پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

imagesدر بازار شلوغ انتخابات، اگر معیار مناسبی برای سنجش در اختیار نباشد، به احتمال زیاد نخواهیم توانست به درستی تشخیص دهیم و انتخاب کنیم. از طرف دیگر، معیارهای اصولی باید به نحوی ترجمه شوند که بتوانیم وجود یا عدم آن را تشخیص دهیم. به همین دلیل، به نظر می رسد باید معیارهایی مانند انقلابی بودن، مردمی بودن، رعایت اصول اخلاقی و... را در سنجه های زیر جستجو کرد:

سنجه اول: شیوه نقد عملکرد دولت فعلی

یکی از شیوه های رایج در جذب افکار، تمرکز بر نقاط ضعف دولت پیشین است. کار نیز بسیار ساده است. با مطالعه سطحی روزنامه ها نیز می توان نقاط ضعفی را شناسایی کرد و آن را با ادبیاتی جذاب به مخاطبان ارائه داد. اما مسئله مهم در این نقد عملکرد، میزان رعایت انصاف در مورد احمدی نژاد و دولت متبوعش است.

ما (با آنکه به احمدی نژاد رای داده ایم) از عملکردش در دوره دوم ریاست جمهوری راضی نیستیم. اما این به معنای نفی کامل خدمات او نیست. حتی اگر از مثال معروف «گاو نه من شیر ده» هم استفاده کنیم، باید «نه من شیر دادنش » را ببینیم و بعد هدر دادن شیرها را ذکر کنیم. فراگیر کردن بعضی گفتمان های انقلاب (پس از آن که در دولت خاتمی به محاق رفته بودند) از خدمات احمدی نژاد بود. امروز به راحتی می توان مدلی مانند سفرهای استانی را از رئیس جمهور آتی طلب کرد و...

نامزدی که چشم هایش را می بندد و دهانش را باز می کند و سپس هر چه دلش می خواهد در مورد عملکرد دولت جاری بد و بیراه می بافد بدون رعایت انصاف (و حتی گاهی ادب) احتمالا مسیر اخلاقی اش نیاز به اصلاح خواهد داشت و چه بسا به همین چاله ای بیفتد که دولت فعلی در آن گیر افتاده است.

سنجه دوم: تخریب

به جز دولت، آدم های دیگری هم هستند که سیبل های خوبی برای تیراندازی به حساب می آیند. تخریب این آدم ها (از هاشمی گرفته تا سایر نامزدها) از نظر بعضی، نردبان خوبی برای قد کشیدن بین سایرین است. اما تجربه قبلی آدم های مخرب! نشان داده است که این نوع آدم ها وقتی قدرت را به دست بگیرند هر کاری ممکن است انجام دهند.

سنجه سوم: بگم بگم

میل شدید به افشاگری، مخصوصا بعد از آنکه اقبال نسبی جامعه به آن مشخص شد، سکه رایج بازار تبلیغات است. خیلی ها چوب را بالا گرفته اند که فلان پرونده را افشا می کنم و بهمانی ها را بی آبرو خواهم کرد. (گاهی به امید فرار کردن گربه دزد خیالی)

اما سوال اینجاست که اگر شما اطلاعاتی در مورد چنین خطایی داشته ای، چرا تا حالا ساکت بوده ای؟ و اصولا چرا آن را در رسانه ها می گویی؟ آیا نباید از طریق قانونی نسبت به پیگیری آن اقدام می کردی؟ آیا مخفی کردن اطلاعات جرم، خودش یک جرم نیست؟ (مخصوصا آن هایی را که مسئولیتی داشته اند که از طریق مسئولیت خود موظف به پیگیری این مسائل بوده اند.)

سنجه چهارم: شایعات روزهای انتخابات

به نظرم گاهی آدم مجبور است آنچه در روزهای انتخابات در مورد نامزدها می شوند، کنار بگذارد و به همان اطلاعات روزهای قبل از تبلیغات بسنده کند. در روزهای انتخابات، آنقدر شایعات و حرفهای عجیب و غریب به گوش می رسد که واضح است اکثر آنها دروغ است.

اما اگر بیش از حد، حرف های عجیب و غریب پشت سر کسی گفته می شود، احتمالا نکته ای قابل بررسی به نفع او وجود داشته باشد. باید بیشتر دقت کرد، چرا اینهمه یک نفر تخریب می شود. البته واضح و مبرهن است که این مسئله به تنهایی، مزیتی برای کسی حساب نمی شود و تنها یک نشانه خواهد بود.

سنجه پنجم: اقبال دشمن

اینکه دشمن به کسی اقبال یا از کسی تنفر داشته باشد یک معیار اساسی است. دشمنی بیگانگان با یک نفر، بر خلاف سنجه قبل، یک مزیت برای اوست.

کسی که دشمن او را بپسندد، یک نمره منفی بزرگ گرفته است و به هیچ وجه در فهرست انتخاب قرار نمی گیرد.

سنجه ششم:هزینه تبلیغ

هزینه تبلیغات که زیاد شد، احتمالا نامزد مورد نظر به یکی از سه گزینه زیر مدیون است:

  • در حالت خوش بینانه، به مرحوم پدرشان مدیون هستند به خاطر ارث خوبی که برایشان باقی گذاشته اند.
  • در حالت دیگر، به عده ای خاص و دم کلفت مدیون هستند به خاطر منابعی که بدون هیچ چشم داشتی دراختیار ایشان قرار داده اند.
  • در حالت سوم به همه مردم مدیون اند، چون بیت المال برای همه مردم است!

البته بین آن کس که هزینه تبلیغش کم است، و آن کس که ادای کم هزینه بودن را در می آورد تفاوتی است آشکار.

سنجه هفتم: اصول و شیوه تبلیغ

به جز هزینه تبلیغ، شیوه تبلیغ نیز بسیار مهم است. به جز عملکرد بعضی هواداران که نباید آن را به پای نامزد مورد حمایت شان نوشت، اصول تبلیغی فرد می تواند نشان گر تفکر او باشد.

  • در تبلیغ روی چه چیزهایی (به صورت مستقیم و غیرمستقیم) تاکید می کند؟
  • چقدر خودش را ملزم به رعایت قانون در تبلیغات و غیره می داند؟
  • برنامه اش بیشتر است یا شعارش؟
  • تعریف از خود را چقدر با کنایه به دیگران همراه می کند؟
  • از آقا مایه می گذارد یا به او باور دارد؟
  • چقدر مشغول جذب فوق حداکثری است؟ (این مورد در بند بعدی توضیح داده شده است)
  • و...

سنجه هشتم: علاقه به جذب فوق حداکثری

جذب حداکثری، جدای از ولایی بودن، عقلانی است. اما بدیهی است که در کنار آن باید دفع حداقلی هم باشد. کسی که دوست دارد همه سلیقه ها (تاکید می کنم همه سلیقه ها) را داشته باشد، احتمالا یک جای کمیتش لنگ است.

در انتخابات قبلی، کروبی با دراویش و ضد انقلاب و غیره و ذلک هم کنار می آمد که نشان دهد همه طیف ها را در کنار خود دارد. این روزها هم بعضی سعی دارند به انحای مختلف دل همه را به دست آورند. یکی در مورد «سران فتنه بودن این و آن» طوری صحبت می کند که بلکه دل هوادارانشان را به دست آورد. دیگری جواب سوالات را به قدری دوپهلو و مبهم می دهد که به هیچ کس برنخورد و از این دست، بسیار...

این یعنی جاذبه بدون دافعه یا در حالت دیگر یعنی قدرت دوستی.

حرف آخر: نمره قبولی
طبیعی است که اگر شخصی پیدا شود که همه معیارهای مد نظر ما را داشته باشد، اولویت خواهد داشت. اما به احتمال قوی، هر گزینه، بخشی از معیارها را خواهد داشت و در بخشی دیگر کاستی هایی در او پیدا می شود. بنابراین همین که شخصی یکی از معیارها را نداشت، فورا از فهرست کنار گذاشته نمی شود، مگر آنکه ملاک مورد نظر، به تنهایی او را رفوزه کند.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۳۱
علی اصغر جوشقان نژاد
کتاب شریف دغدغه های فرهنگی

دغدغه های فرهنگی را احتمالا می شناسید. کتابی که با شیوه «شرح مزجی» نوشته شده است. کتابی به شدت مفید و اثرگذار برای هر کس که علاقه مند است فعالیت فرهنگی کند.

متن محوری کتاب، مربوط به دیدار مقام معظم رهبری با عناصر جبهه‌ی خودی در حوزه‌ی فرهنگ در تاریخ 22/4/73 می‌باشد.

در این جلسه هم مسئولان دولتی در حوزه‌ی فرهنگ حضور داشته‌اند و هم گروه‌های مستقل فرهنگی. عناصر جبهه‌ی خودی در حوزه‌ی فرهنگ در حال تکثیر هستند. این جمع ریزش‌ها و رویش‌هایی داشته است. چه بسا کسانی در این دیدار حضور داشته‌اند و هم‌اکنون عضو جبهه‌ی خودی نیستند و چه بسا کسانی که در هنگام این سخنرانی، هنوز متولد نشده‌ بودند، اما مخاطب این صحبت‌ها خواهند بود؛ چنان‌که امیرالمؤمنین بعد از جنگ جمل فرمود: «و لَقد شَهِدَنا فی عَسْکَرِنا هذا أَقْوامٌ فی أَصلابِ الرِّجالِ و أَرْحامِ النِّساءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الایمان‏» چه بسیار کسانی که هنوز به دنیا نیامده‌اند و در جنگ جمل همپای امیرالمؤمنین شمشیر زده‌اند. لذا همه‌ی کسانی که این کتاب را مطالعه می‌کنند، می‌توانند خود را حاضر در جلسه و ناظر به کلام مبارک ایشان ببینند.

این کلماتِ راه‌گشا، امروز چراغ راه رویش‌های مبارک جبهه‌ی فرهنگ است که همه باید این بیانات را تطبیق دهیم با شرایط فردی، جمعی و جامعه‌ی خودمان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۲۸
علی اصغر جوشقان نژاد
کلیات:

حرکت جهادی نوروز   92 گروه خادمان ام ابیها سلام الله علیها، در منطقه چلهول استان لرستان (بین خرم آباد و پل دختر) برگزار می‌شود.

از بین روستاهای موجود در منطقه، 7 روستای هدف به ترتیب زیر شناسایی شده اند:

  1. آب پره 15 تا 20 خانوار
  2. بیشه زرده 17 تا 25 خانوار
  3. چمورت عزیزالله 12 تا 15 خانوار
  4. وره زرد 52 خانوار
  5. گز 40 خانوار
  6. احمدآباد 18 خانوار (4 بخش روستا روی هم رفته 80 خانوار دارند)
  7. لتوند برآفتاب 30 خانوار

فاصله بین روستاها نسبتاً کم است و هر صبح دو مربی مرد و سه مربی خانم به هر روستا اعزام می شوند و پیش از غروب باز می گردند. یک مربی در هر روستا، مسئولیت کل گروه پنج نفره را به عهده خواهد داشت. خواهران بر اساس برنامه ریزی خودشان به فعالیت می پردازند و تنها رعایت امنیت و هماهنگی مکان حضور و فعالیت شان با مسئول روستا خواهد بود.

به طور پیش فرض، تقسیم کار بین مربیان آقا بر اساس رده سنی مخاطبان است. به این معنا که کودکان ابتدایی با یک مربی و جوانان با مربی دیگر سر و کار خواهند داشت. رده های سنی بین این دو بر اساس توانایی مربیان و میزان رشد خود متربی تقسیم می شوند.

محل اسکان در مدرسه ای داخل روستای گز است. فعالیت عمرانی نیز در چند روستا پراکنده است.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۵۵
علی اصغر جوشقان نژاد

movaziآیا قد علم کردن یک نهاد خصوصی در مقابل ارگان های دولتی خوب است یا نه؟ مثلا آیا اگر آموزش و پرورشی داریم که از کارش راضی نیستیم، راه بیفتیم و یک سیستم آموزشی دیگر تاسیس کنیم و سعی کنیم با شیوه انقلابی! آن را اداره کنیم! باعث اصلاح سیستم آموزشی می شویم؟

یا مثلا آیا اگر در مقابل جشنواره فیلم فجر، جشنواره فیلم مردمی عمار را علم کنیم و در مقابل نمایشگاه رسانه های دیجیتال، نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی را، موجب بهبود فضای مجازی و سینما خواهیم شد؟

آیا این گونه مقابله با ارگان های دولتی به صواب است یا خطا؟

*

وقتی نهادهای حاکمیتی در حوزه ای مسئولیت دارند و وظیفه خویش را به درستی انجام نمی دهند، ممکن است به خاطر اهمیت آن حوزه نتوانیم انحرافش را تحمل کنیم و به دنبال راهی برای اصلاح باشیم.

معمولا راحت ترین شیوه، راه اندازی نهادی موازی است که در مقابل نهاد دولتی جوانه بزند و رشد کند.

با توجه به غرور ارگان های دولتی، این اقدام باعث اصلاحشان نخواهد شد. ارگان دولتی به جوانه رقیبش به چشم تحقیر می نگرد و یا از قوه جبر برای زمین زدنش سود می برد یا اصولا وقعی به چنین امور سخیفی! نمی گذارد.

اگر به هر صورت آن جوانه ی موازی رشد کند و به قدری بزرگ شود که نهاد دولتی احساس خطر کند، باز هم به دنبال اصلاح خود بر نخواهد آمد. بلکه یا تمام تلاش خود را برای ایجاد انحصار قانونی و شروع دعوای حقوقی مصروف خواهد کرد یا همچنان سر خود را با تمام قدرت در زیر برف نگه خواهد داشت.

اگر از پس بازی های حقوقی، (به دلیل پشتوانه مردمی یا قدرت های سالم و ناسالم دیگر) نهاد رقیب همچنان بتواند خویش را حفظ کند، احتمالا یک نمونه فعالیت سالم را به نمایش خواهد گذاشت و در مقابل یک ارگان رسمی دولت را از کار خواهد انداخت. حالا چنین اتفاقی خوب است یا بد؟

*

به نظر نگارنده، دراکثر موارد، از کار انداختن یک ارگان دولتی ناصواب است. به طور عمومی می توان گفت یک نهاد خصوصی نباید کاری را که دقیقا در شرح وظایف فلان ارگان دولتی است آغاز کند.

به عنوان نمونه حضرت آقا در دیدار با هیئت دولت چنین فرموده اند:

در دولت نباید کارهاى موازى انجام بگیرد. کار موازى چند عیب دارد: اولاً هزینه‌ى انسانى زیادى بیجا مصرف میشود، ثانیاً هزینه‌ى مالى زیادى مصرف میشود، ثالثاً تناقض در تصمیم‌گیرى‌ها به وجود مى‌آید - وقتى دو دستگاه مسئول یک کارى هستند، این یک تصمیم میگیرد، آن هم یک تصمیم دیگر میگیرد - و رابعاً از همه بالاتر، مسئولیت لوث می شود. فرض کنید توى فلان مسئله‌ى اقتصادى یا مسئله‌ى فرهنگى یا مسئله‌ى سیاست خارجى یا هرچه، اگر چنانچه یک مشکلى پیش بیاید، مسئولیت لوث میشود. وقتى کار موازى انجام گرفت، مسئولیت لوث میشود. بین دولت - یعنى قوه‌ى مجریه - و بعضى از دستگاه‌هاى بیرون از قوه‌ى مجریه، یک جاهائى بعضى موازى‌کارى‌ها هست. همه‌ى تلاشمان این است که بلکه این موازى‌کارى‌ها را یک جورى حل کنیم، اصلاح کنیم، علاج کنیم. در داخل دولت، دیگر نبایستى از این موازى‌کارى‌ها به وجود بیاید. حالا یک موارد خاصى هست؛ اما کلى‌اش این است که موازى‌کارى خوب نیست.

این فرمایشات، در مورد موازی کاری در دولت است، اما علاوه بر آنکه اشکالات موازی کاری در داخل و خارج دولت یکسان است، اشاره هایی نیز به موازی کاری دولت و نهادی در خارج از آن در این کلام وجود دارد.

همچنین به این نکات حضرت آقا در دیدار با سازمان تبلیغات توجه کنید:

سازمان تبلیغات اسلامى و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى باید از انجام کارهاى موازى بپرهیزند و هر یک به طور مشخص وظایف ذاتى خود را انجام دهند. البته نباید حوزه هنرى را دست بزنید، چون تشکیلاتى است که روى آن خیلى کار شده و حقى هم به هنر مذهبى و دینى دارد و باید به عنوان یک پایگاه، همیشه حزب اللهى بماند و در کار نفوذ ارزشها و معارف دینى در بدنه هنر، از همه جلوتر باشد.

دقت کنید که حضرت آقا اولا از موازی کاری بر حذر می دارند و ثانیا حفظ حوزه هنری را هم به آن خاطر که «خیلی روی آن کار شده است» لازم می دانند. یعنی نه آنکه چنین موازی کاری واضحی که بین حوزه هنری و وزارت ارشاد وجود دارد خوب باشد، اما حالا که چنین ارگانی ایجاد شده و این همه رشد کرده است، آن را حفظ کنید. ثالثا بلافاصله برای تفکیک وظایف و حداقل کردن موازی کاری تلاش می کنند و فعالیت حوزه هنری را به هنر مذهبی و دینی محدود می نمایند.

به نظر شما اگر حوزه هنری به تازگی تشکیل شده بود، حضرت آقا آن را از سایر موازی کاری ها استثنا می کردند؟ به عبارت دیگر آیا این تشکیلات -فارغ از میزان زحمتی که تا کنون برایش کشیده شده است- ذاتا ضروری است؟

*

به همین نسبت احساس می کنم که راه اندازی برنامه هایی مثل نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی که دقیقا در مقابل نمایشگاه رسانه های دیجیتال راه افتاده است، منطقی و صحیح نیست. چه بسا راه اندازی خود «مجمع فعالان فضای مجازی» نیز (آنگونه که اکنون فعالیت می کند) موازی مرکز رسانه های دیجیتال باشد و شاید با شیوه و اهداف دیگری بتوان حضورش را ضروری دانست.

*

دیدار اخیر حضرت آقا با جشنواره فیلم مردمی عمار نیز (که به طور واضحی در مقابل جشنواره فیلم فجر راه افتاده است) نمی تواند توجیهی برای اقدامات مشابه باشد. چه آنکه:

1- حضرت آقا با حوزه هنری نیز دیدار کرده اند و آن فرمایش ها را داشته اند، پس اصل دیدار دلیل چنین امری نیست.

2- به نظر می رسد که اساسا جشنواره فیلم عمار، حوزه ای از سینما را پوشش می دهد که در حوزه اهداف جشنواره فیلم فجر نیست: «سینمای مردمی»

3- ممکن است به دلایلی در حوزه سینما، چنین راه حلی ضروری باشد و این از همان موارد استثنا به شمار آید.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۰۱:۵۹
علی اصغر جوشقان نژاد

فعالیت فرهنگی نیازمند هم افزایی است. اگر هر نهاد فرهنگی، ساز خودش را (بدون توجه به دیگران) بزند، صدای ناسازی تولید می شود که همه را فراری خواهد داد.

اثرگذاری کار فرهنگی مرهون هم گرایی آن است. خانه، مدرسه، تلویزیون، رادیو، اینترنت و... هر کدام پیام هایی به مخاطب خود منتقل می کنند. هر اندازه این پیام ها همگراتر باشند، اثرگذارتر خواهند بود.

*

حالا خود را به جای یک مسئول فرهنگی بگذارید. چگونه می توان هم گرا و هم افزا بود؟ آیا نهادی وجود دارد که سیاست گذاری، تعیین مصادیق و تقسیم وظایف دقیقی در حوزه اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، مطبوعات، مدارس، دانشگاه ها و حتی خانه ها داشته باشد؟ بدیهی است که چنین نهادی نداریم. پس چگونه و با چه چیزی هم گرا شویم؟

هر کدام از این حوزه ها، مسئولینی دارند و درون خود سیاست گذاری هایی خواهند داشت. آیا ما باید به این سیاست ها اعتماد کنیم؟ مثال عینی و عملی:«آیا لازم است به عنوان یک فعال فرهنگی فضای مجازی به سیاست ها و تصمیم گیری های کمیته فیلترینگ (به عنوان یکی از مسئولین حوزه اینترنت) اعتماد کنیم و طبق توصیه های آنها پیش برویم؟»

اگر به مسئولین هر حوزه اعتماد نکنیم، لاجرم هر کدام از ما با نگاه و سیاست خودمان پیش می رویم و در نتیجه، هم گرایی ضعیف تر می شود. بدیهی است وقتی هر کدام از ما نتوانسته ایم به سیاست های مسئولین بالا دستی اعتماد کنیم، نخواهیم توانست به نظرات متکثر سایرین نیز تمسک کنیم تا به هم گرایی دست پیدا کنیم.
از دیگر سو اگر به مسئولین این حوزه ها اعتماد کنیم، نمی دانیم با آنچه از نگاه ما اشتباه است چه کنیم.

در نتیجه اگر با شور و حرارت بر نظر خود پافشاری کنیم، راه حل اول را برمی گزینیم و نظر مسئولین را کنار می گذاریم. اگر به نظر خود شک داشته باشیم، یکی به نعل و دیگری را به میخ خواهیم زد. و اگر بی نظر باشیم یا نظر مسئولین را بپسندیم، آن را مبنای عمل خود قرار خواهیم داد.

اینچنین، جزیره های فرهنگی شکل می گیرند. هر کدام در محدوده مخاطبان خود رشد می کنند و برای حل تناقض های خود با دیگر جزیره ها، آنها را تکذیب می کنند. در نتیجه به جای حرکت های هم گرای فرهنگی، شاهد واگرایی روز افزون خواهیم بود.

*

سوال اول (بارم 20 نمره): راه حل چیست؟ آیا لازم است از هم گرایی به نفع آن چه صلاح می دانیم چشم بپوشیم؟ یا باید بخشی از نظرات شخصی خود را فدای هم گرایی کنیم؟

سوال دوم (بارم باز هم 20 نمره): به عنوان مثال اگر شما مسئول کمیته فیلترینگ بودید، دقیقا چه معیاری را برای فیلترینگ در نظر می گرفتید؟ لطفا معیاری بیان شود که قابل تشخیص باشد و موجب هم گرایی شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۱ ، ۰۷:۵۴
علی اصغر جوشقان نژاد

 به لطف شازده پسرمان که امسال مدرسه ای شد، مشتری دفاتر تحریر ایام شدیم. دفاتر «زیبای ضروری» که سال ها جای خالی آنها احساس می شد و حالا چند سالی است که امثال آن کمابیش پیدا می شوند.

دفاتر تحریر ایام

اما نکته عجیب، شیوه توزیع این محصولات است. مثلا برای ما که در قم هستیم، دفاتر تحریر ایام فقط از طریق فروشگاه سوره مهر به فروش می رسد! بدیهی است که هیچ پدر و مادری برای خریدن دفتر مشق فرزندشان به «سوره مهر» مراجعه نمی کنند.

نوشت افزار «دارا و سارا» فقط در فروشگاه های کانون پرورش فکری، دفاتر تحریر «ایام» فقط در نمایندگی خاص آن (که نامش را باید حدس بزنید و الا هیچ تبلیغی در محیط انجام نشده است)، دفاتر مشق «سارا و ثمین» فقط در محل جامعه الزهرا و البته چند نوع محصول متفرقه دیگر نیز در فروشگاه کتاب جمکران!!

این توزیع همه جانبه! در قم است و مثلاً ایلام حتماً همان نمایندگی نیم بند را هم ندارد. به علاوه این ها را بگذارید کنار محدودیت تیراژ این محصولات.

سارا و ثمین محل توزیع همه چیزهای انقلابی، در فروشگاه های انقلابی نیست. اتفاقا چنین محصولاتی باید دقیقا در محلی فروخته شوند که محصولات رقیب حضور دارند. لوازم التحریر فروشی محله ما هم باید در کنار دفتر «سیندرلا» و «بن تن»، دفتر «مختار» و «شهید احمدی روشن» را بفروشد. آن وقت رقابت واقعی شکل می گیرد و مشتریان اصلی (دانش آموزان) در این شرایط انتخابگر خواهند بود.

برای خرید دفاتر تحریر کنونی فرزندم، او هیچ اختیاری نداشته است. هر چند که خودش چنین احساسی ندارد و گمان می کند که با اختیار خریده است. و حتی (علیرغم علاقه اش به بن تن) بعضی از این دفاتر را از بن تن بیشتر دوست می دارد. اما حقیقت آن است که من در جایی به او اختیار «انتخاب دفتر» داده ام که فقط همین ها بوده.

طبیعتاً در طرف مقابل نیز اختیاری وجود ندارد. فرزندان بسیاری از اهالی این کشور فقط از بین محصولات سیندرلا، بن تن، باربی و... انتخاب می کنند و هیچ راهی به انتخاب تصاویر زیبا ندارند. در این رقابتِ «سلب اختیار» ما بازنده هستیم، چرا که بیشترینه جبر کشور به سمت محصولات بی فرهنگی است و محصولات فرهنگی نحیف هستند.

راه حل این مشکل آن است که همین محصولات نحیف دقیقا در کنار محصولات اصلی ارائه شوند. مطمئنا کودکان زیادی (و همچنین والدین زیادتری) تصویر کودکانه دانشمندان ایرانی را در حال مراقبت از گوسفند شبیه سازی شده به تصویر درهم و برهم بن تن ترجیح می دهند.

محصولات بی فرهنگی

به علاوه، نیازی نیست که این کار دقیقاً در ایام شروع سال تحصیلی انجام شود. می توان این محصولات را (با حجم کمتر) در ایام تحصیلی بین فروشگاه های لوازم التحریر توزیع کرد و در ایام خاصی تبلیغ بیشتری برای این محصول انجام داد. این مسئله همچنین باعث می شود با سرمایه اولیه کمتر نیز امکان رقابت فراهم شود.

*

در این رقابت البته عامل دیگری نیز نقش آفرین است. محصولات بی فرهنگی متولی مشخصی ندارند و محصولات فرهنگی انقلاب اسلامی صدها متولی دارند و البته دقیقاً همین مسئله باعث پیشرفت محصولات ضد فرهنگ شده است. آنجا کسی اصرار چندانی ندارد که بگوید فلان چیز را من تولید کرده ام و فقط به «پول» می اندیشد و به همین دلیل بهترین راه توزیع را می یابد و بیشترین دامنه اثرگذاری را انتخاب می کند. اما در جبهه فرهنگ انقلاب، متولیان هر کدام دغدغه نام دارند و به همین دلیل فقط در فروشگاه نزدیک به خودشان توزیع می کنند که بتوانند به خوبی نظارت! کنند و آمار مربوطه نیز پر و پیمان باشد و خب البته چیزی که مهم نیست، میزان اثرگذاری و گستره توزیع است.

موسسات خصوصی و دغدغه دار نیز گویی این قاعده دولتی را ناخواسته پیگیری می کنند و توزیع شان را محدود نگه می دارند.

*

خلاصه کلام آن است که جذابیت محصولات فرهنگی هیچ کم از محصولات ضد فرهنگ ندارد و چه بسا با حضور مستمر، عرصه را بر بی فرهنگ ها تنگ کند. کیفیت تولیدشان نیز در بسیاری موارد خوب و قابل رقابت است. اما همه مسئله در نحوه توزیع است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۱۲
علی اصغر جوشقان نژاد

محله ها، ظرف فرهنگ عمومی ما هستند. مصادیق فرهنگ مردم، در کوچه پس کوچه های یک محله جاری است. نوع رابطه همسایه ها با همه محبت یا کینه آنها نسبت به یکدیگر؛ رسم یک محله در مناسبت های خاص؛ روح حاکم بر یک محله؛ حتی نوع در و دیوار و پیچ و خم کوچه و امثال آنها، همگی بخشی از اجزای فرهنگ مردم هستند.

وقتی یک محله خراب می شود، اهالی آن در شهر پراکنده می شوند و همه آنچه در آنجا به آن خو گرفته بودند به فراموشی می سپارند. اگر محله جدیدشان «ریشه» دار باشد، در فرهنگ آن حل می شوند و اگر محله بی سابقه ای را برای ادامه زندگی انتخاب کرده باشند، در بی فرهنگی آن منحل خواهند شد.

گاهی تخریب محله ها، لازمه توسعه شهرهاست. اما با هر دیواری که از یک محله فرو می ریزد، خاطرات زیادی «ظرف وجود» خود را از دست می دهند و خرده فرهنگ های مختلفی رو به زوال می روند.

*

محله کودکی من و جوانی پدرم در حال تخریب است. امشب در مقابل چشمان حیرت زده من، لودری آجرهای خانه یک شهید را جابه جا می کرد. دیر نمی پاید که سقف خانه پدری من هم فرو می ریزد.

در کوچه ها قدمی زدم. پدر شهیدی را دیدم که به سراغ پیشنماز محل رفته بود و خبر شهادت یکی دیگر از جوان های کوچه را به او می رساند. دسته ای از اهالی محل را دیدم که به سر و سینه زنان به منزل شهید جدید آمدند و به پدرش سر سلامتی گفتند. مادری را دیدم که پسرش را به دنبال بازی در کوچه ها می فرستاد تا جلوی چشمش نباشد و خود به عزاداری می پرداخت. خانه ای را دیدم که بارها و بارها تغییر شکل داده بود تا میزبان خانواده های گوناگونی باشد. دختری را دیدم که در این خانه با برادرش دعوا می کرد. دو پسر بچه که از این خانه بیرون آمدند و در کوچه پس کوچه ها دوچرخه بازی کردند. و همین بچه ها را که مشغول فوتبال شدند. و همان دو را که با هم گلاویز بودند. و همان دو را که با هم گریه می کردند. و همان دو را که با هم می خندیدند. و محله ای که با اهالی اش می خندید و گریه سر می داد. روز عید غدیر شعف از کوچه ها لبریز بود و در محرم عزا از خانه ها می بارید. عید که می شد بوی بهار از دیوارها هم به مشام می رسید و رسیدن زمستان از لوله بخاری های بیرون زده از پنجره ها پیدا بود.

در کوچه ها که نه، روی نعش کوچه ها قدمی زدم و ای کاش کسی در کنارم نبود! هرگز گمان نمی کردم تا این حد به این کوچه ها دلبسته باشم.

*

گاهی تخریب محله ها، لازمه توسعه شهرهاست. اما با هر دیواری که از یک محله فرو می ریزد، خاطرات زیادی می میرند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۰ ، ۰۱:۱۳
علی اصغر جوشقان نژاد
در اجتماع مردم گیلانغرب فرموده اند:

من میخواهم از جوانها اظهار توقع کنم. جوانهاى عزیز! با بروز و رواج اعتیاد در جامعه‌تان مبارزه کنید؛ با رسوخ فرهنگهاى فسادانگیز در جامعه‌تان مبارزه کنید. امروز شما مرزدارانِ منطقه‌ى دفاع مقدسِ از عقیده و عمل و رفتار اجتماعى هستید؛ همچنان که همه‌ى ملت ایران مدافعانِ از هویت ملى و از شخصیت عظیم ملت ایران هستند.

23 مهر 90

ما عادت کرده ایم که برای همه چیز منتظر دولت باشیم. اگر مشکل بی حجابی رو به گسترش است، انگشت اتهام و انتظار خود را به سوی دولت نشانه گرفته ایم و خودمان کمتر برای رفع این معضل اقدام می کنیم. اگر اعتیاد زیاد شده است، همه ما می گوییم باید دولت کاری کند و نمی گوییم باید کاری کنم.

حالا آقا صریحاً فرموده اند که از ما توقع دارند تا با این مسائل وارد مبارزه شویم. البته این نافی وظایف دولت نیست، اما یادآوری صریح وظایف ماست.

به عنوان یک جوان، یک دانشجو، یک مومن، یک ایرانی، یک وبلاگ نویس، یک کارمند، یک کاسب و یا هر عنوان دیگری که برای خودمان تصور می کنیم، حتماً وظیفه ای برای مبارزه با فرهنگ های فساد انگیز داریم.

در این دفاع مقدس تازه برای مبارزه با اعتیاد و فرهنگ های فساد انگیز، شهادت طلبها کجا نشسته اند؟ شما چه اقدامی می توانید انجام دهید؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۰ ، ۱۷:۲۶
علی اصغر جوشقان نژاد

ما باید تولید ملى را افزایش بدهیم، تقویت کنیم؛ عادت کنیم به مصرف تولیدات داخلى؛

رهبرم

امروز
در یک اداره ی فرهنگی
-که انصافاً اثرگذار است-
مشغول انتخاب هدیه برای فرزندان کارکنان بودیم
کسی که از بین اسباب بازی های یک مغازه، تعدادی را انتخاب کرده بود
و برای گزینش دقیق تر در جمع ما آورده بود
خیلی از ظرایف فرهنگی را رعایت نکرده بود
و مثلاً لوازم آرایشی کودکانه
و کی برد برای نواختن موسیقی هم در میان انتخاب هایش بود
که البته مدیر اداره آنها را در نگاه اول کنار گذاشت
اما
یک چیزهایی هست که از نگاه فرهنگ سازی خیلی مهم است
و ممکن است برای حفظ «کلاس» اداره زیر پا گذاشته شود
مثلاً خرید اسباب بازی های تولید داخل
و وسایل فکری- فرهنگی؛
اگر کسی با این دغدغه به بازار برود
حتماً در بین محصولات جاهایی مثل کانون پرورش فکری کودکان، پومین، آریا و مشابه آنها
چیزهای دندان گیری پیدا می کند
و می تواند علاوه بر آنکه بازی های فکری را در بین خانواده همکاران خود رواج می دهد
با یک تبلیغ ساده
خرید کالای ایرانی را هم برجسته کند
اما حیف که بی خیال شدند
و نه تنها این دغدغه را به عنوان یک اصل در انتخاب خود قرار ندادند
بلکه یک اسباب بازی ایرانی نسبتاً خوب هم که به صورت اتفاقی دم دست مان آمده بود
به اتهام «بی کلاسی»
ردش کردند.
 
این که یک اداره فرهنگی بود
خدا به «بی فرهنگی» هایش رحم کند
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۵۷
علی اصغر جوشقان نژاد