پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقام معظم رهبری» ثبت شده است

دو قطبی شدن جامعه، بیش از آن که به نفع چپ یا راست باشد، به نفع دشمن است. ممکن است عده ای گمان کنند که فلان گروه سیاسی از دو قطبی شدن جامعه در انتخابات سود می برند، اما واقعیت آن است که ضرر این اتفاق بیش از سود آن است. راز توصیه مقام معظم رهبری به یکی از آقایان! هم همین است.

آقا، جامعه را از یک دو قطبی بزرگ نجات داد. اما چیزی که ما از آن غفلت می کنیم، ایجاد دو قطبی های کوچکتر است.

مخالفت با کنسرت ها

مخالفان و موافقان کنسرت

مخالفان و موافقان برجام

مخالفان و موافقان برگزاری مسابقه فوتبال در شب عاشورا

مخالفان و موافقان اکران فیلم [...]

مخالفان و موافقان قراردادهای نفتی

حتی موافقان و مخالفان انصراف احمدی نژاد پس از توصیه رهبری

این دو قطبی ها هم دو سر دارد. یک طرف ماجرایی را شروع می کند، طرف مقابل (بخوانید حزب اللهی ها) رگ گردنی می شوند و مخالفت می کنند. طرف اول هم در تنور ماجرا می دمد و آن قدر ادامه می دهد که شکاف را به میان جامعه بکشاند.

حزب اللهی ها باید مراقب باشند که در دام این بازی ها نیفتند و غیرحزب اللهی ها هم باید بدانند که سودی از این بازی نخواهند برد. این که به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر [...] فشار بیاید که کنسرت برگزار کند و بعد هم واکنش ها برجسته شوند، نتیجه اش افروخته شدن آتش اختلاف هاست. دود این منقل برای ماست و کبابش برای دشمن.

*

اگر در رفتار خود دقت نکنیم، چیزی که پس از دعواهای انتخاباتی باقی خواهد ماند، کدورت و شکاف بین طبقاتی از مردم است. شکافی که پس از فتنه عمیق شد و هنوز بخش هایی از آن ترمیم نشده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۶:۴۴
علی اصغر جوشقان نژاد

وقتی از آقا، طلب پیام برای یک همایش می‌کنند و آقا با صراحت فلسفه آن همایش را زیر سوال می‌برد، آن وقت است که یا باید به کل قید برگزاری آن همایش را زد و یا آن را برگزار کرد و پیام مذکور را خواند...

وقتی از رئیس سازمان دعوت می‌شود در یک همایش شرکت کند و ایشان فلسفه آن همایش را زیر سوال می‌برد، آن وقت است که...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۳ ، ۱۴:۳۹
علی اصغر جوشقان نژاد

عمل جراحی مقام معظم رهبری و بازیابی سلامتی ایشان، در درون خودش یک عملیات موفق رسانه‌ای نیز داشت. الان که همه ما مطمئن هستیم یک عمل ساده و موفقیت آمیز بر روی ایشان انجام شده است و اکنون حال عمومی ایشان مناسب است، بی بی سی شروع به شایعه پراکنی کرده است


اما تصور کنید اگر صبح روز دوشنبه، رسانه ملی به جای این که این خبر را پخش کند، از کنار آن می‌گذشت چه اتفاقی می‌افتاد. عموم مردم از این موضوع بی‌اطلاع بودند و رسانه ملی نیز موضوع را با سکوت برگزار می‌کرد. ناگهان:


دوشنبه:


بی بی سی

بی بی سی:

شنیده شده است آیت الله خامنه‌ای صبح امروز در یکی از بیمارستان‌های دولتی تهران تحت عمل جراحی قرار گرفته است. هنوز هیچ یک از منابع رسمی این خبر را تأیید نکرده‌اند اما منابع آگاه گفته‌اند که عمل جراحی آقای خامنه‌ای به دلایل امنیتی اعلام نخواهد شد. در زمان فوت آیت الله خمینی نیز این مسئله با چند ساعت تأخیر به اطلاع مردم رسید و همین موضوع گمانه‌زنی ها را در مورد وضعیت فعلی آیت‌الله خامنه‌ای گسترش داده است. به همین منظور گفتگو کرده‌ایم با دکتر حکیم‌نژاد تا به عنوان متخصص، نظر ایشان را نسبت به روند تغییر سلامتی آیت‌الله خامنه‌ای در چند سال گذشته بشنویم....

گوینده بی بی سی

دکتر حکیم‌نژاد: در سالیان گذشته، آقای خامنه‌ای می‌توانستند روی زمین بنشینند، سخنرانی‌های طولانی‌تر داشتند، تراکم کاری‌شون بیشتر بود اما الان شما مدت‌هاست که یک تصویر از روی زمین نشستن ایشون ندیدید. احتمالاً حکومت دوست نداره این موضوع رو بگه،‌ اما خب وضعیت سلامتی ایشون در سال‌های اخیر به طور واضحی افت کرده و این برای جامعه پزشکان کاملاً مشخصه. الان وضع آقای خامنه‌ای به نوعی نیست که بتونن مثل قبلاً کار کنن و این چیزی است که باید بپذیریم.

وی او ای

وی او ای:

[آیت الله] خامنه‌ای صبح امروز تحت یک عمل جراحی قرار گرفت. گفته می‌شود این بیماری به دلیل افزایش فشارهای عصبی ایشان در یک سال بعد از احمدی‌نژاد است. همین خبر باعث شده است تا هزاران نفر از مخالفان حکومت ایران در مقابل سفارت‌خانه این کشور در فرانسه تجمع کنند. (پخش تصاویری از جمعیت 50 نفری در مقابل سفارت ایران در فرانسه)


سه‌شنبه:

بی بی سی

بی بی سی:

آخرین خبر رسمی که در مورد آیت‌الله خامنه‌ای از طرف حکومت ایران منتشر شده است، مربوط به یکشنبه است. در این روز، آقای خامنه‌ای بیش از نیم ساعت سخنرانی نکردند. پس از اوج‌گیری شایعه بیماری ایشان، حکومت هیچ عکس‌العمل رسمی نشان نداده است و هنوز این مسئله را تکذیب نکرده است.

گفته می‌شود عمل جراحی ایشان حدود چهار ساعت طول کشیده است. بعضی پایگاه‌های خبری از ابتلای آقای خامنه‌ای به سرطان خبر می‌دهند. در این رابطه گفتگو می‌کنیم با دکتر حکیم‌نژاد متخصص بیماری‌های داخلی...

دکتر حکیم‌نژاد: بیماری سرطان رو از روی فیلم و تصویر نمی‌شه تشخیص قطعی داد و نیاز به آزمایش داره. اما نشانه‌های ظاهری هم در سرطان هست که می‌شه از روی اون بیماران سرطانی رو با حدس شناسایی کرد. مثلاً یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها، تغییرات رنگ پوست هست. شما اگر به رنگ پوست آقای خامنه‌ای در تصاویر و عکس‌های یک سال اخیر نگاه کنید و اون رو با تصاویر مثلاً هفت هشت سال قبل مقایسه کنید، می‌تونه نشون بده که ایشون دچار این بیماری شدن یا نه. البته بهتره که از تصاویری برای مقایسه استفاده کنید که توسط حکومت دستکاری نشده باشه و تغییر رنگ داده نشده باشه. اما به هر حال یکی از نشانه‌های مهم بیماری سرطان تغییر رنگ پوست هست. یکی دیگه البته درد هست. درد در هر جای بدن می‌تونه نشانه سرطان باشه. خستگی هم یکی از نشانه‌های سرطان هست. افرادی که دائماً خسته هستند یکی از نشانه‌های سرطان رو دارند. در مورد آقای خامنه‌ای اگر من بخوام تطبیق بدم، می‌تونم بگم درد ایشون رو که ما حس نمی‌‌کنیم تا تشخیص بدیم. اما به دلیل تغییر وضعیت نشستن ایشون می‌شه تشخیص داد که دچار درد هستند. از طرف دیگه کوتاه شدن دیدارهای ایشون که مثلاً نیم ساعت بیشتر دیدار نمی‌کنن و این که تعداد دیدارهاشون در هفته کاهش پیدا کرده، می‌تونه نشانه خستگی باشه. البته برای تشخیص قطعی سرطان باید از طریق آزمایش اقدام کرد.

وی او ای

وی او ای:

عصر دیروز، تصویری از آقای خامنه‌ای بر روی تخت بیمارستان به بیرون درز کرد. انتشار این تصویر، حکومت را در شوک فرو برده است و توانایی عکس‌العمل به این موضوع را از ایشان گرفته است.

مقام معظم رهبری روی تخت بیماری

مخالفان حکومت ایران، خود را برای شرایط بعد از مرگ خامنه‌ای آماده می‌کنند. به گفته دکتر سازگارا، گروه‌های مختلفی داخل ایران شکل گرفته است و در حال بررسی بهترین شیوه حکومت بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی هستند. گروه های ضد رژیم در خارج از ایران هم در حال بررسی شیوه های اداره موقت ایران پس از مرگ آیت الله خامنه‌ای هستند.

نوری زاد و سازگارا


چهارشنبه:

بخش خبری 20:30


مجری بیست و سی

یک بیماری ساده و این همه سر و صدا!

چند روزی هست که شبکه‌های بیگانه، از یک موضوع ساده یک سوژه خبری ساختن و سعی می کنن جو رسانه ای رو بر علیه مردم ایران تحریک کنن. همه ماجرا از این قراره که صبح روز دوشنبه رهبر معظم انقلاب به دلیل عارضه پروستات در یک بیمارستان دولتی تحت عمل جراحی قرار گرفتند. این عمل که نیم ساعت بیشتر طول نکشید، بدون بیهوشی بود و یک عمل خیلی ساده به حساب می اومد. اما شبکه های ضد انقلاب، کار رو به جایی رسوندن که مخاطبان خودشون هم از این همه دروغ بافی تعجب کردند. بی بی سی با بررسی عکس‌های رهبر معظم انقلاب سعی کرده متوجه بشه ایشون چه بیماری دارند. وی او ای هم پا رو فراتر گذاشته و سعی می‌کنه برای آینده ایران تصمیم بگیره.

اما برای اطمینان شنوندگان عزیز از وضعیت سلامت مقام معظم رهبری، تماس تلفنی گرفتیم با دکتر مرندی، رئیس تیم پزشکی مقام معظم رهبری....

مقام معظم رهبری روی تخت بیماری


بخش خبری 21:00

هیچ اشاره‌ای به این موضوع نمی‌کند.


پنج شنبه:
بی بی سی

بی بی سی:

آیت‌الله خامنه‌ای فوت کرد. این خبری است که امروز در شبکه های اجتماعی پیچیده و روز به روز گسترده تر می شه. گفته می شه نیروهای سپاه پاسداران از صبح امروز به طور غیرعادی در شهر رفت و آمد می کنند. هنوز هیچ منبع رسمی این خبر رو تأیید نکرده است. در واقعه مرگ آیت‌الله خمینی نیز هیچ کدام از منابع رسمی، تا صبح روز چهاردهم خرداد و پس از انتخاب رهبر بعدی، خبر فوت ایشان را تأیید نکردند.

وی او ای

وی او ای:

با گسترش خبر مرگ [آیت الله] خامنه‌ای، فضای تهران امنیتی شد. خودروهای نظامی سپاه و بسیج در رفت و آمد گسترده هستند. عده زیادی از مردم در حال تدارک برگزاری راهپیمایی اعتراضی به منظور تغییر رژیم هستند.
گفتگو می‌کنم با امید از تهران:
امید الان کجا هستی و وضعیت اونجا چطوره؟
من از میدان انقلاب با شما صحبت می کنم. یک شادی عجیبی در مردم دیده می شه. عده زیادی الان جمع شدن میدان انقلاب و قراره از همینجا راهپیمایی رو شروع کنن...


***
خبر مرگ بی بی سی، وقتی به گوش ما می رسد که رسانه ما مثل عملکرد خوبی که در ماجرای عمل مقام معظم رهبری داشت، به موقع و شفاف اخبار را به اطلاع مردم برساند. اینطور که باشد، دست و پا زدن بی بی سی و وی او ای بی اثر است.
البته وقتی می گوییم رسانه ما، نه یعنی فقط صدا و سیما، که صدا و سیما در بعضی موارد تحت نظر شوراهای بالادستی عمل می‌کند و آن شوراها به او اجازه عمل نمی‌دهند. گاهی هم بقیه رسانه‌ها به خوبی پای کار نمی‌آیند. آخر سر هم ما می‌شویم دنباله‌رو خط خبری بیگانه. اما الان آنها دنبال ما هستند و هیچ حرفی برای زدن ندارند.
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۵۹
علی اصغر جوشقان نژاد

دولت، هر رئیسی که بالای سرش باشد، بخشی از نظام جمهوری اسلامی است. حتی اگر ما رئیس جمهور را دوست نداشته باشیم، اگر به نظام علاقه‌مندیم باید بپذیریم که با ساز و کارهای موجود در همین نظام (راهبرد مراجعه به آرای مردم) دولتی روی کار آمده است که اکنون بخش اعظمی از چهره نظام ما را شکل می‌دهد و اگر ما به این دولت چنگ بیاندازیم، چهره نظام عزیزمان را خراشیده‌ایم.

دکتر روحانی مثل هر رئیس جمهور دیگری، مزایا و ضعف‌هایی دارد و مثل هر رئیس جمهور دیگری مورد حمایت رهبری است و مثل هر رئیس جمهور دیگری برای کار کردن نیازمند فضای مناسبی در جامعه است. ما چگونه می‌توانیم به او کمک کنیم؟

۱- رئیس جمهور و همه اعضای دولت در درجه اول باید مورد حمایت ما باشند. یادتان می‌آید که اوایل کار احمدی‌نژاد، اگر دولت اقدامی می‌کرد بیشتر ما سعی در تحلیل خوش‌بینانه اقدام دولت داشتیم؟ به خاطرتان هست که همین «ما» اواخر کار احمدی‌نژاد هر اقدام دولت را با بدبینی بررسی می‌کردیم و احتمال هر عقل یا خیرخواهی را از آن رد می‌کردیم؟

در مقابل دکتر روحانی از هر دوی این شیوه‌ها باید پرهیز کرد. اما گرایش به خوش‌بینی بسیار بیشتر توصیه می‌شود. من وزیر فلان را خیلی نمی‌شناسم، بنای تحلیل‌هایم را می‌گذارم بر این که ایشان دارای تجربه، تحصیلات و نیت خوبی هستند و حتما در حال انجام تمام تلاش‌شان برای پیشبرد اهداف انقلاب هستند.

حمایت از دولت، به نظر من این گونه تحقق می‌یابد.

2- اگر بنا باشد به دولت (یا به معنای وسیع‌ترش به نظام) کمک کنیم، چه راهی در مقابل ماست؟ شاید پاسخ به این سوال کمی سخت‌تر باشد. من احساس نمی‌کنم که به قدر کافی قدرت داشته باشم که بتوانم به دولت کمک کنم. اصلاً زور من، به کدام سنگی که جلوی راه دولت است می‌رسد؟ گویی هیچ کدام.

اما اگر حرکت جمعی در بعضی جهات شکل بگیرد، به طور یقینی بعضی مشکلات دولت (و به معنای وسیع‌ترش خود مردم) حل خواهد شد. اگر به خرید محصولات ایرانی اهتمام داشته باشیم، اگر وجدان کاری خود را (حتی اگر شغل آزاد داشته باشیم) بالا ببریم، اگر درخواست‌های اعضای دولت را جدی بگیریم (البته اگر اعضای دولت درخواست درست و درمانی از مردم داشته باشند)، اگر هنگام کمبود بعضی اجناس، به آنها حمله نکنیم، اگر همت ارائه گزارش تخلفات به مراجع نظارتی را داشته باشیم، و ده‌ها اگر دیگر می‌تواند کمک ما به دولت (و به معنای وسیع‌ترش آینده خودمان) باشد. سهم خودمان را در کمک به دولت دست کم نگیریم.

3- انتقاد به دولت هم در حقیقت کمک به دولت است، اما انتقادی که به جا و درست بیان شود.

فلان مسئول دولت راستگویان دروغ گفت. ما هم آن را مثل سیخ در چشم دولت محترم فرو می‌کنیم. این اشکال وجود دارد اما این شیوه که ما می‌گوییم آیا به رفع مشکل کمک می‌کند یا به ایجاد شکاف بین ما و آنها؟ این مسیر آیا خراش ناشی از آن دروغ را از چهره نظام پاک می‌کند یا آن را عمیق‌تر می‌نماید؟

باید به طور جدی راه، ادبیات و شیوه‌هایی بیابیم که بتوانیم از آن طریق نظرات خود را به صورت مستمر با دولت در میان بگداریم. البته

تا که از جانب معشوق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

دولت نیز باید بخواهد. دولت نیز باید طالب نظرات ما باشد. اما اگر نخواست هم ما باید بگوییم. البته به ادبیاتی که دولت را جری نکند. گاهی برای نجات کسی از آتش، باید فریاد زد. اما این نباید شیوه همیشگی باشد.

به هر صورت باید دقت کرد که نقد دولت از عقده‌های باقی‌مانده از انتخابات و امثال آن مخلوط نشود. هر نقدی را با پاسخ به این سوالات بسنجیم و بعد به قلم بیاوریم یا منتشر کنیم:

  • آیا هدف من از این نقد، صرفا اصلاح است؟ آیا اغراض شخصی یا اهدافی به جز اصلاح را با نوشته‌ام مخلوط نکرده‌ام؟
  • آیا ادبیات من، نشان دهنده هدف من است؟ آیا بیش از حد تند نرفته‌ام؟
  • آیا زمان گفتن این حرف، اکنون است؟ دیرتر یا زودتر گفتن این حرف مفیدتر نیست؟

و سوالاتی مشابه که ممکن است شما اضافه کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۴۱
علی اصغر جوشقان نژاد

حضرت آقا در فاصله دو روز تا انتخابات، در دیدار روز چهارشنبه خود فرمودند:

هر کسى که انتخاب خواهد شد - که تقدیر الهى را ما نمیدانیم - اگر چنانچه آراء بیشترى از مردم را داشته باشد، در صورتى که داراى رأى سدید و خوبى باشد، بهتر میتواند از آن رأى دفاع کند؛ میتواند در مقابل معارضین کشور بایستد.

همین بخش از جملات رهبری موجب تشکیک بعضی شده است که پس به فلانی رای دهیم تا با رای بالاتری بالا بیاید. اما باید به چند نکته دقت کرد:

نخست: مقام معظم رهبری قبلا در جاهای مختلف فرموده اند:

نگاه کنید، تشخیص بدهید، اصلح را بشناسید و برای ادای تکلیف، اسم او را به صندوق رأی بیندازید.

ایشان همه جا از نامزد اصلح صحبت کرده اند. طبیعی است که اصلح بودن نامزد ربطی به نتایج نظرسنجی ها ندارد. دقت در اینکه چه کسی با چه درصدی رای می آورد وظیفه ما نیست.

دوم: فرض کنیم که بخواهیم به کسی رای بدهیم که ضمن اصولگرایی، رای سدیدی بیاورد. نتایج نظرسنجی ها، مجموع رای دو نفر اول را حدود 50 درصد نشان می دهد، دو نامزد اصولگرای بعدی با حدود رای مجموعا ۲۵٪ درصد و دو نامزد مستقل و نامشخص ها با حدود رای مجموعا 25٪ خواهند بود.

دراین شرایط اگر بخشی از رای دو نامزد اصولگرا به این بهانه به سبد اصولگرای پیشتاز بریزد، اولا احتمال اینکه بتواند او را در یک مرحله پیروز کند کم است. در ثانی اگر هم این اتفاق بیفتد، رای او چیز زیادی از 50٪ بالاتر نمی رود. بنابراین لازم است انتخابات به دور دوم کشیده شود تا هم اکثر رای اصولگرایان و هم بخشی از رای نامزدهای مستقل بر روی یک اصولگرا جمع شود و نتیجه، انتخابی با رای سدید باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۸
علی اصغر جوشقان نژاد

با کناره گیری جناب حداد عادل، سه گزینه روی میز است. پیشتر سابقه سه نامزد را بررسی کردیم. حالا سایر نکات را نگاه می کنیم.

محمدباقر قالیباف:

اگر به معیارهای رهبری رجوع کنیم، قالیباف را در چند زمینه پیشتاز خواهیم یافت:

  1. قالیباف دارای همت جهادی است. (البته در این مورد، معنای جهاد را به پرکاری تقلیل داده ایم)
  2. کار اجرایی بلد است و توانایی کشیدن بار اجرایی ریاست جمهوری را دارد.
  3. دارای برنامه است.
  4. همانند احمدی نژاد، تلاش جمعی و فوق العاده از دولت او انتظار می رود.
  5. از ظرفیت های بیرون از دولت به احتمال قوی استفاده خواهد کرد.
  6. بر اساس روحیاتی که از او می دانیم، جرات تحول آفرینی و مقابله با مشکلات را دارد.
  7. کمتر وعده عملی نشده ای از او سراغ داریم.

اما در مقابل، بعضی معیارهای مقام معظم رهبری در مورد او یک نقطه منفی حساب می شود:

  1. سابقه عملکرد او در دعوای بین شهرداری تهران، خطر کشاندن دعوای مسئولین به رسانه ها و میان مردم را گوشزد می کند.
  2. گاهی دیده شده است که از پول بیت المال در تبلیغات خود استفاده کرده است.
  3. سابقه و روحیه قالیباف، بیش از همه به آن نزدیک است که زیر توهمات توسعه غربی محو شود. به عبارت دیگر، تعبیر غرب زده از هدف های آرمانی انقلاب، هدف های آرمانی او هستند. این نکته ابدا به معنای «ضد انقلاب» دانستن او یا از این قبیل انگ ها نیست. او یک سرباز افتخار آفرین در دوران دفاع مقدس است. با انقلاب همراه بوده و خواهد بود. اما ملاک های پیشرفت وی، به توسعه غربی نزدیک تر است.
  4. هم اکنون ساده زیست نیست.
  5. نمی توان به جلوگیری از گرایش های سکولار در دولت او اطمینان داشت. بلکه احتمال عکس این موضوع نیز دور از انتظار نیست.
  6. از نظر جهت گیری های فرهنگی بیش از دو نامزد دیگر زیر سوال است. عملکرد نشریات همشهری، برنامه های فرهنگی همشهری و مسائلی از این دست، نشان دهنده جهت گیری فرهنگ در دولت اوست.
گذشته از معیارهای رهبری، نکات دیگری نیز در مورد قالیباف قابل اشاره است:
  1. برنامه اصلی قالیباف کتابی است با نام «برنامه ای برای پیشرفت و عدالت» که در سال 88 منتشر شده است. این برنامه با اسناد پشتیبانش حدود 13 هزار صفحه خواهد بود که بررسی آن به واقع کار حضرت فیل است!
  2. برنامه مذکور با نگاه بودجه ای و با نظر به اسناد بالادستی نوشته شده است که این بسیار مطلوب است.
  3. برنامه ای که از دکتر اعلام شده است+، همان است که در سال 88 منتشر شده و دکتر با توجه به شرایط جدید کشور آن را بازبینی نکرده اند.
  4. نه در برنامه بالا و نه در سایر جاهای سایت، برنامه ای برای اقتصاد مقاومتی، حمایت از تولید ملی و... به طور برجسته مشاهده نشد. البته بدیهی است که اگر قرار به بازنگری در آن برنامه باشد، حتما این موضوع مد نظر تیم قالیباف خواهد بود.
  5. بخش عمده ای از تیم احتمالی قالیباف، همان هایی خواهد بود که در شهرداری و ناجا با او بوده اند.
  6. از نظر اخلاقی، حلمه او در مناظره سوم به روحانی را نپسندیدم. حتی اگر روحانی آن سخن را با همان لحن در جلسه ای خصوصی گفته باشد، اخلاقا نشر آن در چنین فضایی درست نیست.

سعید جلیلی:

در مورد سعید جلیلی، این معیارهای رهبری نقطه قوت به حساب می آیند:
  1. جلیلی مردمی است. رفتار، زندگی و منش او بعد از شش سال دبیری شورای عالی امنیت ملی هنوز این چنین است.
  2. ساده زیست است.
  3. برنامه دارد. این برنامه -روی کاغذ- در راستای اقتصاد مقاومتی است.
  4. نسبت به دو نامزد دیگر، نگاه انقلابی تری نسبت به انقلاب دارد. توهم توسعه غربی او را محو نکرده است و در جهت اهداف واقعی انقلاب تلاش می کند.
  5. ارزش ها و شعارهای انقلاب اسلامی در دولت او برجسته خواهد بود. شعار عدالت محوری را طرح و از آن دفاع می کند.
  6. دیپلماسی را با روحیه انقلابی دنبال می کند.
  7. از گرایش های سکولاریستی در دولت خود جلوگیری خواهد کرد.
  8. جرات تحول آفرینی و مقابله ما مشکلات را دارد.
همچنین، نکات منفی جلیلی با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب این موارد است:
  1. آزمونی برای اثبات توانایی کشیدن بار اجرایی ریاست جمهوری نداده است.
به جز آن، موارد دیگری نیز در مورد جلیلی قابل ذکر است:
  1. هندوانه در بسته است! آن هم در شرایطی که ما، مارگزیده ایم و از ریسمان سیاه و سفید می ترسیم. البته ترس ما، ضعف ریسمان سیاه و سفید نیست، ضعف ما و مار است.
  2. مهمترین شعار جلیلی از نظر من، اصلاح ساختاری است. در این زمینه برنامه هم داده است و مثال عملیاتی او در حوزه ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به نظر مناسب و اجرایی می آمد.
  3. بخشی از تیم احتمالی جلیلی از دانشگاه امام صادق و بخشی دیگر از اخراجی های دولت نهم است.
  4. اقدام جلیلی در انتشار اخبار محرمانه کشته های اعتراضات دولت اصلاحات، به جز آنکه اخلاقی نبود، از نظر سیاسی هم یک خطا به حساب می آمد.
  5. در مناظره ها و سایر برنامه های تبلیغاتی، سیاه نمایی کمتری نسبت به سایرین داشت.
  6. تنها کسی بود که تبلیغات خود را طبق قانون شروع کرد و به هیچ وجه زودتر از آن تبلیغاتی نداشت.
  7. نگاه فرهنگی برادرش!! را می پسندم، هر چند جزئیات همه کارهایش قابل تایید نباشد.

علی اکبر ولایتی:

دکتر ولایتی، با نگاه به معیارهای رهبری این نقاط قوت را داراست:
  1. کار اجرایی بلد است و -اگر سن و سالش بگذارد- توانایی کشیدن بار اجرایی ریاست جمهوری را دارد.
  2. به احتمال زیاد، اهل کشاندن اختلافات به میان مردم نیست. آرامش سیاسی خواهد آورد.
اما نقطه ضعفی که برای ایشان از نگاه به معیارهای رهبری به دست می آید:
  1. به نظر می آید دارای برنامه مشخصی نیست. چند برنامه به نام او منتشر شده است که بعضی بیش از آنکه برنامه هایی برای رسیدن به اهداف باشد، اهدافی نیازمند برنامه هستند!
اما سایر نکات پیرامون ولایتی:
  1. به نظرم رسید از نظر دیپلماسی و سیاست خارجی، با نگاه رهبری زاویه دارد. بیش از آنکه اهل مقاومت باشد، اهل معامله است.
  2. پایبند نبودن او به ائتلاف، یک سوال جدی است.
  3. اهل تحول نیست و بیشتر برای آرام کردن فضا مناسب است.
***

جمع بندی:

برای آنکه بتوانیم از بین افرادی که هر کدام در زمینه ای قوی هستند، یکی را انتخاب کنیم، راهی به جز وزن دادن به نقاط قوت و ضعف نداریم. بنابراین اینگونه استدلال می کنم:
  • ولایتی از نظر من، بیشتر شامل نقاط ضعف جلیلی و قالیباف است! بنابراین اصولا فکر زیادی روی او نمی کنم.
  • مهمترین مسئله امروز ما اقتصاد است. اما هیچ کدام از دو نفر باقیمانده، سابقه عملکرد اقتصادی ندارند. و اگر قرار باشد یکی باسابقه تر باشد، جلیلی است.
  • از نظر توانایی کار اجرایی، قالیباف نمره مثبت می آورد ولی جلیلی قابل نمره دادن نیست. نه آنکه نمره نیاورد، نمی توان توانایی او را سنجید.
  • اما از نظر پایبندی بدون کم و کاست به اصول انقلاب، به نظر می رسد جلیلی جلوتر از قالیباف باشد.
  • در مجموع، من جلیلی را گزینه خود می دانم.
  • بدیهی است که نظرسنجی ها اثری روی اصلح بودن یک شخص ندارد.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۲
علی اصغر جوشقان نژاد

چند سالی است که موجی راه افتاده است و ضرب المثل «چراغی که به خانه رواست...» را برای موضوع فلسطین بهانه می کند و از این طریق سعی می کند اثبات کند «پول ایرانی را نباید در جیب خارجی ها ریخت»

اما سوالی که برای من پیش آمده، این است که آیا همین بزرگواران، هنگام خرید کالا نیز به همین ضرب المثل دقت کافی دارند تا هیچ کالای خارجی را بر جنس ایرانی ترجیح ندهند؟ مگر نه این است که «پول ایرانی را نباید در جیب خارجی ها ریخت»؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۱۳
علی اصغر جوشقان نژاد

imagesدر بازار شلوغ انتخابات، اگر معیار مناسبی برای سنجش در اختیار نباشد، به احتمال زیاد نخواهیم توانست به درستی تشخیص دهیم و انتخاب کنیم. از طرف دیگر، معیارهای اصولی باید به نحوی ترجمه شوند که بتوانیم وجود یا عدم آن را تشخیص دهیم. به همین دلیل، به نظر می رسد باید معیارهایی مانند انقلابی بودن، مردمی بودن، رعایت اصول اخلاقی و... را در سنجه های زیر جستجو کرد:

سنجه اول: شیوه نقد عملکرد دولت فعلی

یکی از شیوه های رایج در جذب افکار، تمرکز بر نقاط ضعف دولت پیشین است. کار نیز بسیار ساده است. با مطالعه سطحی روزنامه ها نیز می توان نقاط ضعفی را شناسایی کرد و آن را با ادبیاتی جذاب به مخاطبان ارائه داد. اما مسئله مهم در این نقد عملکرد، میزان رعایت انصاف در مورد احمدی نژاد و دولت متبوعش است.

ما (با آنکه به احمدی نژاد رای داده ایم) از عملکردش در دوره دوم ریاست جمهوری راضی نیستیم. اما این به معنای نفی کامل خدمات او نیست. حتی اگر از مثال معروف «گاو نه من شیر ده» هم استفاده کنیم، باید «نه من شیر دادنش » را ببینیم و بعد هدر دادن شیرها را ذکر کنیم. فراگیر کردن بعضی گفتمان های انقلاب (پس از آن که در دولت خاتمی به محاق رفته بودند) از خدمات احمدی نژاد بود. امروز به راحتی می توان مدلی مانند سفرهای استانی را از رئیس جمهور آتی طلب کرد و...

نامزدی که چشم هایش را می بندد و دهانش را باز می کند و سپس هر چه دلش می خواهد در مورد عملکرد دولت جاری بد و بیراه می بافد بدون رعایت انصاف (و حتی گاهی ادب) احتمالا مسیر اخلاقی اش نیاز به اصلاح خواهد داشت و چه بسا به همین چاله ای بیفتد که دولت فعلی در آن گیر افتاده است.

سنجه دوم: تخریب

به جز دولت، آدم های دیگری هم هستند که سیبل های خوبی برای تیراندازی به حساب می آیند. تخریب این آدم ها (از هاشمی گرفته تا سایر نامزدها) از نظر بعضی، نردبان خوبی برای قد کشیدن بین سایرین است. اما تجربه قبلی آدم های مخرب! نشان داده است که این نوع آدم ها وقتی قدرت را به دست بگیرند هر کاری ممکن است انجام دهند.

سنجه سوم: بگم بگم

میل شدید به افشاگری، مخصوصا بعد از آنکه اقبال نسبی جامعه به آن مشخص شد، سکه رایج بازار تبلیغات است. خیلی ها چوب را بالا گرفته اند که فلان پرونده را افشا می کنم و بهمانی ها را بی آبرو خواهم کرد. (گاهی به امید فرار کردن گربه دزد خیالی)

اما سوال اینجاست که اگر شما اطلاعاتی در مورد چنین خطایی داشته ای، چرا تا حالا ساکت بوده ای؟ و اصولا چرا آن را در رسانه ها می گویی؟ آیا نباید از طریق قانونی نسبت به پیگیری آن اقدام می کردی؟ آیا مخفی کردن اطلاعات جرم، خودش یک جرم نیست؟ (مخصوصا آن هایی را که مسئولیتی داشته اند که از طریق مسئولیت خود موظف به پیگیری این مسائل بوده اند.)

سنجه چهارم: شایعات روزهای انتخابات

به نظرم گاهی آدم مجبور است آنچه در روزهای انتخابات در مورد نامزدها می شوند، کنار بگذارد و به همان اطلاعات روزهای قبل از تبلیغات بسنده کند. در روزهای انتخابات، آنقدر شایعات و حرفهای عجیب و غریب به گوش می رسد که واضح است اکثر آنها دروغ است.

اما اگر بیش از حد، حرف های عجیب و غریب پشت سر کسی گفته می شود، احتمالا نکته ای قابل بررسی به نفع او وجود داشته باشد. باید بیشتر دقت کرد، چرا اینهمه یک نفر تخریب می شود. البته واضح و مبرهن است که این مسئله به تنهایی، مزیتی برای کسی حساب نمی شود و تنها یک نشانه خواهد بود.

سنجه پنجم: اقبال دشمن

اینکه دشمن به کسی اقبال یا از کسی تنفر داشته باشد یک معیار اساسی است. دشمنی بیگانگان با یک نفر، بر خلاف سنجه قبل، یک مزیت برای اوست.

کسی که دشمن او را بپسندد، یک نمره منفی بزرگ گرفته است و به هیچ وجه در فهرست انتخاب قرار نمی گیرد.

سنجه ششم:هزینه تبلیغ

هزینه تبلیغات که زیاد شد، احتمالا نامزد مورد نظر به یکی از سه گزینه زیر مدیون است:

  • در حالت خوش بینانه، به مرحوم پدرشان مدیون هستند به خاطر ارث خوبی که برایشان باقی گذاشته اند.
  • در حالت دیگر، به عده ای خاص و دم کلفت مدیون هستند به خاطر منابعی که بدون هیچ چشم داشتی دراختیار ایشان قرار داده اند.
  • در حالت سوم به همه مردم مدیون اند، چون بیت المال برای همه مردم است!

البته بین آن کس که هزینه تبلیغش کم است، و آن کس که ادای کم هزینه بودن را در می آورد تفاوتی است آشکار.

سنجه هفتم: اصول و شیوه تبلیغ

به جز هزینه تبلیغ، شیوه تبلیغ نیز بسیار مهم است. به جز عملکرد بعضی هواداران که نباید آن را به پای نامزد مورد حمایت شان نوشت، اصول تبلیغی فرد می تواند نشان گر تفکر او باشد.

  • در تبلیغ روی چه چیزهایی (به صورت مستقیم و غیرمستقیم) تاکید می کند؟
  • چقدر خودش را ملزم به رعایت قانون در تبلیغات و غیره می داند؟
  • برنامه اش بیشتر است یا شعارش؟
  • تعریف از خود را چقدر با کنایه به دیگران همراه می کند؟
  • از آقا مایه می گذارد یا به او باور دارد؟
  • چقدر مشغول جذب فوق حداکثری است؟ (این مورد در بند بعدی توضیح داده شده است)
  • و...

سنجه هشتم: علاقه به جذب فوق حداکثری

جذب حداکثری، جدای از ولایی بودن، عقلانی است. اما بدیهی است که در کنار آن باید دفع حداقلی هم باشد. کسی که دوست دارد همه سلیقه ها (تاکید می کنم همه سلیقه ها) را داشته باشد، احتمالا یک جای کمیتش لنگ است.

در انتخابات قبلی، کروبی با دراویش و ضد انقلاب و غیره و ذلک هم کنار می آمد که نشان دهد همه طیف ها را در کنار خود دارد. این روزها هم بعضی سعی دارند به انحای مختلف دل همه را به دست آورند. یکی در مورد «سران فتنه بودن این و آن» طوری صحبت می کند که بلکه دل هوادارانشان را به دست آورد. دیگری جواب سوالات را به قدری دوپهلو و مبهم می دهد که به هیچ کس برنخورد و از این دست، بسیار...

این یعنی جاذبه بدون دافعه یا در حالت دیگر یعنی قدرت دوستی.

حرف آخر: نمره قبولی
طبیعی است که اگر شخصی پیدا شود که همه معیارهای مد نظر ما را داشته باشد، اولویت خواهد داشت. اما به احتمال قوی، هر گزینه، بخشی از معیارها را خواهد داشت و در بخشی دیگر کاستی هایی در او پیدا می شود. بنابراین همین که شخصی یکی از معیارها را نداشت، فورا از فهرست کنار گذاشته نمی شود، مگر آنکه ملاک مورد نظر، به تنهایی او را رفوزه کند.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۳۱
علی اصغر جوشقان نژاد
کتاب شریف دغدغه های فرهنگی

دغدغه های فرهنگی را احتمالا می شناسید. کتابی که با شیوه «شرح مزجی» نوشته شده است. کتابی به شدت مفید و اثرگذار برای هر کس که علاقه مند است فعالیت فرهنگی کند.

متن محوری کتاب، مربوط به دیدار مقام معظم رهبری با عناصر جبهه‌ی خودی در حوزه‌ی فرهنگ در تاریخ 22/4/73 می‌باشد.

در این جلسه هم مسئولان دولتی در حوزه‌ی فرهنگ حضور داشته‌اند و هم گروه‌های مستقل فرهنگی. عناصر جبهه‌ی خودی در حوزه‌ی فرهنگ در حال تکثیر هستند. این جمع ریزش‌ها و رویش‌هایی داشته است. چه بسا کسانی در این دیدار حضور داشته‌اند و هم‌اکنون عضو جبهه‌ی خودی نیستند و چه بسا کسانی که در هنگام این سخنرانی، هنوز متولد نشده‌ بودند، اما مخاطب این صحبت‌ها خواهند بود؛ چنان‌که امیرالمؤمنین بعد از جنگ جمل فرمود: «و لَقد شَهِدَنا فی عَسْکَرِنا هذا أَقْوامٌ فی أَصلابِ الرِّجالِ و أَرْحامِ النِّساءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الایمان‏» چه بسیار کسانی که هنوز به دنیا نیامده‌اند و در جنگ جمل همپای امیرالمؤمنین شمشیر زده‌اند. لذا همه‌ی کسانی که این کتاب را مطالعه می‌کنند، می‌توانند خود را حاضر در جلسه و ناظر به کلام مبارک ایشان ببینند.

این کلماتِ راه‌گشا، امروز چراغ راه رویش‌های مبارک جبهه‌ی فرهنگ است که همه باید این بیانات را تطبیق دهیم با شرایط فردی، جمعی و جامعه‌ی خودمان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۲۸
علی اصغر جوشقان نژاد

movaziآیا قد علم کردن یک نهاد خصوصی در مقابل ارگان های دولتی خوب است یا نه؟ مثلا آیا اگر آموزش و پرورشی داریم که از کارش راضی نیستیم، راه بیفتیم و یک سیستم آموزشی دیگر تاسیس کنیم و سعی کنیم با شیوه انقلابی! آن را اداره کنیم! باعث اصلاح سیستم آموزشی می شویم؟

یا مثلا آیا اگر در مقابل جشنواره فیلم فجر، جشنواره فیلم مردمی عمار را علم کنیم و در مقابل نمایشگاه رسانه های دیجیتال، نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی را، موجب بهبود فضای مجازی و سینما خواهیم شد؟

آیا این گونه مقابله با ارگان های دولتی به صواب است یا خطا؟

*

وقتی نهادهای حاکمیتی در حوزه ای مسئولیت دارند و وظیفه خویش را به درستی انجام نمی دهند، ممکن است به خاطر اهمیت آن حوزه نتوانیم انحرافش را تحمل کنیم و به دنبال راهی برای اصلاح باشیم.

معمولا راحت ترین شیوه، راه اندازی نهادی موازی است که در مقابل نهاد دولتی جوانه بزند و رشد کند.

با توجه به غرور ارگان های دولتی، این اقدام باعث اصلاحشان نخواهد شد. ارگان دولتی به جوانه رقیبش به چشم تحقیر می نگرد و یا از قوه جبر برای زمین زدنش سود می برد یا اصولا وقعی به چنین امور سخیفی! نمی گذارد.

اگر به هر صورت آن جوانه ی موازی رشد کند و به قدری بزرگ شود که نهاد دولتی احساس خطر کند، باز هم به دنبال اصلاح خود بر نخواهد آمد. بلکه یا تمام تلاش خود را برای ایجاد انحصار قانونی و شروع دعوای حقوقی مصروف خواهد کرد یا همچنان سر خود را با تمام قدرت در زیر برف نگه خواهد داشت.

اگر از پس بازی های حقوقی، (به دلیل پشتوانه مردمی یا قدرت های سالم و ناسالم دیگر) نهاد رقیب همچنان بتواند خویش را حفظ کند، احتمالا یک نمونه فعالیت سالم را به نمایش خواهد گذاشت و در مقابل یک ارگان رسمی دولت را از کار خواهد انداخت. حالا چنین اتفاقی خوب است یا بد؟

*

به نظر نگارنده، دراکثر موارد، از کار انداختن یک ارگان دولتی ناصواب است. به طور عمومی می توان گفت یک نهاد خصوصی نباید کاری را که دقیقا در شرح وظایف فلان ارگان دولتی است آغاز کند.

به عنوان نمونه حضرت آقا در دیدار با هیئت دولت چنین فرموده اند:

در دولت نباید کارهاى موازى انجام بگیرد. کار موازى چند عیب دارد: اولاً هزینه‌ى انسانى زیادى بیجا مصرف میشود، ثانیاً هزینه‌ى مالى زیادى مصرف میشود، ثالثاً تناقض در تصمیم‌گیرى‌ها به وجود مى‌آید - وقتى دو دستگاه مسئول یک کارى هستند، این یک تصمیم میگیرد، آن هم یک تصمیم دیگر میگیرد - و رابعاً از همه بالاتر، مسئولیت لوث می شود. فرض کنید توى فلان مسئله‌ى اقتصادى یا مسئله‌ى فرهنگى یا مسئله‌ى سیاست خارجى یا هرچه، اگر چنانچه یک مشکلى پیش بیاید، مسئولیت لوث میشود. وقتى کار موازى انجام گرفت، مسئولیت لوث میشود. بین دولت - یعنى قوه‌ى مجریه - و بعضى از دستگاه‌هاى بیرون از قوه‌ى مجریه، یک جاهائى بعضى موازى‌کارى‌ها هست. همه‌ى تلاشمان این است که بلکه این موازى‌کارى‌ها را یک جورى حل کنیم، اصلاح کنیم، علاج کنیم. در داخل دولت، دیگر نبایستى از این موازى‌کارى‌ها به وجود بیاید. حالا یک موارد خاصى هست؛ اما کلى‌اش این است که موازى‌کارى خوب نیست.

این فرمایشات، در مورد موازی کاری در دولت است، اما علاوه بر آنکه اشکالات موازی کاری در داخل و خارج دولت یکسان است، اشاره هایی نیز به موازی کاری دولت و نهادی در خارج از آن در این کلام وجود دارد.

همچنین به این نکات حضرت آقا در دیدار با سازمان تبلیغات توجه کنید:

سازمان تبلیغات اسلامى و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى باید از انجام کارهاى موازى بپرهیزند و هر یک به طور مشخص وظایف ذاتى خود را انجام دهند. البته نباید حوزه هنرى را دست بزنید، چون تشکیلاتى است که روى آن خیلى کار شده و حقى هم به هنر مذهبى و دینى دارد و باید به عنوان یک پایگاه، همیشه حزب اللهى بماند و در کار نفوذ ارزشها و معارف دینى در بدنه هنر، از همه جلوتر باشد.

دقت کنید که حضرت آقا اولا از موازی کاری بر حذر می دارند و ثانیا حفظ حوزه هنری را هم به آن خاطر که «خیلی روی آن کار شده است» لازم می دانند. یعنی نه آنکه چنین موازی کاری واضحی که بین حوزه هنری و وزارت ارشاد وجود دارد خوب باشد، اما حالا که چنین ارگانی ایجاد شده و این همه رشد کرده است، آن را حفظ کنید. ثالثا بلافاصله برای تفکیک وظایف و حداقل کردن موازی کاری تلاش می کنند و فعالیت حوزه هنری را به هنر مذهبی و دینی محدود می نمایند.

به نظر شما اگر حوزه هنری به تازگی تشکیل شده بود، حضرت آقا آن را از سایر موازی کاری ها استثنا می کردند؟ به عبارت دیگر آیا این تشکیلات -فارغ از میزان زحمتی که تا کنون برایش کشیده شده است- ذاتا ضروری است؟

*

به همین نسبت احساس می کنم که راه اندازی برنامه هایی مثل نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی که دقیقا در مقابل نمایشگاه رسانه های دیجیتال راه افتاده است، منطقی و صحیح نیست. چه بسا راه اندازی خود «مجمع فعالان فضای مجازی» نیز (آنگونه که اکنون فعالیت می کند) موازی مرکز رسانه های دیجیتال باشد و شاید با شیوه و اهداف دیگری بتوان حضورش را ضروری دانست.

*

دیدار اخیر حضرت آقا با جشنواره فیلم مردمی عمار نیز (که به طور واضحی در مقابل جشنواره فیلم فجر راه افتاده است) نمی تواند توجیهی برای اقدامات مشابه باشد. چه آنکه:

1- حضرت آقا با حوزه هنری نیز دیدار کرده اند و آن فرمایش ها را داشته اند، پس اصل دیدار دلیل چنین امری نیست.

2- به نظر می رسد که اساسا جشنواره فیلم عمار، حوزه ای از سینما را پوشش می دهد که در حوزه اهداف جشنواره فیلم فجر نیست: «سینمای مردمی»

3- ممکن است به دلایلی در حوزه سینما، چنین راه حلی ضروری باشد و این از همان موارد استثنا به شمار آید.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۰۱:۵۹
علی اصغر جوشقان نژاد