دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک میکشد. پرهنگ بیشتر از نوشتههای خودم پر شده است، هر چند از نوشتههای دیگران نیز خالی نیست. ارادتمند؛ علی اصغر جوشقاننژاد
علیکم السلام !؟ آقاسید علی آقا ثاقب . ممنون که یکی پیدا شد مثل شما که فهمید :( مبهم ... ) می نویسم . خب خدا را شکر ، که معلوم شد بگونه ای که فرمودید نوشته شده . اگر هم می فرمودید گونه ی دیگرش را که بیشتر مدیون می شدم ، : ( چراکه ) گویا شما هم ( دو رقمی ) می خوانید . لابد هم یک رقمش مثل همان : ( فرهنگ ناب اسلامی ایرانی ) ست که در نوشته ی شما آمده و رقم دیگرش هم مثل همان که در : ( سمت دیگر ) ست . حالا فرهنگ بنده کدام سمت بماند . همین قدر که ( فهمیده شده ) مثلا مبهم است جای شکر دارد . بگذریم ، راستی از مسجد : ( علی آباد ) شما چه خبر ؟ باتشکر مجدد از تشریف فرمایی شما ، خدا نگهدار .
خرفتان را کاملا قبول دارم ... بله تفاوت هایی دارد . منظورم من از فرهنگی شرقی در این قسمت ان برنامه ریزی های شهری و دولتی بینظمی است که اصولا هیچ ربطی به لطافت و صداقت فرهنگ شرقی ندارد . بلکه با گشترش شهر ها .... مشکلاتی پیش آمده که باید دقت کنیم این ها را تاریخ قبلا پیموده است و به نتایجی نیز رسیده ... کاش ما دوباره تکرار نکنیم . و مفاهیمی را از دست ندهیم که دنیای غرب تازه به آن رسیده است ... مثل ادب .. ارامش . خدا . ایمان . مهربانی به همسایه . رعایت شئونات ..... و زندگی ارام . نگرانم از اینکه روزی غربیها ما را بسیار بیتمدن بخوانند از این همه فراری که خود از داشته هایمان داریم ....
آپدیت پایین را که خوندم خنده ام گرفت ... چون من نیز متوجه شده بودم که صفحه کلا خراب شده .. میخواستم کامنت بذارم و اطلاع بدم . اما باز نمیشد . بگذریم .... از روستای علی آباد گفتید .. انرا دیده ام .. مخصوصا زمانی که در روستای پوست فروشان به مدت یک سال دوشنبه ها و جمعه ها برای بهبود وضع خانه های مردمی و روستایی آن جا میرفتم ... و عجیب این تغییرات را میدیدم ... فیلم های ویدئویی که من به گوشم نخورده بود آن ها برایم میگفتند و میخواندند ... بچه های ابتدایی را میگویم .... بگذریم مرا یاد خاطرات سه سال پیش انداختید . آن زمان که پروژه روستا را میگذراندم .... .. ممنون میشم اگر آیدی خود را برای من ایمیل بزنید . به امید آشنایی بیشتر . پایدار باشید . پونه
نه این که بخواهم حالت را بگیرم که بعد از این همه مدت آمدی و دستی به سر و روی قالب کشیدی، نه! اما با این همه ، خراب کرده بودی عزیز دل برادر!! زده بودی قالب را نفله کرده بودی رفته بود پی کارش!!! البته درستش کردم. هنوز از بزرگواری ما چیزی کم نشده است!!
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.