پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۱۹ مطلب در تیر ۱۳۹۰ ثبت شده است

در مقابل باب جبرئیل و باب النساء مسجد النبی، کوچه های تنگ و باریک و بسیار قدیمی وجود داشت که به محله بنی هاشم معروف بود. این کوچه های پر پیچ و خم تا قبرستان بقیع ادامه داشت و در دوران مختلف همچنان محفوظ بود و گاهی بازسازی می شد.
در سال های 1364 تا 1366، این محله به کلی تخریب شد.
کوچه بنی هاشماحتمالاً در روز میلاد عباس بن علی، در حسرت کوچه بنی هاشم، در همان حوالی نشسته ام. در حسرت کوچه ای که بوی فاطمه بدهد. در حسرت کوچه ای که عباس بن علی علیه السلام، در یکی از پیچ هایش با غضب مشتش را گره کرده و به مادرش فاطمه می اندیشد.
 
در این نوشته از «فرهنگ نامه حج» نوشته مجتبی تونه ای استفاده شده است.
همچنین این مجموعه، سفرنامه احتمالی من به حج است که پیش از عزیمت، آماده کرده ام و به تدریج منتشر می شود. همه آن را ببینید+
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۰ ، ۰۸:۰۰
علی اصغر جوشقان نژاد
امروز، روز میلاد حسین بن علی علیه السلام است. نوه پیامبر خدا و من احتمالاً در مسجدالنبی نشسته ام.
امام سوم شیعیان را یزید بن معاویه کشته است، نوه ابوسفیان.
بازار ابوسفیان چند سالی است که به خاطر توسعه اطراف حرم خراب شده است. ای کاش همه دنیا حرم شود تا هیچ جایی برای کالای ابوسفیان نماند.
کاش همه دنیا کربلا شود.
بحرین کربلاستخدایا بازار ابوسفیان را به دست ما خراب کن.
 
در این نوشته از «فرهنگ نامه حج» نوشته مجتبی تونه ای استفاده شده است.
همچنین این مجموعه، سفرنامه احتمالی من به حج است که پیش از عزیمت، آماده کرده ام و به تدریج منتشر می شود. همه آن را ببینید+
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۰ ، ۰۸:۰۰
علی اصغر جوشقان نژاد
«خلوا سبیلُها فاِنها مأمورَه» راه شتر را باز گزارید که او مأمور است.
این جمله حضرت رسول است، هنگامی که به یثرب رسید و آن را به مدینه النبی بدل کرد.
محل مسجد را به ده دینار خرید و حالا آنجا خانه ماست. اگر نه، پس چرا نماز ما آنجا کامل است؟ آنجا منزل پدری ماست. «انا و علی ابوا هذه الامه»
امروز احتمالاً مسجدالنبی را دیده ایم. گنبد سبزش را. بقیعش را... خانه مان را.
مسجد النبی، خانه ما
 
در این نوشته از «فرهنگ نامه حج» نوشته مجتبی تونه ای استفاده شده است.
همچنین این مجموعه، سفرنامه احتمالی من به حج است که پیش از عزیمت، آماده کرده ام و به تدریج منتشر می شود. همه آن را ببینید+
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۰ ، ۰۸:۰۰
علی اصغر جوشقان نژاد
امروز احتمالا از جده گذشته ایم. جده شهری است بندی، بزرگ و زیبا در کنار دریای سرخ و در استان مکه.
تنها مکان مقدس جده، مدفن حضرت حوا است که فعلا -به لطف آل سعود- به صورت خرابه ای در آمده است.
بعضی نام «جده» را به سبب وجود قبر حضرت حوا، جده انسان ها در آن می دانند. ولی نام صحیح آن جُده به معنای مکان متصل به دریا است. برخی نیز گفته اند که جده، مادر امام حسن عسکری علیه السلام است که در دوران غیبت صغری نقش ویژه ای داشت.
اما شهر جده برای ما، فقط گذرگاهی است که تهران را به مدینه وصل می کند. توقف ما به اندازه مهر شدن گذرنامه ها خواهد بود (ان شاء الله)
گذرنامه
 
در این نوشته از «فرهنگ نامه حج» نوشته مجتبی تونه ای استفاده شده است.
همچنین این مجموعه، سفرنامه احتمالی من به حج است که پیش از عزیمت، آماده کرده ام و به تدریج منتشر می شود. همه آن را ببینید+
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۰ ، ۰۸:۰۰
علی اصغر جوشقان نژاد

یادم آمد شب بی چتر و کلاهی که به بارانی مرطوب خیابان زدم آهسته و گفتم چه هوایی است خدایی، من و آغوش رهایی، سپس آنقدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی، دلم آرام شد آنگونه که هر قطره ی باران غزلی بود نوازش گر احساس که می گفت فلانی! چه بخواهی چه نخواهی به سفر می روی امشب، چمدانت پر باران شده پیراهنی از ابر به تن کن و بیا! پس سفر آغاز شد و نوبت پرواز شد و راه نفس باز شد و قافیه ها از قفس حنجره آزاد و رها در منِ شاعر، منِ بی تاب تر از مرغ مهاجر، به کجا می روم اقلیم به اقلیم، خدا هم سفرم بود و جهان زیر پرم بود سراسر...

از «قبله مایل به تو» سروده های سید حمیدرضا برقعی

*

اگر خدا بخواهد عازم سفر عمره هستم. اما سفرنامه ام را پیشاپیش نوشته ام. پس ضمن اینکه حلال می کنید، هر روز ساعت 8 صبح، یک برگ از سفرنامه پیش نوشته را اینجا بخوانید+

برگ های سفر، پس از این مطلب خواهند آمد.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۰ ، ۰۸:۰۰
علی اصغر جوشقان نژاد
دانشجو که بودم، یکی از اساتید (که از قضا رئیس دانشکده هم بود) انگشتر طلا دست می کرد.
خیلی با خودم کلنجار رفتم که چگونه بگویم که ناراحت نشود. در آخر، نامه ای نوشتم و در باکس استاد گذاشتم، بدون اینکه نامم را ذکر کرده باشم.
جلسه بعد استاد در کلاس، به نامه اشاره کرد و گفت که انگشترش طلا نیست و فقط رنگ طلاست. بعد خوشحالی اش را از اینکه دانشجویی می تواند به استادش اینقدر صمیمی تذکر بدهد بیان کرد و متن نامه را خواند.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۰ ، ۰۰:۳۹
علی اصغر جوشقان نژاد
در ادامه مطروحه مقام معظم رهبری، این چند بیت اضافه شد. امید که مورد قبول بوده باشد.
تقدیم به شهید منوچهر مدق

رندانه آخر ربودی، جامی ز خمخانه دل

خونین چو برگ شقایق، رنگین چو افسانه دل


عمری از این خم نخوردی، ساقی شدی و شمردی

جامی به نام نفس را، از عمق میخانه دل

 

این می ممد حیات است، اسباب شادی ذات است

شکری نباشد برایش، این جان به شکرانه دل

 

تلخی این می فراوان، چون شوکران قاتل جان

اما ز مستی فزاید، بر عقل دیوانه دل

 

آه نفس های تو خُم، سرمستی اش مال مردم

اما نصیب رفیقان، خون نفسخانه دل

 

عمری تو ساقی این می، نوشاندی از آن پیاپی

اما نگاهت همیشه، مخمور خمخانه دل


رندانه آخر ربودی، جامی ز خمخانه دل

خونین چو برگ شقایق، رنگین چو افسانه دل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۰ ، ۱۶:۴۹
علی اصغر جوشقان نژاد
از اینکه شهر ما هم مانتویی پیدا کرده (هر چند تک و توک) نالید و گفت عده ای را دیده که وضع حجاب بدی داشته اند و در خیابان راه می رفتند.
گفتم اگر من و شما واجبات خدا را گزینشی انجام دهیم، همین می شود.
گفت یعنی چه؟
گفتم یعنی اینکه خدا گفته نماز بخوان، می خوانیم چون به جایی بر نمی خورد. اما گفته امر به معروف کن، نمی کنیم، چون عقل مان (بخوانید ترس مان) دستور دیگری می دهد.
*
شنیدم که موج وبلاگی امر به معروف و نهی از منکر آغاز شده و خاطرات امر به معروف و نهی از منکر خود را در وبلاگ هایشان می نویسند. گفتم اولین خاطره را از امر به امر به معروف و نهی از ترک آن بنویسم.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۰ ، ۰۰:۴۶
علی اصغر جوشقان نژاد
کی می شه وقتی می گیم: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» نگیم: «و عجل فرجهم»
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۰ ، ۲۳:۳۵
علی اصغر جوشقان نژاد