دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک میکشد. پرهنگ بیشتر از نوشتههای خودم پر شده است، هر چند از نوشتههای دیگران نیز خالی نیست. ارادتمند؛ علی اصغر جوشقاننژاد
سلام. این یه نامه ی تهدیده. فرض کن حروفش از روزنامه بریده شده کنار هم چسبونده شده رو یه کاغذی که از پاکت بریدن و حسابی مچاله اس: اگه تا یه هفته دیگه ننویسی به بروبچ می گم لینکتو از وبلاگا بردارن. اونوقت ... باز هم فایده نداشته باشه خودم میام سراغت. می دونی که من تو مسافرت کم نمیارم. بابا اینا رو ولش کن. بنویس دیگه. جون سلمان!
خطاب به حضرت تاقب : هرچی صبر کردیم که اینجا را به روز نکردی حالا خودم به روزش می کنم تا بفهمی یک وبلاگ چند تا صاحب دارد!!! خطاب به خواننده گرامی : مطلب زیر سر لوحه هفتادم رضا امیر خانی است که از سایت لوح گرفته شده است برای اطلاعات بیشتر می توانید به آدرس زیر رجوع کنید: www.louh.com/Sarlouheh
للحق سرلوحهی هفتادم: پیامبر بشاگرد رضا امیرخانی
...... اولِ انقلاب، وقتی آمده بود، هیچکس حمد و سورهی نمازش را بلد نبود. خیلیها نماز نمیخواندند. میگفتند بسمالله، بسمالله، بسمالله. و بعد میرفتند به رکوع. اسامیِ ائمه را حفظ نبودند. نوامیسشان در آبگیرها استحمام میکردند و وقتی مردانِ غریبهی جهادی به ایشان رسیده بودند، به عوضِ آن که عریانیشان را بپوشانند، دست بر چشمانشان میگرفتند تا نبینند... حالا جوانِ انقلابیِ بیست و چند ساله گفته بودشان: - مژده! شاه رفته است. مردم با زبانِ بیزبانیشان پاسخ داده بودند: - ای شاه بد نبُد که! پدرانِ ما میگفتند شاهِ کبلی بزکالهها را میدزدیده. ای شاه کاری به بزهای ما نداشت. منطقه پنجاه سال بود که با تمدن ارتباطی نداشت. پس علف جلوِ ماشین ریختن و سجده کردن بر آدمِ شهری و... چیز غری
به نام حضرت دوست ..... سال ۱۳۸۳ به پایان رسید و آخرین جمعه آن نیز گذشت و ما همچنان چشم انتظار ظهور (( منتظر )) باقی موندیم ..... سالی پر از فراز و نشیب را با تمام شیرینیها و تلخیهایش سپری کردیم. و اکنون لحظه شماری شروعی دیگر را به نظاره نشستهایم.
انشاء الله که سال جدید، سال عشق و صفا - شور و شعور برای همه شما عزیزان باشد ..... انشاء الله که در سال جدید تحولی بزرگ صورت گیرد و سال جدید با خوشیها و ارمغانهای بسیار فرا برسد. و انشاء الله که با ظهور مهدی (عج) تمامی دلتنگیهامون به پایان برسد.............. در پناه حضرت دوست
سلام. داستان قشنگی بود. اما از جایی که سه بچه ی صاحبخانه برای کلاس آمدند آخر داشتان قابل حدس شد. اما در کل خوب بود و زیبا. البته من متخصص این رشته نیستم و اگر نظر تخصصی بخواهید باید از وبلاگ حالنامه دیدن کنید و نظر بخواهید. یا علی
اللهم صل علی محمد و آل محمد .......... به نام حضرت دوست ............... ای مهدی جان ای ساحل نجات بشریت، ای شمع همیشه روشن خلقت، ای ستاره پرفروغ سپهر، دریاها و اقیانوسهای خروشان، بیابانهای برهوت و خشک، کوههای رفیع و بلند که تا ورای ابرها سینه آسمان را شکافتهاند، همه اینها راویان مظلومیت همیشه تاریخند، که هنگام ظهور وجود مبارکت در درگاهت، ناگفتههای بسیاری از خلقت را بازگو خواهند کرد. ............... راستی صدای حرکت کاروان را میشنوی ؟؟؟ آیا ذخیر آب آنها تا بین النهرین کفاف خواهد داد ؟؟؟؟؟؟............ سلام .. فردا میرویم به دیدار عزیزانی که سالهاست بالهاشون شکسته .....پنج شنبه 15 بهمن ..... ساعت ۱۰ صبح - خیابان مقدس اردبیلی - خ ثار الله - آسایشگاه جانبازان ثار الله .... منتظریم ....... 0000000000000 در پناه حضرت دوست
حق یارت