کی شعر تر انگیزد؟
سه شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۰، ۰۵:۳۹ ب.ظ
دیشب بعد از مدتها، بار دیگر ذوق شعری مان به جوش آمد و حتی سر رفت و نتیجه اش چند بیتی بود که در عرض 10 دقیقه آماده شد. البته همانطور که عرض کردم چون شعرمان «سر رفت» بخش اول آن ریخته و فقط قافیه هایش برای عرضه باقی مانده است.
... نوری
... حوری
حالا که شده عید تولد برخیز
بشتاب به سمت چای و قند و قوری
مسرور بمان، غم به کناری انداز
لبخند بزن به خانه، حتی زوری
من در خم زلف تو «گرفتار» شدم
چون مرغ، به دام و ماهی اندر توری
یک بار دگر شعر برایت گفتم
با قافیه هایی از سر مجبوری
پی نوشت: اگر مطلب قبلی را نخوانده اید، آن را از دست ندهید +
saeide aziz