پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

سلام ابراهیم!

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۸۲، ۰۶:۱۱ ب.ظ

سلام ابراهیم! چه کسی فکرش را می‌کرد؟ ولی من بُردم.ـ

قرارمان که یادت نرفته؟ حالا دقیقا یکسال می‌شود...ـ

مکه ، روی تخت بی حال و بی رمق به پشت افتاده بودم. سرم توی بالش فرو رفته بود و مدام سرفه می‌کردم. یادت می‌آید ابراهیم؟ یک ساعت تمام سرفه کردم. شما هم هر چند که خواستید، اما نتوانستید بخوابید. رفتی چای آوردی، آب میوه آوردی، شیر آوردی، امامن ساکت نشدم. آمدی پشتم را مالیدی، آب پاشیدی به صورتم، خواستی بروی اکسیژن بیاوری که نگذاشتم. یادت می‌آید ابراهیم؟ـ

جای دلداری دادن هی می‌گفتی:“ الان است که نفس آخر رابکشی! بمیری و ما هم از دستت راحت شویم! همینجا چالت می‌کنیم و برمی‌گردیم ایران!”ـ

شب قبلش رفته بودیم تنعیم. من و تو و هادی و مجید. احرام مستحبی بسته بودیم و آمده بودیم مسجدالحرام عمره نیابتی از پدر و مادر. شب در آن فضای روحانی

–پیشنهاد هادی بود یا مجید- در سعی صفا و مروه جوشن کبیر خواندیم. دور ششم که از کوه صفا بالا می‌رفتیم، حالم بد شد. نفسم بند آمد و افتادم. زیر بغلم را گرفتید -تو و هادی- و دور هفتم را روی پاهای شما تمام کردم. همینقدر به هوشم آوردید که تقصیر کنم و بعد با آن لباسهای افسانه‌ای! روی دوش هادی تا بیرون مسجدالحرام... ای لعنت بر من که عمره شما را هم خراب کردم.ـ

چه کسی فکرش را می‌کرد؟ حالا دقیقا یکسال می شود. من هنوز یادم نرفته...ـ

آن چند دقیقه آخر که مُسکن‌ها داشت کار خودش را می کرد و من آرام شده بودم، تا خوابم ببرد تو هم دراز کشیدی و چشمانت را بستی. من هنوز یادم نرفته:ـ

“حیف نیست آدم تا اینجا بیاید و آمرزیده نشود؟ هان؟”

“ولم کن ابراهیم! حوصله داری...”

“جدی می‌گویم. فکرش را بکن سال دیگر... این موقع... ما کجا... اینجا کجا...”

جوابت را با بی حالی دادم:ـ

“خیال می‌کنی سال دیگر اصلا یادت می‌آید یک روز اینجا بوده‌ای؟ کنار خانه خدا؟... سرت آنقدر به کار و زندگی گرم می‌شود که... بگذار بچه‌ات بدنیا بیاید...”ـ

“محال ممکن است. اصلا حالا که اینطور شد سال دیگر درست همین روز با هم می‌رویم قم، جمکران... هرکس یادآوری کرد و قرار گذاشت برنده است. خرج سفر با دیگری...”ـ

“دست بردار ابراهیم! این دیگر چه قراری است...؟”

“بزن قدش!ـ”

و به زور دستم را گرفتی و فشردی. بعد خوابم برد و چه خواب شیرینی... هنوز هم گاهی اوقات فکر می‌کنم در آن لحظات ضعف و خستگی خواب دیده‌ام. اما نه... گرمی دستانت را خوب به خاطر می‌آورم.ـ

سلام ابراهیم!ـ

من بُردم! امروز همان روز است و من با هادی و مجید به قم آمده‌ایم... افسوس که تو نیستی. فقط چهار ماه... چهار ماه بعد از سفر حج، سرطان خون از نفست انداخت. آن روز هیچکدام مان نمی‌دانستیم تو هم شیمیایی هستی. تو چقدر پاک رفتی ابراهیم! خدا حجت را پذیرفت.ـ

حالا پسرت، اسماعیل، نه ماه دارد و من هنوز سرفه می‌کنم.ـ

امضاء:سیدصالح

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۲/۰۵/۱۱
علی اصغر جوشقان نژاد

نظرات  (۱۷)

تقدیم به همه ابراهیم ها:
تو ای خلاصه بودا  تو ای ادامه عشق/ تو ای پرومته جاوید ای حدیث بهشت/تو از کرانه های صداقت بسان نور تابیدی/دو دست اهوراییت پر از نجابت بود/ وعطر آوازت٬ پر از سخاوت بود/ تو آن غزل بودی که چون خیالی دور/ ز بس که زیبا بود / همیشه تنها ماند...
به امید آنکه دیگر دوستان نیز کنار ابراز احساسست پاکشان...به بهبود کار نویسندگان این وبلاگ با نظرات دقیق ترشان کمک کنند...!؟
۱ـ من بردم!؟... مرا یاد بعضی فیلم های قشنگ قشنگ می اندازد...مثل از کرخه تا راین....کد گذاری قشنکی است....۲ـابراهیم و اسماعیل...!؟ من نفهمیدم شاید نباید می فهمیدم...!؟۳ـ سید جان این تنها احساس من است: بوی مکه و مدینه بیشتر می آمد تا صدای سرفه ها....شاید این طور بیشتر می پسندی....!؟
کاش یک نفر نقد می کرد.....این متن به این زیببایی را
مرگ از فرط وضوح، مبهم می نماید، اما هولش را در جانمان می ریزد . . .
سحر جلوه ای از حضور تو است
فلق رنگی از عشق روی تو است
چنین دشت سبز پر آلاله ای
نشانی شگفت ازعبور تو است
تقدیم به امام عشق مهدی موعودوعاشقان دلخسته او
سلام سید صالح(صم.............)
امیدوارم حالت خوب باشه
راستی ما داریم میریم .....................
خدا خیرت بده هوایی شدیم
به یاد جلسه اونشب............
خاکشیرم یادمون نرفته .................
با تشکر از اهالی کفکی و بزغان.........
حضرت ثاقب(جل و علا)! من یک جایی را می شناسم که وام بیست و پنج ساله می دهد برای عمره دانشجویی به یک شرط برای یک نفر. فکر نکنم به کارت بیاید. تو باید به فکر وام ازدواج دانشجویی باشی! آن هم به دو شرط و برای دو نفر! یاعلیش!
سلام ثاقب جون . خوبی انشالله.........
ما داریم (قسمتمون شده)...............
انشالله خدا قسمت همه بکنه بخصوص اهالی
محترم و شریف و دوست داشتنی کفکی و بزغان .....
(فرخ اباد)....فخر اباد......... و کلیه مناطق تابعه.........
راستی یه چیزی هم به اوون طه نامرد بگم...............
نامرد یه زنگی به ما بزن لا اقل برا ی خداحافظی.....
مرتیکه (البته با عرض معذرت)..............................
چرا طرح ولایت نیامدی؟ حداقل می اومدید اصفهان
یه سری به بچه ها میزدید . خوب دیگه ما داریم میریم
همه حلال کنن ......
خصوصا برادر عزیزم ثاقب . سید صالح. طه................
اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام.........................یا زهرا..
سلام... اول اینکه چند وقتی بود که نتوانسته بودم به وبلاگ سر بزنم و این متن را هم خود سید گذاشت. اما وقتی که متن را خواندم واقعا شوکه شدم... چرایش را خودم هم ... می‌دانم. دوم اینکه یک نفر جلوتر از طه به تهدید او جامه عمل پوشاند و از کفکی و بزغان اسم آورد. سوم اینکه باید (چهارم اینکه) را زودتر می‌نوشتم اما یادم رفت! چهارم اینکه اگر کسی قسمتش شد ما رو فراموش نکنه... یا حق
سلام.من خیلی دلم میخواد برم ولی....
۱۲ مرداد ۸۲ ، ۱۰:۵۱ مجید غلامی جلیسه
سلام ، تفکر و اندیشه در راستای اثبات ولایت امیر المومنین علی علیه السلام ، شناساندن چهره ی واقعی عمر ، ابابکر و عثمان و بازیچه قرار گرفتن آنان به دست یهود به جهت حماقت و جهل همه و همه مطالبی است که ما در وبلاگ سقیفه به آن خواهیم پرداخت به یاری ما بشتابید که شفاعت کننده ی روز جزاء علی علیه السلام است .
سلام
قلمتان سبز ...
امشب دلمان را هم مدینه مهمان کردید . هم باشهدا نشستیم ....
سلام این موقع ازاون موقع هاست که ادم حرفی برا گفتن نداره حتی اگرم بخوام دعا کنم باید یواش دعا کنم  خوش به حال ابراهیم ها .خوشا انانکه بر بال ملائک ...نشستندوصفا کردندو رفتند.یامولا علی ادرکنا بظهورالحجة
لعن علی عدوک یا علی . . .
السلام علیک یا بنت رسول الله(ص)......با عرض سلام و ادب .... فرا رسیدن شهادت بانوی دوعالم صدیقه طاهره زهرای مرضیه حضرت فاطمه الزهرا(س) را تسلیت عرض مینمایم....قسمت هجدهم داستان عاشق با عنوان مرصاد آماده است.....خوشحال میشم یه سر بهم بزنید
من از قم تشکر می کنم.یاعلیش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی