از شروع رنسانس، تمدن غرب اندک اندک رشد کرد و سرعت گرفت و کار را به جایی رساند که تاریخ را تمام شده فرض کرد و خود را در عرصه تمدنی، یکه و تنها دید.
اما ناگهان انقلاب اسلامی، آغازی بر پایان غرب شد. (کتابی خواندنی، مصاحبه ای با نادر طالب زاده و مطالبی دیگر 1 و 2 و 3). هر چند غرب انقلاب اسلامی ایران را جدی نگرفت، اما این انقلاب بعد از اندکی باعث شد تمدن غرب، از درون خود دچار تردید و تزلزل شود و حالا مدتی است که دور زده است و خلاف مسیر قبلی خود در حال سرعت گرفتن است.
در دین: اسلام به سرعت در حال رشد در تمام گستره تمدنی غرب است. (مثلاً 1 و 2 و 3 و...)
در فرهنگ: مدارس تک جنسیتی آمریکا بیش از آنچه فکر می کنیم، در حال گسترش است (منبع)
در اقتصاد: وال استریت، نماد اقتصاد سرمایه داری ناکارآمدی خود را نشان داده است. (یک مقاله، یک گزارش قدیمی از گسترش اقتصاد اسلامی، آخرین اخبار جنبش و یک مقاله خواندنی دیگر)
در سیاست: شیوه دموکراسی با ارائه خروجی هایی شبیه هیتلر و بوش، ذات متناقض خود را به رخ می کشد.(نمونه هایی از نتایج دموکراسی 1 و 2 و 3 و 4 و 5 هست، اما این یکی را توصیه می کنم حتما بخوانید)
در دیپلماسی: همه پایگاه های دنیای غرب در حال تبدیل به دشمنانش هستند. (مثلاً 1 و 2 و 3)
*
لوکوموتیو قطار دور زده است، اما واگن های عقبی همچنان به همان مسیر قبلی می روند. اینجا در ایران، دل آدم برای آنهایی که هنوز سنگ تمدن رو به خاموشی غرب را به سینه می زنند می سوزد. (مقاله ای از شهید آوینی، مطالب غرب زدگی در ایلیا)
امروز نظام سرمایهدارى در یک بنبست کامل است. ممکن است نتائج این بنبست سالها بعد به نتائج نهائى برسد، اما بحران غرب به طور کامل شروع شده.
دنیا در حال یک پیچ تاریخى است. ملت عزیز ما، ملتهاى مسلمان، امت عظیم اسلامى، میتوانند نقش ایفاء کنند. اینجاست که اسلام، تعالیم اسلام، روش اسلام به کار نیاز مردم دنیا مىآید؛ و اینجاست که نظام جمهورى اسلامى میتواند الگو بودن خودش را براى همهى مردم دنیا اثبات کند.