرصت به درستی استفاده نشد. اکنون هر چند هنوز قانون، ماهواره را ممنوع می داند اما به هیچ وجه نمی توان این قانون را اجرایی دانست.

همچنین راه اندازی فرستنده های دیجیتال، یک وقفه در پیشرفت ماهواره ایجاد کرد. اما این توقف نیز موقتی بود. رسانه ملی گام دوم و سوم خود را به خوبی طراحی نکرده بود یا آن را اجرا نکرد.

این موقعیت ها، می توانست با اقدامات تکمیلی میان و بلند مدت، شرایط رسانه ای کشور را کاملاً تغییر دهد. اما این اتفاق نیفتاده است.

*

چگونه می توان آرایش رسانه ای کشور را به هم زد و نظمی بهتر به آن داد؟

ما نیازمند یک سکته دیگر در گسترش ماهواره هستیم. البته به آن شرط که قدم های بعدی را نیز طراحی کرده باشیم و همزمان آنها را اجرا کنیم.

این سکته را می توان با راه اندازی «رسانه مهر» ایجاد کرد. «رسانه مهر» همان IP TV یا IP Media است که چند سالی کار تحقیقاتی روی آن انجام شده و راه اندازی اولیه آن نیز صورت پذیرفته است. اما به مرحله بهره برداری نرسیدن این رسانه جدید، به زودی همه مزیت های رقابتی آن را از بین خواهد برد. تحول تکنولوژیکی رسانه ها به قدری سریع است که اگراجرای چنین طرحی تنها دو سال دیگر به عقب بیفتد احتمالاً بیشتر از نیمی از جذابیت های خود را از دست خواهد داد. گسترش اینترنت به راحتی مزیت های رقابتی رسانه مهر را از بین می برد و آن را به یک طرح نه چندان ویژه تبدیل می کند.

در صورتی که اگررسانه مهر همین روزها راه اندازی شود و با همکاری شرکت هایی از قبیل رایتل، امکان دسترس بی سیم و موبایلی به آن نیز فراهم گردد، می تواند یک وقفه جدی در گرایش به ماهواره ایجاد کند. وقفه ای که مثل همه وقفه های دیگر موقتی است و باید تنها به عنوان ابزاری برای اجرای طرح های بعدی از آن استفاده کرد.

موقتی بودن این وقفه ها دو دلیل عمده دارد. یکی آن که ماهواره ها نیز بیکار نیستند و هر روز به دنبال طرحی نو هستند و در مقابل هر تک ما پاتکی انجام می دهند تا بتوانند این بازی را ببرند. اگرما حمله کنیم و بعد بی حرکت بایستیم، طبیعی است که رقیب ضد حمله می زند و جلو می افتد.

نکته دیگر نیز آن است که بخشی از برنامه های ما مخاطب را به سمت ماهواره «هل» می دهد. وقتی فرهنگ حاکم بر بعضی شبکه های ما، همان فرهنگ ماهواره است منهای -با عرض معذرت- سکس صریح؛ بعد از اندکی مخاطب را به این نتیجه می رساند که اینها بدل ماهواره اند و همواره اصل بهتر از بدل است. بنابراین هر چه ما به ماهواره شبیه تر شویم، مخاطب را بیشتر به سمت ماهواره هل می دهیم. فرهنگی نیز که اکنون از اکثر فیلم های رسانه ملی توزیع می شود همین ویژگی را دارد و مخاطب را ماهواره پسند می کند.

*

چگونه می توان آرایش رسانه ای کشور را به هم زد و نظمی بهتر به آن داد؟

بعد از آنکه توانستیم وقفه ای در جذب به سمت ماهواره ایجاد کنیم، باید قدمی دیگر برداریم. آن قدم چیست؟

فرض من آن است که اگر با ساختار فعلی صدا و سیما به دنبال تحول باشیم، به جایی نمی رسیم. رسانه بزرگ نفتی (که البته الان حلزونی! شده است) آن همه در پیچ و خم اداره خویش درگیر است، که فرصتی برای طراحی فرهنگی ندارد. ضمن آنکه نیروی انسانی صدا و سیما، رزمنده جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نیستند. نه آنکه ضدانقلاب باشند یا بی دین فرض شوند، ابدا این گونه نیست. اما در فضایی زندگی و کار می کنند که نمی توانند بلندگوی فرهنگ انقلاب باشند.

از دیگر سو، راه اندازی شبکه های خصوصی نیز بر اساس تفسیری که شورای نگهبان از قانون اساسی ارائه داده است ممنوع است. حتی اگر این ممنوعیت نیز برداشته شود، بدیهی است که جبهه ضدفرهنگی استعداد اخذ مجوزهای بیشتری دارد. بسیاری از هنرپیشگان معروف (از مهران مدیری گرفته تا شریفی نیا) پیش از همه مجوز شبکه های خصوصی خواهند گرفت و به نحوی عمل خواهند کرد که نه تنها بر اساس معیارهای نظارتی، خدشه ای به کار آنها وارد نباشد، بلکه به دلیل جذابیت کارها، حجم عمده ای از مخاطبان را نیز به سمت خود جذب کنند.

پس راه حل چیست؟ به نظر می رسد راه حل میانه ای نیز وجود داشته باشد. مثلاً آنکه صدا و سیما شبکه هایی تاسیس کند که تمام تولید آن را از افراد و موسسات بیرونی تامین کند. به عبارت دقیق تر، صدا و سیما متولی پخش محصولات فرهنگی بیرون از خویش شود. انواع برنامه های طنز، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مستند و مانند آن که بیرون از سازمان صدا و سیما تولید شده اند، با عقد قراردادی با تولیدکنندگان آنها پخش شود. حتی برنامه های زنده ای را به گروه های بیرونی واگذار کند و براساس قواعد جدیدی بر آنها نظارت کند. این کار چه مزایایی دارد؟

این مسیر، هر چند راه را برای امثال مهران مدیری نیز باز می کند، اما چون فرض بر این است که صدا و سیما از این کار به دنبال تقویت جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است، می تواند با قواعد داخلی خود فضا را برای ایشان محدود (و نه بسته) نگه دارد و راه را برای پخش تولیدات فرهنگی انقلاب اسلامی باز نگه دارد. به این صورت و با سرعت، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی رشد می کند و با مشاهده اقبال و ادبارمردم به برنامه های پخش شده، راه اصلاح را پیش خواهد گرفت.

همچنین این شبکه ها می توانند جذابیت های جدید و تجربه نشده ای را وارد صدا و سیما کنند. حتما انواع ابتکارات ساده تولید کنندگان خصوصی در شبکه های اینترنتی را دیده اید که توانسته اند تعداد زیادی بیننده را به سمت خود جذب کنند. ورود حرفه ای این تولید کنندگان به رسانه ملی، باعث افزایش جذابیت و فراگیری این رسانه نیز خواهد شد.

به علاوه از آنجا که نگاه های دیگری به جز نگاه رسمی صدا و سیما به میدان می آید، می تواند باعث جذب مخاطبانی باشد که در ماهواره ها به دنبال نوع دیگری از نگاه هستند. همچنان که این موضوع می تواند به صدا و سیما اجازه دهد حرف هایی را که در شبکه های رسمی نمی تواند بگوید، از این طریق بیان کند و مشکل دو سویه «موضع رسمی» را تا حدی ترمیم کند.

به عنوان مثال صدا و سیما به خاطر جایگاه رسمی  که برای خودش تصور کرده (بخوانید به خاطر شرایط عصا قورت دادگی) درمورد موضوعی مثل «مشروبات الکلی» یا «ولنتاین» تقریبا هیچ صحبتی نمی کند. اما این شبکه های نیمه خصوصی می توانند در این زمینه ها صحبت کنند و علاوه بر آنکه حرف های نگفته در این زمینه را می گویند و در جامعه نشر می دهند، مخاطبی را که این موضوع به زندگی او مرتبط است جذب کنند.

همین مسئله البته می تواند به ترمیم اعتماد به رسانه ملی بیانجامد. خصوصاً اگر در موضوعات مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی همین نگاه دنبال شود.

شبکه های «تولید خصوصی» می توانند تا حدی خلا شبکه های کاملا خصوصی را پر کنند و از دیگر سو محملی برای تقویت سخن انقلاب اسلامی باشند.

*

اما واقعاً چگونه می توان آرایش رسانه ای کشور را به هم زد و نظمی بهتر به آن داد؟

به نظر می رسد که شبکه های فوق الذکر نیز آخرین قدم نیستند. اینها نیز تنها می توانند در خوشبینانه ترین حالت، مدتی در راه گسترش شبکه های ماهواره ای وقفه ایجاد کنند و البته مهم تر آنکه توان تولیدی داخل را افزایش دهند.

بعد از آن چه باید کرد و برای چه شرایطی آماده باید شد؟

رسانه ملی باید بتواند به طور همزمان، تمام محصولات خود را به صورت ۳۶۰ درجه و برای انواع رسانه ها تولید کند. تاریخ مشخص و قواعد روشنی دراین زمینه تعیین گردد و هیچ محصولی خارج از آن قواعد پذیرفته نشود. انجام این کار البته به همت همه مدیران شبکه ها نیاز دارد اما ضروری است. در کنار این تحول، لازم است در خط فضای مجازی نیز تحولی جدی صورت پذیرد. راه اندازی معاونت رسانه های مجازی، نه تنها در این زمینه به صدا و سیما کمکی نکرده، بلکه حجم کارهای ویترینی بی خاصیت را نیز افزایش داده است.

پس از آن -و البته از هم اکنون- رسانه ملی باید بپذیرد که در کنار ماهواره برای مخاطب حرف بزند. باید بتواند مخاطب را (مخاطبی که به او اعتماد کرده و حرف او را پذیرفته است) قانع کند که با اختیار خود (لااقل بعضی از) شبکه های ماهواره ای را ببندد. این کار از طریق ماهواره شدن ما امکان پذیر نیست، بلکه ما باید خودمان باشیم با پیام های خودمان و ماهواره پسندها را در مقایسه بین خودمان با ماهواره قانع کنیم که برتریم و از این طریق اندک اندک، آرایش رسانه ای کشور را به هم بزنیم و نظمی بهتر به آن بدهیم. مقایسه ای که همواره توسط همه مخاطبان مشترک در حال انجام است.

و این رقابت، پایان ندارد.

13911216155630615_PhotoL

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۲ ، ۰۳:۵۲
علی اصغر جوشقان نژاد

اگر شما جزء مدیران برنامه ریز در صدا و سیما باشید، لازم است مهمترین مسئله راهبردی سازمان خود را مشخص کنید تا همه برنامه ریزی هایتان را بر همین اساس انجام دهید.

حتما مشاهده کرده اید که سازمان صدا و سیما به نحو چشمگیری در زمینه افزایش شبکه های داخلی اقدام کرده است و از کم هزینه ترین مسیرها، تعداد شبکه های خود را افزایش داده است. این اقدام برای حل کدام مسئله راهبردی انجام شده است؟

*

سازمان صدا و سیما، روزگاری تنها رسانه فراگیر و عمومی در ایران بود. با گسترش رسانه های مکتوب، مجازی و ماهواره ای، حالا یکه تازی رسانه ملی محدود شده است و رقابت برای جذب مخاطب بین این رسانه ها درگرفته است. مخاطب، از مهم ترین مقوم های اکثر رسانه هاست و رقابت بر سر جدب این مقوم، امری طبیعی است. نه آن که دغدغه پیدا شدن رقیب، ناشی از انحصار طلبی باشد، بلکه ناشی از ذات رسانه است. و البته هنگامی که مشاهده شود راه اصلی مبارزه دشمن با ما از طریق همین رسانه های رقیب است، آنگاه باید به این رقابت به چشم یک مسئله راهبردی نگریست.

رقابتی ساده با یک رسانه دیگر نیز نمی تواند مسئله راهبردی سازمان صدا و سیما باشد، بلکه به نظر می رسد«رقابتی فزاینده در سپهر رسانه ای جدید»، مسئله ایست که برنامه ریزان سازمان به آن می اندیشند. سپهر رسانه ای شاید لغت خوبی برای نشان دادن گستردگی رسانه های رقیب باشد و رقابت فزاینده نیز کلمه مناسبی برای رساندن پیچیدگی های رقابت.

بدیهی است که یکی از راهبردها برای حل این مسئله راهبردی، افزایش شبکه هاست. با دانستن آن که از رسانه های رقیب، بیش از همه به خاطر جنبه های «سرگرمی» استقبال می شود نیز نوع کانال های جدید (فیلم و سریال) منطقی می نماید.

اما آیا این مسئله راهبردی به درستی انتخاب شده است؟

*

اگر مسئله راهبردی سازمان صدا وسیما «رقابت فزاینده در سپهر رسانه ای» باشد، می توان آن را به زبان ساده ترجمه کرد و چنین گفت: «رقابت برای جذب یا نگهداری مخاطب» و نتیجه، آن است که «جنگ رسانه ها بر سر مخاطب است» و ما هم الان وسط این جنگ هستیم. اما آیا به راستی جنگ رسانه ها بر سر مخاطب است؟ آیا ما و همه شبکه های ماهواره ای به خاطر جذب مخاطب می جنگیم؟ آیا خود شبکه های ماهواره ای (با یکدیگر) دعوای مخاطب دارند؟

به نظر می رسد اینجا محلی است که بسیاری را به خطا می اندازد. جذب مخاطب قطعا هدف هر رسانه ایست، اما با اطمینان می توان گفت که هدف نهایی نیست. رسانه می خواهد مخاطب جذب کند که چه اتفاقی بیفتد؟ پاسخ به این سوال، رقابت اصلی ما و شبکه های ماهواره ای را نشان می دهد. ما مخاطب را می خواهیم برای آنکه معارف اسلامی و انقلابی را به او منتقل کنیم و آنها مخاطب را می خواهند برای آنکه معارف اومانیستی! را در ذهنش جا بیاندازند. دعوای اصلی ما بر سر «موضوع» است نه «مخاطب».

حتی به نظر من جنگ شبکه های ماهواره ای بر سر مخاطب، یا جنگ زرگری است یا برای کسب درآمد. و الا چه تفاوتی دارد که مخاطب، «من و تو» ببیند یا «زمزمه»؟«بی بی سی» ببیند یا «وی او ای»؟

*

دعوا بر سر مفاهیم است. مسئله راهبردی سازمان «رقابت فزاینده در سپهر رسانه ای برای نشر معارف انقلاب اسلامی» است. اگر این چنین باشد، راه حل ها متفاوت خواهند بود.

هدف اصلی «نشر معارف انقلاب اسلامی» است و نه «جذب مخاطب». اگر اصل را بر جذب مخاطب بگذاریم، هر کاری خواهیم کرد تا مخاطبان بیشتری جذب کنیم، حتی اگر از نشر معارف انقلاب اسلامی (و لو اندکی) فاصله بگیریم. اما اگر اصل بر نشر معارف انقلاب اسلامی باشد، ماجرا متفاوت است.

معنای این جمله آن نیست که صدا و سیما یکسره «رادیو معارف» شود! بدیهی است که برنامه های سرگرمی، موسیقی، آموزشی، تربیتی و... باید با نسبت مناسبی تولید و توزیع شوند.  همچنان لازم است سازمان به جذب مخاطب بیندیشد و اینها از بدیهیات است. اما آن چه مهم است، دقت داشتن به «محتوای برنامه ها»ست. اگر پیام های اومانیستی از رسانه ملی به سمت مخاطب شلیک شود، به راستی چه فرقی می کند که مردم «رسانه خودی» ببینند یا «زمزمه». بلکه اگر تفاوتی باشد، آن است که به «رسانه خودی» اعتماد بیشتری وجود دارد و پیام هایش به طور ناخودآگاه اثرگذارتر است. بسیار آسان تر می توان مخاطب شبکه های ماهواره ای را قانع کرد که این ها دشمنند و سوء نیت دارند. اما وقتی همان پیام ها از طریق رسانه ملی منتشر شود، «تف سر بالا» خواهد بود.

*

گذشته از همه این ها، به نظر بنده اگر صدا و سیما به معنای واقعی کلمه «رسانه انقلاب اسلامی» باشد، بسیار در جذب مخاطب موفق تر خواهد بود. مگر نه آنکه معتقدیم فطرت مردم به درستی گرایش دارد؟ چرا برای جذب مخاطب، خود را شبیه ناپاکان می کنیم و ادای آنها را در می آوریم؟ خودمان باشیم!

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۳۰
علی اصغر جوشقان نژاد

اول:

امیر حسن سقا (که پیش از این نمی شناختمش) به خاطر نوشته ای در وبلاگش، بازداشت و محکوم شده است. نوشته ی او در مورد برادر رئیس دستگاه قضاست و همین نسبت فامیلی، انتقادات به برادران لاریجانی را بیشتر می کند.

بسیاری از وبلاگ نویسان در این مورد مطالبی نوشته اند. دو نکته در این نوشته ها برای من بیشتر نمود داشت: اول انتقاد به قوه قضائیه که «چرا حزب اللهی ها را محدود می کنید و نمی گذارید انتقاد کنند» و دوم نظرات مخالفان که تلاش دارند از این مسئله درون خانوادگی، ماهی خود را صید کنند و می گویند «اگر شما طرفدار جمهوری اسلامی هستید، بپذیرید که این هم نتیجه ی همان جمهوری اسلامی است»

دوم:

بارها شنیده ایم اما یک بار دیگر نیز بخوانیم:

امیرالمومنین، زره خود را در دست یک یهودی دیدند و نزد قاضی طرح دعوا کردند. حکم به نفع یهودی صادر شد!

چرا؟  آیا حق با علی نبود؟ یا قاضی اشتباه کرده بود؟

هیچ کدام. ساز و کار قانونی و شرعی که برای این کار وجود داشته، هر چند بهترین ساز و کار ممکن به نظر می آید اما به هر حال ضعف هایی ذاتی دارد که در این مورد نتیجه غلط می دهد.

ظاهراً اگر امیرالمومنین علیه السلام نارضایتی خود را در رسانه های عمومی!! فریاد می کرد، حق داشت. اما او چنین نکرد و حکم را با گشاده رویی پذیرفت.

سوم:

حق با قوه قضائیه است یا وبلاگ نویس ها؟ نمی دانم.

اما آنچه می دانم اشتباه استراتژیک ما در مقابل این ماجراست.

حق انتقاد باید برای همه (و نه فقط حزب اللهی ها) محفوظ باشد. عدالت نیز باید برای همه (و نه فقط وبلاگ نویسان) اجرا شود. اما از دیگر سو، همه (و نه فقط سبزها، بعد از شکست در انتخابات) باید به قانون گردن بگذارند. غرغرهای بعد از حکم قانونی، بیش از هر چیز به ضرر آرمان ماست.

این البته به معنای نفی نقد نیست. اما باید توجه داشت که قوه قضائیه به دو عنصر مهم نیازمند است: اقتدار و اعتماد. البته واضح است که بخش عمده این اقتدار و اعتماد از طریق عملکرد خود دستگاه قضا فراهم می شود. اما فضای رسانه ها نیز به شدت بر این دو اثرگذارند.

به بخشی از فرمایش مقام معظم رهبری دقت کنید:

نباید قوّه‏ ى قضائیّه را تضعیف کرد. قاضى‏ براى اینکه بتواند در جایگاه پیغمبر، درست و با استقرار بنشیند و عمل کند، احتیاج دارد که مورد حمایت نظام باشد؛ باید احساس کند که حمایت و تقویت مى‏ شود و در چشم مردم داراى منزلت است. قاضى، منزلت در نظر عموم و حمایت از سوى مسئولان را لازم دارد. اگر باب انتقادهاى غیر منطقى و خصمانه و عیب‏جویانه و احیاناً با انگیزه‏هاى سیاسى به سمت قوّه‏ ى قضائیّه باز شد به این هر دو نیاز ضربه خواهد خورد: قاضى و دستگاه قضاء از چشم مردم مى ‏افتد و حمایت مسئولان را هم از دست مى ‏دهد. آن‏وقت ما چطور در این فضا توقّع داشته باشیم که قاضى بیاید با شجاعت بایستد و یک ظالم و متخلّف از قانون را- که هم زور و هم زر دارد- به پاى میز محاکمه بکشاند و هیچ‏گونه تحت تأثیر او قرار نگیرد؟ این کار، آسان نیست. اگر ما بخواهیم قاضى این شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد که چنین بارهاى سنگینى را که از او توقّع داریم، بردارد، باید او و دستگاهى را که حامى اوست، اوّلًا مورد حمایت قرار دهیم؛ ثانیاً منزلتش را در چشم مردم حفظ کنیم.

چهارم:

عدالت خواهی، از پایه های انقلابی بودن ماست. اما حضرت آقا در زمینه ی روش عدالت خواهی نکته ای شنیدنی داشته اند که کمتر شنیده شده است:

شما مى ‏گوئید که ما شعار عدالت مى ‏دهیم؛ دانشجو را مى ‏گیرند، اما آن کسى را که به عدالت صدمه زده، نمى ‏گیرند. قوه‏ ى قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان.

خوب، اینجا شما باید زرنگى کنید؛ یک ‏لحظه از درخواست و مطالبه‏ ى عدالت کوتاهى نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‏ ى این فکر هم با همه ‏ى وجود، خودم هستم و امروز بحمد اللَّه نظام هست. البته تخلفاتى هم ممکن است انجام بگیرد؛

شما زرنگى ‏تان این باشد: گفتمان عدالت خواهى را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصى و مصداق‏ سازى نکنید. وقتى شما روى یک مصداق تکیه مى ‏کنید، اولًا احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من مى ‏بینم دیگر. من مواردى را مشاهده مى‏ کنم- نه در دانشگاه، در گروه‏هاى اجتماعى گوناگون- که روى یک مصداق خاصى تکیه مى‏ کنند؛ یا به‏ عنوان فساد، یا به عنوان کج‏ روى سیاسى، یا به‏ عنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلًا اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و مى ‏بینم این‏جورى نیست و آن کسى که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است.

بنابراین وقتى شما روى شخص و مصداق تکیه مى‏ کنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‏ اى به دست مى‏ دهید براى اینکه آن زرنگ قانون‏ دانِ قانون‏ شکن -که من گفته‏ ام قانون‏ دان هاى قانون‏ شکن خطرناکند- بتواند علیه شما استفاده کند. شما از دادستان چه گله‏ اى مى‏ توانید بکنید؟ اگر یک نفرى به‏ عنوان مفترى یک شخصى را معرفى کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضى این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، ماده‏ ى قانونى، آن قاضى را ملزم به انجام یک کارى مى‏ کند؛ لذا نمى‏ توانیم از او گله کنیم. شما زرنگى کنید، شما اسم نیاورید، شما روى مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتى پرچم را بلند کردید، آن کسى که مجرى است، آن کسى که در محیط اجراء مى‏ خواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را مى‏ کنند. آن کسى هم که فریاد مربوط به محتواى این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمى مى‏ کند و کار پیش خواهد رفت.

بنابراین به نظر من مشکلى در کار شما نیست؛ شما جوان هاى مؤمنى هستید که انتظار هم از شما همین است. هر شعار خوبى که داده مى ‏شود، بعد از اتکال به خداى بزرگ که همه ‏ى دلها و زبانها و اراده‏ ها دست اوست، تکیه به شما جوانهاست، امید به شما جوانهاست؛ این را بدانید.

در ادامه: در این رابطه، نوشته جناب میثمی در تریبون را پسندیدم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۱ ، ۰۰:۲۲
علی اصغر جوشقان نژاد
[caption id="" align="aligncenter" width="400" caption="دهه بزرگداشت امام هادی علیه السلام در فضای مجازی"]دهه بزرگداشت امام هادی علیه السلام در فضای مجازی[/caption]

1- حضرت امام هادی (ع): اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت.

2- مطلب پیشینی که پیرامون حضرتش نوشتم، حاوی یک قطعه مداحی زیبا بود که پیشنهاد می کنم آن را بشنوید.

3- پایگاه رادیو معارف نیز میان برنامه های زیبایی برای میلاد و شهادت آن امام قرار داده است. آنها را هم بشنوید.

4- حالا که این مقدار ارادت به ایشان -و طبعاً سایر ائمه هدی علیهم السلام- داریم می توانیم به این سوال هم بیاندیشیم. چرا ما آنهمه تحت تأثیر رسانه ها هستیم که بعضی از اسامی امامان نزد ما (بی تعارف) نازیبا دیده می شوند؟ مثلا اگر بگویند فلانی نام پسرش را گذاشته «نقی» چه عکس العملی نشان می دهیم؟ یا همچنین درباره «جعفر» و «باقر» و «جواد». در بین خویشان مذهبی مان گفتم که اگر خدا پسری به من بدهد نامش را «جعفر» می گذارم، چنان برخورد ناشایستی با این نام کردند که به گمانم اگر نام «کامبیز» را گفته بودم این عکس العمل را نشان نمی دادند.

نمی گویم باید نام فرزندان را از این اسامی گذاشت، اما حتماً لازم است احترام و عظمت کافی برای اسامی ائمه قائل شویم. اگر صدا و سیما احترام کافی قائل نیست، ما نباید تحت تأثیر قرار بگیریم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۱ ، ۰۸:۰۵
علی اصغر جوشقان نژاد

دوستان خوبم در پایگاه «مطالبه آرمانهای انقلاب از صدا و سیما»!

سلام.

خوش ندارم که این نوشته های ما حالت مناظره ی دو طرف یک منازعه را به خود بگیرد. چرا که خود را هم جهت با شما می بینم و همه ی دغدغه های شما و استدلال هایتان را حرف دل خودم می دانم.

تفاوت ما در آرمان ها نیست. در هدف ها نیست. در تغییراتی که انتظار داریم نیست. در اشکالاتی که می بینیم نیست. در آنچه دل مان را می سوزاند نیست. تفاوت ما در اینها نیست. ممکن است تنها تفاوت ما در نوع اقدام باشد.

اگر فهرست بلند انتقادات خود به عملکرد سازمان صدا و سیما را پیش روی من بگذارید، احتمالاً چیزی از آن خط نمی زنم ولی مواردی به آن اضافه می کنم که از بیرون صدا و سیما دیده نمی شوند.

پس آنچه نوشته ام و می نویسم نه برای توجیه وضع موجود و دفاع از آن، بلکه برای کمک به اصلاح آن است:

احتمالاً بسیاری از ما انتقاداتی به صدا و سیما داریم و کم یا زیاد، آن را از خط اصیل انقلاب منحرف می دانیم. با این حساب، چگونه می توانیم این رسانه را اصلاح کنیم؟

راه حل های کوتاه و بلند مدتی که به ذهن من می رسد در دو دسته کلی قابل جمع است:

الف- نقد کنید:

1- برای آنکه از ضعف های صدا و سیما تأثیر نپذیرید، لازم است آن همه با سواد! شوید که بتوانید محتوای آن را به خوبی نقد کنید. البته منظور از سواد قطعاً لیسانس یا فوق آن نیست. منظور سواد رسانه ای است به گونه ای که تشخیص خطاهای رسانه را برای شما ممکن کند. اگر با سواد (با همین تعریف) باشید، طبیعتاً خودتان و اطرافتان را بیشتر از خطرات!! صدا و سیما مصون خواهید کرد.

2- اگر یک مخاطب عادی هستید (و حتی اگر یک مخاطب غیر عادی هستید!) حتماً در مقابل آنچه صدا و سیما به سمت شما می فرستد بی تفاوت نباشید. هر قدمی که به خوبی در جهت اهداف انقلاب اسلامی بود نیازمند تشویق است و در مقابل هر اقدام مخالفی نیازمند تقبیح. گوشی تلفن را بردارید و در راستای اهداف انقلاب چند کلمه به خودتان زحمت بدهید. باور بفرمایید گوش های آقای ضرغامی آن همه تیز نیست که صحبت های زیر لب شما را از این فاصله دور بشنود. شما باید اعتراض خود را به حرکت های بد و تشکر خود را از حرکت های خوب صدا و سیما حتماً از طریق شماره های روابط عمومی منتقل کنید.

اگر کمی دقت بفرمایید این بند بر مرحله تذکر زبانی امر به معروف و نهی از منکر منطبق است... و این دو نیز از فروع دین و واجب اند.

3- اگر دستی به قلم دارید، همین تعریف ها و انقادها را در سایر رسانه ها منعکس کنید. البته همواره توجه داشته باشید که نیت شما از انتقاد، نه تنها غرغر کردن، بلکه اصلاح است. این تذکر از آن روست که یک سره سیاه ننویسید و به محدودیت های موجود توجه کنید.

4- به این فرمایش حضرت آقا توجه کنید:

بینید عزیزان! فکر شما و کارى که کردید و راه نوئى که پیدا کردید، پیشنهادى که به نظرتان رسیده، تأثیرگذارى‌اش فقط این نیست که این فوراً به دستگاه اجرائى منتقل بشود و فوراً یک ترجمه‌ى عملیاتى بشود و اجرائى و عملیاتى شود؛ نه، این تنها تأثیر نیست. یکى از مهمترین تأثیرات همین فکر کردنها این است که شما فضاسازى میکنید، گفتمان‌سازى میکنید. در نتیجه، در یک فضاى معتقد به یک مبناى فکرى یا عملى، رئیس جمهور هم همان جور فکر میکند، وزیر هم همان جور فکر میکند، مدیرکل هم همان جور فکر میکند، کارکنان هم همه همان جور فکر میکنند؛ این خوب است. و شما این کار را انجام میدهید. فکر کنید، بگوئید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛

طبیعتاً وقتی که شما صدا و سیما را نقد می کنید باید این نگاه را هم در نقد خود بگنجانید. حتی به نظر من این نگاه بسیار موثرتر از نگاهی است که توقع اصلاح فوری همه کاستی ها را دارد.

گفتمان سازی البته لوازمی دارد. با بی ادبی و تندروی نمی توان گفتمان ساخت. گفتمان سازی نیازمند زمان است. حرف مستدل و منطقی با شیوه ای هنرمندانه و ظریف با رعایت حوصله و سعه صدر در طول زمان نه چندان کوتاه می تواند گفتمان سازی کند.

گاهی نیز باید آدم های شاخص را نشانه گرفت. چه اینکه اگر شما بتوانید نویسندگان فیلمنامه های سازمان صدا و سیما را تحت تأثیر افکار دلخواه خود قرار دهید، بسیار موثرتر از آن است که مدیران گروه ها را متأثر کنید.(*)

ب- تولید کنید:

1- فرض کنید جناب ضرغامی بشمار سه! همه بدنه مریض صدا و سیما را اخراج کند، من و شمای غرغرو چطور می توانیم جای خالی آنها را پر کنیم؟ یا اصلاً تصور کنید همان جناب، بشمار سه! شبکه جدیدی تأسیس کردند به نام حزب الله و تقدیم ما کردند، چه هنری داریم برای پر کردن آن؟

اینجا اهمیت کار و تولید مشخص می شود. اگر از صنف هنرمندان محسوب می شوید، حتماً در تولید با کیفیت جهاد کنید. با نگاه انقلابی و دینی به قدری تولید کنید که از طریق سایر رسانه ها در جامعه سر ریز شود. البته صدا و سیما هم اندک اندک صدای شما را خواهد شنید.

مطمئن هستم اگر آدم باعرضه ای! تولیدات خوب خود را به صدا و سیما عرضه کند، این سازمان تاب مقاومت در برابر پخش آن را نخواهد داشت. مشکل قدری هم از ماست که تولید نداریم.

2- خلاقیت از پایه های هنر است. وقتی شما به تکرار بیفتید از هنر فاصله گرفته اید.

از دیگر سو قالب و محتوا از یکدیگر بیگانه نیستند. شما نمی توانید هر سخنی را در هر قالبی بریزید.

ترکیب این دو جمله چنین نتیجه می دهد: «اگر بنا باشد حرف های انقلاب به صورت هنرمندانه گفته شود، دائماً باید قالب های خلاقانه جدیدی برای این کار تولید شود.» این تولیدات (آنچنان که اکنون می بینیم) از صدا و سیما بر نمی آید. چرا من و شمایی که ادعا می کنیم، نیاییم و در این مسیر تلاش نکنیم؟

لازم است همه آن هنرمندانی که درد دین و انقلاب دارند در تولید با کیفیت جهاد کنند. هم به دلیل انتشار سخن انقلاب و هم برای آنکه الگوهای جدیدی از برنامه های دینی تولید شود.

3- همین تولیدات نیز می تواند به گفتمان سازی کمک شایانی کند. اگر قرار است گفتمانی در جامعه گسترش یابد، نیازمند تولیدات رسانه ایست.

***

سخن به درازا کشید. آنچه از نظر من مهم است گسترش دغدغه نسبت به این آرمان هاست (گفتمان سازی) و افزایش غیرت خودمان در دفاع از این دغدغه ها (نقد و تولید جهادی)

*- این ایده از یکی از رفقا گرفته شد. باشد که خودش مفصل تر بنویسد.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۰ ، ۱۸:۲۵
علی اصغر جوشقان نژاد