پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

در هیئت (خانوادگی) محبان شاه نجف، موضوعی ارائه می‌شود با عنوان «فرزندان وایبری»

در جلسه اول به موضوع آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی پرداخته می‌شود و ان‌شاء الله در جلسات بعدی راهکارهایی برای هر فرد و نکاتی برای مواجهه با فرزندان.

در ادامه جدولی مربوط به آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی آمده است:

آسیب های شبکه های اجتماعی

آیا شما نکته‌ای به این جدول اضافه می‌کنید؟ آیا دسته‌بندی بهتری دارید؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۵۸
علی اصغر جوشقان نژاد

برای اشاره به معنای هم دلی و هم زبانی ملت و دولت، ترجیح می دهم شما را به بازخوانی نوشته های قبلی پرهنگ راهنمایی کنم. گفتگوها و بحث های من با دوستان حزب اللهی ام در مورد دولت:

مصاف یا انعطاف (جند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 92)

دشمن کیست (گفتگویی با یک نفر که مثل خودم دوست نداشت روحانی رئیس جمهور شود، پس از اعلام نام رئیس جمهور قانونی کشور)

سه گانه رفتاری ما در مقابل دولت (منظورم از «ما» دقیقاً یعنی «خود ما بچه حزب اللهی ها»)

چرا از گرفتن یارانه انصراف می دهم (مخصوصاً بخش نظرات رو بخونید)

*

به نظر من در بین «ملت»، بیشتر طیف حزب اللهی مخاطب شعار امسال هستند. همان هایی که همیشه ادعای تبعیت از ولایت فقیه را داشته اند. حالا باید دید که در صحنه عمل، چه کسانی تابع ترند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۵
علی اصغر جوشقان نژاد

1.

بعضی از تاریخ نگاران، تاریخ را آن گونه که خواسته اند نوشته اند نه آن گونه که بوده است. تاریخ نگارانی که از دربار سلاطین ارتزاق می کرده اند، هیچ گاه نفع توده های مردم را در نوشتن تاریخ رعایت نکرده اند و حماسه ها را به نام شاهان نوشته اند.

وقتی آخرین شاه کشور ایران فرار کرد و مرد، باقی مانده های دربار او روزنامه و کتاب و ماهواره را برای تعریف دوباره دوران پهلوی انتخاب کردند. آنها سعی کردند تاریخ انقلاب را طوری بنویسند که به مذاق شاهزاده و اربابانش خوش بیاید. تاریخی که الان در بعضی رسانه ها از دوران پهلوی روایت می شود، طوری است که گویی همه جا گل و بلبل بوده است، مردم خوش می گذرانده اند، همه چیز ارزان بوده، همه مردم کاملا دین دار و با فرهنگ بوده اند، و خلاصه کشور در مسیر پیشرفت چهار نعل می تاخته است اما ناگهان مردم دچار جنون آنی شدند و انقلاب کردند. از این جا به بعد ماجرا هم به گونه ای تعریف می شود که انگار به محض تمام شدن انقلاب، مردم از جنون لحظات انقلاب در آمدند و دیدند عجب کاری کرده اند، دیگر هیچ پیشرفتی در هیچ چیزی دیده نمی شود، یک دفعه فرهنگ مردم از بین رفته و مردم بی دین شده اند، همه چیز تند و تند در حال گران شدن است اما پشیمانی دیگر سودی ندارد!!

این طور روایت کردن تاریخ، پروژه ای است که مدت هاست در حال اجراست. اما حقیقت انقلاب مردم چه بوده است؟ این را باید از خود مردمی که انقلاب کرده اند پرسید.

2.

هر چند اصل 44 قانون اساسی در حوزه اقتصاد تعریف شده است، اما از نظر من در حوزه فرهنگ نیز بسیار پرکاربرد است! برنامه فرهنگی خوب، برنامه ایست که مردمی باشد. احتمالاً شما هم به خاطر دارید که برنامه های جشن دهه فجر مدارس را خود ما دانش آموزان بر عهده داشتیم. مدارس را تزئین می کردیم، گروه سرود تشکیل می دادیم، مقاله و تئاتر و مسابقه و هر شیرین کاری دیگری که از دستمان بر می آمد برای دهه فجر آماده می کردیم. خب طبیعی بود که بعضی از این هنرهای! ما هم سرریز می شد و در مسجد و محله هم به نمایش در می آمد. محله ها هم (شبیه آنچه در نیمه شعبان اتفاق می افتد) تزئین می شدند و مساجد جشن می گرفتند و دانش آموزانی که برای مدرسه برنامه ای آماده کرده بودند، در مسجد هم کار خودشان را ارائه می کردن

البته اگر الان در مدارس و مساجد بگردید، کمتر چنین فضایی پیدا خواهید کرد. مدیران مدرسه برگزاری جشن را بر عهده گرفته اند و نقش مردمِ آن مدرسه (یعنی دانش آموزان) فقط شرکت کردن در جشن است. این یعنی بیرون کردن مردم از فرهنگ. طبیعی است که به تدریج دانش آموز به زمان جشن دهه فجر فقط به عنوان «وقتی برای کلاس نرفتن!» نگاه کند. سخنران ها نیز گاهی مباحثی (از نظر دانش آموز) تکراری و انتزاعی ارائه می کنند. نتیجه همه این ها می شود جدا شدن مردم از برنامه های فرهنگی.

3.

نزدیکی های دهه فجر 93 بود. مدیر مدرسه، از من خواست که برای دهه فجر برنامه ریزی کنم و برنامه های مدرسه را دست بگیرم. از آنجا که من یک معلم پاره وقت هستم، نمی توانستم همه کار را دست بگیرم اما قول دادم که به بخشی از کار فکر کنم.

ایده اصلی من برای برگزاری مراسم دهه فجر، مثل بسیاری از امور دیگر، مردمی کردن جشن ها بود. به مدرسه پیشنهاد دادم که برگزاری جشن را به خود دانش آموزان بسپارد و فقط بر آن نظارت کند. یکی از اولیای مدرسه معتقد بود که بچه ها پای این کار نمی آیند یا شاید هم نمی توانند. هرچند تجربه قبلی، راجع به برگزاری جشن عید غدیر توسط دانش آموزان کلاس دوم بود که به خوبی آن را اجرا کرده بودند اما مدرسه معتقد بود عید غدیر فرق دارد و بچه ها پای کار انقلاب نمی آیند؛ گویی خود ما بر این باوریم که دانش آموزان مان با انقلاب فاصله دارند.

این ایده در ذهن من بود تا این که یکی دو روز مانده به شروع دهه فجر، نشریه راه را روی پیشخوان دیدم. از میان همه عناوین روی جلد، این عنوان مرا جذب کرد:

پیشنهادی برای معلمان

با تاریخ شفاهی روحی تازه به درس هایتان ببخشید

من به نشریه راه علاقه داشتم و این عنوان هم مزید بر علت شد که سریع دست به جیب شوم و یک شماره را بخرم. نشریه مملو از مطالب مختلف در مورد تاریخ شفاهی بود. بعد از آن که مطالب مختلف را تورق کردم، این ایده در ذهنم آمد که از دانش آموزان بخواهیم خودشان تاریخ انقلاب را استخراج کنند. با یکی از دبیران خلاق و پرتجربه هم مشورت کردم و بعد اصل مطلب را با مدرسه در میان گذاشتم. مدرسه از این موضوع استقبال کرد.

4.

دهه فجر شروع شده بود و تا بخواهیم طرح را بنویسیم و تبلیغات را آماده کنیم، نیمی از آن را از دست می دادیم. نام مسابقه را گذاشتیم «چشمه های انقلاب». به سرعت یک برگه تبلیغاتی برای طرح آماده کردیم و سعی کردیم همه نکات را در آن بیاوریم. یک جلسه هم بعد از نماز ظهر و عصر به مدرسه رفتم و برای بچه ها صحبت کردم. سعی کردم در عرض 10 دقیقه دانش آموزان را به اصل موضوع علاقه مند کنم و برای شرکت در مسابقه در آنها انگیزه ایجاد کنم.

بعد از سخنرانی، تعدادی از دانش آموزان جلو آمدند و راجع به نحوه اجرای کار سوالاتی پرسیدند. من به دانش آموزان گفته بودم که ایده های خوب قابلیت چاپ شدن هم دارد، ولی خودم هم راه دقیقش را نمی دانستم. احتمال می دادم که دوستان مان در نشریه راه بتوانند این کار را انجام دهند. همچنین گفته بودم که با این کار، شما هم به عنوان یکی از مورخین انقلاب اسلامی خواهید بود. جالب بود که تعدادی از دانش آموزان مخالف خوان که در نگاه اول در این وادی دیده نمی شدند، دور مرا گرفتند و سوالاتی در مورد نحوه انجام مصاحبه، شیوه تدوین، سوژه مورد نظر و... پرسیدند.

چند روز بعد هم یکی دیگر از دوستان، در سخنرانی خود در مدرسه به مسابقه چشمه های انقلاب اشاره کرد و این تمام تبلیغ ما بود.

5.

از طراحی مسابقه چشمه های انقلاب، دو هدف عمده مد نظر ما بود:

  1. علاقه مند کردن دانش آموزان به موضوع تاریخ انقلاب اسلامی و تلاش خودشان برای آموختن این تاریخ
  2. شناسایی سوژه های کمتر شناخته شده برای استخراج خاطرات تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی

هدف اول برای افرادی که در مسابقه شرکت می کردند آسان تر اتفاق می افتاد، اما از تحقق هدف دوم مطمئن نبودم. با توجه به عجله ای که در برگزاری مسابقه به خرج دادیم و به خاطر نوع تبلیغات مان، احتمال حضور انگشت شمار بچه ها را می دادیم. در مجموع، از مدرسه حدود 90 نفری توحید، 4 اثر به دبیرخانه رسید که البته همان آثار هم برای ما جذاب بودند. با مشاهده آثار، معلوم شد که مصاحبه شونده ها بیشتر حرف های کلی زده اند و کمتر وارد مصادیق شده اند. البته تمام مصاحبه ها خاطرات خوبی از دوران انقلاب داشت اما کمتر از نیمی از مجموع مدت مصاحبه به این خاطرات می گذشت و بیشتر تحلیل فضای قبل از انقلاب با ادبیات مطرح در سایر رسانه ها و بر اساس چیزی به جز دیده ها و شنیده های مستقیم خودشان بود.

دو نفر با پدرشان، یک نفر با پدربزرگش و یک نفر با شخصی دیگر مصاحبه کرده بود. دو تا از مصاحبه ها صوتی و دو تا از آنها تصویری انجام شده بود. یک مصاحبه صوتی و یک مصاحبه تصویری، پس از پایان کار تدوین شده بود و دوتای دیگر به صورت (تقریباً) خام تحویل داده شده بود. حداقل مدت مصاحبه ها هم 25 دقیقه و حداکثر آن بیش از یک ساعت بود.

6.

با دیدن مصاحبه ها، احساس کردم که فضای خوبی برای گفتگوی این فرزندان با خانواده هایشان در مورد انقلاب اسلامی ایجاد شده است. احتمالاً به جز مدت مصاحبه، گفتگوهای دیگری نیز بین این دانش آموز و خانواده اش در مورد این موضوع بوده و ممکن است همین مسئله ادامه پیدا کند. از نظرگاه یک معلم، این فعالیت اثرگذار و مفید ارزیابی می شود و کاملاً ظرفیت برنامه ریزی بیشتر و اجرا در سال آینده را دارد.

اما از منظر کسی که به دنبال یافتن سوژه هایی برای استخراج تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی باشد، فعالیت امسال تنها یک سوژه به او می دهد. پدربزرگ یکی از دانش آموزان مبارزات زیادی داشت و چندین بار در زمان طاغوت زندانی شده بود. سه اثر دیگر هر چند برای تولید کننده زحماتی داشته است، اما از این ویژگی برخوردار نبودند یا در مصاحبه چنین ویژگی از افراد نمود پیدا نکرده بود. هر چند که در مورد یکی دیگر از افراد نیز احتمال می دهیم چنین ویژگی داشته باشد.

7.

ما با برنامه ریزی دقیق تر این طرح را در سال آینده اجرا خواهیم کرد. البته نه فقط در دهه فجر، بلکه در طول سال تحصیلی و در قالب یکی دو تا از دروس دانش آموزان. این بار آئین نامه و سوالات پیشنهادی را تغییر می دهیم تا آثار رسیده بیشتر پیرامون مشاهدات و خاطرات خود مصاحبه شونده باشد. همچنین زمینه ای فراهم می کنیم که مصاحبه ها طی چند مرحله انجام شود و در هر مرحله بخشی از ابهامات رفع شود.

 

انقلاب، برای خودمان است. خودمان هم باید تلاش کنیم تا به دست نسل بعدی برسد. منتظر ارگان های دولتی نباشیم.

این نوشته در گنج

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۱۲
علی اصغر جوشقان نژاد

قبلا گفته بودم که راه‌اندازی رسانه‌ی مهر، می‌تواند یک فرصت جدی برای صدا و سیما باشد که اگر در انجام آن تأخیر بیفتد، رقبا این فرصت را از سازمان صدا و سیما خواهند گرفت. حالا یکی از ویژگی‌های مخاطب‌ساز و درآمدزایی که می‌توانست توسط این رسانه رونمایی شود، توسط رقبا ارائه شده است:

فیلیمو

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۸
علی اصغر جوشقان نژاد

این نوشته، متن یک برگه تبلیغی است که برای شرکت دانش آموزان دبیرستان توحید قم در طرح جمع آوری خاطرات شفاهی انقلاب اسلامی طراحی شده است. فارغ از بعضی جزئیات، این ایده که از مجله راه گرفته شد، بسیار جذاب و آموزنده است. به همه علاقه مندان توصیه می کنم در مناسبت های انقلاب، از این ایده استفاده کنند. به این منظور، اینجا را هم ببینید.

شما هم می توانید یک مورخ باشید

مسابقه چشمه های انقلاب

ضبط تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی

توسط دانش آموزان دبیرستان توحید

دهه فجر 1393/ قم

بسمه تعالی

بعضی از تاریخ نگاران، تاریخ را آن گونه که خواسته اند نوشته اند نه آن گونه که بوده است. تاریخ نگارانی که از دربار سلاطین ارتزاق می کرده اند، هیچ گاه نفع توده های مردم را در نوشتن تاریخ رعایت نکرده اند و حماسه ها را به نام شاهان نوشته اند.

وقتی آخرین شاه کشور ایران فرار کرد و مرد، باقی مانده های دربار او روزنامه و کتاب و ماهواره را برای تعریف دوباره دوران پهلوی انتخاب کردند. آنها سعی کردند تاریخ انقلاب را طوری بنویسند که به مذاق شاهزاده و اربابانش خوش بیاید. تاریخی که الان در بعضی رسانه ها از دوران پهلوی روایت می شود، طوری است که گویی همه جا گل و بلبل بوده است، مردم خوش می گذرانده اند، همه چیز ارزان بوده، همه مردم کاملا دین دار و با فرهنگ بوده اند، و خلاصه کشور در مسیر پیشرفت چهار نعل می تاخته است اما ناگهان مردم دچار جنون آنی شدند و انقلاب کردند. از این جا به بعد ماجرا هم به گونه ای تعریف می شود که انگار به محض تمام شدن انقلاب، مردم از جنون لحظات انقلاب در آمدند و دیدند عجب کاری کرده اند، دیگر هیچ پیشرفتی در هیچ چیزی دیده نمی شود، یک دفعه فرهنگ مردم از بین رفته و مردم بی دین شده اند، همه چیز تند و تند در حال گران شدن است اما پشیمانی دیگر سودی ندارد!!

این طور روایت کردن تاریخ، پروژه ای است که مدت هاست در حال اجراست. اما حقیقت انقلاب مردم چه بوده است؟ این را باید از خود مردم پرسید: از پدر و مادر من و شما.

 

تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، یعنی از کسانی که خودشان در زمان پهلوی زندگی می کرده اند و بعد در انقلاب مشارکت داشته اند، راجع به آن دوران بپرسیم. هر کدام از مردم این سرزمین، یکی از چشمه های انقلاب بوده اند: آب را از سرچشمه باید خورد.

 

برای شرکت در مسابقه، با چه کسی مصاحبه کنم؟

از بین فامیل ها، همسایه ها، دوستان و آشنایان، یک نفر را که در ایام انقلاب بوده است و احتمال می دهید در محورهای زیر حرف های خوبی داشته باشد انتخاب کنید. با او یک قرار مصاحبه بگذارید و کار را به انجام برسانید. از مصاحبه شونده بخواهید خاطرات و دیده های خود را تعریف کند تا به عنوان بخش هایی از واقعیت های انقلاب اسلامی ثبت شود.

چه موضوعاتی را بپرسم؟

لازم است مصاحبه شونده، حداقل به دو تا از این سوالها جواب بدهد:

  • شما از اوضاع فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زمان پهلوی (مدارس، رادیو و تلویزیون، سینما، تفریحات، انتخابات، اوضاع کار، سطح زندگی مردم، امکانات شهری و روستایی و...) چه چیزی به خاطر دارید؟
  • از رابطه ایران و کشورهایی مانند آمریکا، اسرائیل و انگلیس چه چیزهایی در یادتان مانده است؟
  • چه چیزهایی باعث شد مردم ایران انقلاب کنند؟ نارضایتی اصلی مردم ایران از چه چیزهایی بود؟
  • مردم چطور توانستند رژیم پهلوی را سرنگون کنند؟
  • خودتان از امام خمینی چه خاطره ای دارید؟

البته شما باید به خوبی صحبت های مصاحبه شونده را گوش کنید و هر جا ابهامی در حرف های ایشان بود، سوال کنید تا همه ابعاد ماجرا به خوبی گفته شود. همچنین در ابتدای گفتگو از او بخواهید اندکی از زندگی خودش را بگوید و بیان کند در زمان انقلاب چند سال داشته و چه می کرده است.

برای ضبط تاریخ شفاهی چه چیزهایی لازم است؟

آن چیزی که باید تحویل دبیرخانه مسابقه بدهید، فایل صوتی یا فیلم مصاحبه است. بنابراین یک گوشی تلفن همراه یا یک دستگاه ضبط صدا (Recorder) برای ضبط خاطرات تاریخ شفاهی کافی است.

قبل از این که برای انجام مصاحبه بروید، یک بار کیفیت ضبط صدا یا فیلم دستگاه خودتان را امتحان کنید تا مطمئن شوید کیفیت کار، قابل قبول است.

اگر بتوانید از میکروفن یقه ای برای ضبط صدای مصاحبه شونده استفاده کنید بسیار بهتر خواهد بود. به علاوه اگر مایل به ضبط فیلم هستید، احتمالا لازم باشد دوربین را روی یک سه پایه قرار دهید تا خودتان بر صحبت های مصاحبه شونده تمرکز کنید و بتوانید سوالات خوبی در حین مصاحبه بپرسید.

چند دقیقه مصاحبه کنم؟

برای شرکت در مسابقه «چشمه های انقلاب» حداقل باید 15 دقیقه مصاحبه با یک نفر انجام داده باشید. قبل از شروع مصاحبه، اطلاعات زیر را بگویید تا در فایل ضبط شود:

نام مصاحبه کننده، نام مصاحبه شونده، تاریخ مصاحبه

برای شرکت در مسابقه تا کی فرصت دارم؟

فرصت تحویل فایل ضبط شده، 30 بهمن 93 است. فایل را به همراه کاربرگ مشخصات مصاحبه، به دبیرخانه مسابقه تحویل دهید.

فایل را دریافت کنید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۰۲
علی اصغر جوشقان نژاد

اگر قرار باشد یک گروه مخرب مانند طایفه‌ی شیرازی‌ها در جامعه منزوی شوند، مشکلات بسیاری در پیش خواهد بود. از یک طرف، وجهه‌ی مقدس این گروه و استدلال‌های به ظاهر دینی و شیعی آنها، سپری است که مانع حمله به ایشان می‌شود. از طرف دیگر، ماجرا نباید به یک درگیری درون شیعیان منجر شود. هر چند که عمیقاً معتقدم این گروه طرفدار زیادی ندارد، اما اگر بنای فتنه گذاشته شود، با توجه به مظلوم‌نمایی‌ها و مقدس‌نمایی‌هایی که دارند، می‌توانند عده‌ای را به شک بیندازند یا تحریک کنند. این گروه می‌تواند در بین طیف مذهبی و معتقد و متعصب شیعه (خدا آنها را حفظ کند) طرفدارانی دست و پا کند که نادانسته بر ضد شیعه عمل کنند.

به همین دلیل لازم است نامی برای این گروه وجود داشته باشد که این نام به یک «عنوان منفور» تبدیل شود؛ به گونه‌ای که حتی شیرازی‌ها هم خود را از این عنوان منفور جدا کنند. عنوانی که در رسانه به آسانی مورد طعن و تنفر قرار بگیرد، همه‌ی ویژگی‌های طایفه‌ی شیرازی‌ها در آن دیده شود و در نگاه اول هم عنوان مشمئز کننده‌ای باشد. در این صورت، به آسانی می‌توان گفت کسی که اینطور فکر می‌کند شیعه نیست {عنوان مورد نظر} است! و به این روش، حساب این گروه را نه فقط در بین شیعیان که در جهان اهل سنت نیز روشن کرد و فرق بین تفکر آنها با تفکر شیعیان را به همگان نشان داد.

مثلاً عنوان وهابیت و تفاوت‌های آن با اهل سنت، بعضی از این ویژگی‌ها را دارد و تلاش ما آن است که نشان دهیم اهل سنت، وهابی نیست و وهابی، سنی نیست.

شیعه انگلیسی

عنوانی که الان برای این گروه شکل گرفته است، «شیعه‌ی انگلیسی» است. عنوانی که اخیراً توسط مقام معظم رهبری به آن اشاره شد. قبلاً آقای رحیم‌پور ازغدی هم بارها بر روی آن تأکید کرده است و به همین دلیل مورد تهاجم فراوانی هم قرار گرفته است. مستندی هم به عنوان «عمامه‌های انگلیسی» پیش از آن ساخته و منتشر شده بود.

من این عنوان را از یک جهت نمی پسندم، چرا که کلمه‌ی شیعه در آن وجود دارد و همچنان بخشی از بدنه‌ی شیعه محسوب می‌شوند! نه مانند وهابیت که  گروهی جدا از اهل سنت هستند. اما از دیگر سو، «شیعه‌ی انگلیسی» عنوانی منفور است و به واقعیت این گروه به خوبی اشاره می‌کند. همچنین در ادبیات عمومی هم در حال گسترش است. به دلیل تناظری که با عنوان «اسلام آمریکایی» دارد، به خوبی می‌تواند منتشر شود. به همین دلایل لازم است که سرمایه‌گذاری روی این عنوان به خوبی انجام شود و زوایای عقیدتی و اشتباهات «شیعیان انگلیسی» به خوبی تبیین شود تا هر کس چنین عقایدی را ترویج کرد، بداند که ناگزیر در مسیر انگلیسی کردن تشیع حرکت می‌کند و تکلیف مردم نیز با ایشان مشخص باشد.

اقداماتی مانند این شعرها نیز می‌تواند به این جریان و همه‌گیر شدن آن کمک کند:

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۰:۵۷
علی اصغر جوشقان نژاد

چهره علوم جدید، ریاضیات است. منطق درونی این علوم هم از جنس منطق ریاضیات است: دو دو تا چهار تا!

اما منطق ریاضی، تنها منطق درون آدمی نیست. ما با بها دادن بیش از حد به منطق ریاضی، آن را به قدری بزرگ کرده‌ایم که دیگر توانایی عبور از آن را نداریم. نه آن که منطق ریاضی غلط باشد، بلکه مطلق نیست، همه جا رسا نیست.

پای استدلالیان چوبین بود

پای چوبین سخت بی تمکین بود

در کنار این منطق خشک! منطق دیگری هم هست که ذهن ریاضی، ابزار درک آن نیست. بلکه «دل» آن را می‌فهمد. این منطق هم البته در فرهنگ غربی رقیبی جدی دارد: «منطق دل بخواهی»

منطق دل بخواهی، می گوید «این نکته درست است، چون با هوس من سازگار است!» اما فهم دل، چیز دیگری است. فهم دل از دو گروه بر نمی‌آید: «یکی کسانی که دائماً با منطق «دل بخواهی» تصمیم می‌گیرند و دیگری کسانی که اصولاً امکان فهم دل را انکار می‌کنند یا نادیده می‌گیرند.»

البته فهم دل این گروه دوم (اگر از گروه اول نباشند!) در جان شان زبانه می‌کشد، اما آنها به این دلیل که با استدلال ریاضی جور در نمی‌آید، آن را خاموش می‌کنند. به همین دلیل بخشی از پرسش‌هایشان همواره بی جواب می‌ماند، همانند غربی‌ها که به پاسخ بعضی پرسش‌ها هرگز دست نیافتند.

حتماً اشکال می‌گیرید که این منطق، قابل انتقال نیست. نمی‌شود در یک مقاله‌ی علمی آن را نوشت و به دیگران داد تا آنها هم قانع شوند. حرف شما البته درست است، اما دلیل بر اشتباه بودن این منطق نیست. بلکه ممکن است زبان گوینده یا گوش شنونده قابلیت درک آن را نداشته باشد.

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

مثلاً خود شما، تا الان در اعماق وجودت چقدر خدا را درک کرده‌ای؟ ممکن است از مثل منی که پیش تو دم از خدا زده‌ام، رنجیده باشی و به خاطر من، با خدا قهر کنی، اما نمی‌توانی اعماق وجودت را از خدا خالی کنی. وقتی به اعماق دل خودت نگاه کنی، محبت امام رضا را پیدا می‌کنی؛ از حرارت امام حسین گرم می‌شوی و امید به مهدی را خواهی یافت.

ممکن است ماجرای کرامت‌های حضرت معصومه و امام رضا،‌ منطق ریاضی را دچار تحیر کند و سوالی به سوال‌هایش بیفزاید، اما اگر آن منطق دیگر که گفتم در دست تو باشد، این کرامت‌ها به جای افزودن سوال‌هایت، تو را به جواب می‌رساند.

*

هیچ وقت از این جنس حرف‌هایم را برایت نگفته‌ام. یعنی هیچ وقت احساس نکرده‌ام که شنونده‌ی این حرف‌ها باشی. اما همیشه در دلم گفته‌ام که دوای درد تو این حس گمشده است.

امیدوارم بتوانی پیدایش کنی، هر چند که بسیار سخت است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۷:۰۱
علی اصغر جوشقان نژاد

وقتی از آقا، طلب پیام برای یک همایش می‌کنند و آقا با صراحت فلسفه آن همایش را زیر سوال می‌برد، آن وقت است که یا باید به کل قید برگزاری آن همایش را زد و یا آن را برگزار کرد و پیام مذکور را خواند...

وقتی از رئیس سازمان دعوت می‌شود در یک همایش شرکت کند و ایشان فلسفه آن همایش را زیر سوال می‌برد، آن وقت است که...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۳ ، ۱۴:۳۹
علی اصغر جوشقان نژاد
برای هر خواسته و آرزویی که اقدام می‌کنم، برمی‌خورم به محدودیت‌ها. محدودیت توان جسمی و روانی افراد، محدودیت من در درک حساسیت دیگران، محدودیت دیگران در درک حساسیت من، محدودیت دانایی و توانایی، محدودیت امکانات، محدودیت زمان، محدودیت مکان و...
از هر طرف که می‌روم، به محدودیت‌ها برمی‌خورم. به هزارتوی محدودیت‌ها که هر کدام‌شان با محدودیت‌های دیگری عجین شده است. نیاز به یک قدرت نامحدود دارم...
و من یتوکل على الله فهو حسبه

هر کس به خدا توکل کند خدا او را کفایت مى کند

سوره طلاق ، آیه 3
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۶:۱۶
علی اصغر جوشقان نژاد

سوال: این خاطره آیت الله حق شناس در مورد چه کسی است؟

یک بار قبل از نماز صبح به مسجد رفتم، دیدم یک نفر دارد نماز شب می خواند، اما حالت عادی نبود، بین زمین و آسمان نماز می خواند.

الف- یک دانش آموز

ب- احمد علی

ج- آیت الله بهجت

د- آیت الله قاضی


حتماً به ذهن شریفتان هم نمی رسد که پاسخ صحیح، گزینه «ب» باشد! احمدعلی نیری. این خاطره را آیت الله حق شناس، در مراسم ختم شهید احمدعلی نیری تعریف کرده است.

*

در کلاس آمادگی دفاعی، دو سال است که از بچه ها می خواهم هر کدام نام یک شهید را برای خود انتخاب کنند و آن شهید را در کلاس معرفی کنند. بچه ها را در کلاس با همان نام صدا می زنم و از همین راه، با چند شهید آشنا شده ام که قبلاً نمی شناختم. از آن جمله: شهید ابراهیم هادی، شهید شاهرخ ضرغام و شهید احمدعلی نیری.

هر سه نفر با کتاب های گروه شهید ابراهیم هادی شناخته شدند. گروهی که ظاهرا بنای اصلی اش بر معرفی شهدای ناشناس و معمولی است. شهیدانی که شناختن آنها نشان می دهد جنگ ما، هنوز گنج بسیار زیادی برای استخراج دارد و هنوز فقط بخش کوچکی از این راه را رفته ایم. گنجی به بزرگی هزاران شهید دفاع مقدس.

*

کتاب عارفانه، در مورد شهید احمدعلی نیری است. شهیدی که در 19 سالگی به ملاقات خدا می رود، اما پیش از آن، مسیری را پیموده است که از بزرگان عرفان انتظار می رود.

کتاب عارفانه

شهید احمدعلی نیری، بر اثر ترک گناه به مقاماتی رسیده بود که برای بسیاری باورنکردنی است. اما جالب اینجاست که در بین مردم بسیار عادی زندگی می کرد. برخی برای آن که گناه نکنند، جامعه را ترک می کنند اما شهید احمدعلی نیری با زندگی در اجتماع و تلاش در بسیج و کار با بچه های هم سن یا کوچک تر (یا حتی بزرگ تر) گناه را ترک کرد و به مقامات معنوی رسید.

خواندن کتاب عارفانه را به شما پیشنهاد می کنم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۳:۳۱
علی اصغر جوشقان نژاد