پرهنگ
مدیریت فرهنگ، با کاغذ و دسته چک و جلسه!
درگیری این روزهای من، چگونگی مدیریت فرهنگ با سه عنصری است که در بالا نوشته ام. یاد کتاب «چگونه مدیر فرهنگی شویم» نوشته اسماعیل امینی می افتم.
پرهنگ
مدیریت فرهنگ، با کاغذ و دسته چک و جلسه!
درگیری این روزهای من، چگونگی مدیریت فرهنگ با سه عنصری است که در بالا نوشته ام. یاد کتاب «چگونه مدیر فرهنگی شویم» نوشته اسماعیل امینی می افتم.
در هیئت (خانوادگی) محبان شاه نجف، موضوعی ارائه میشود با عنوان «فرزندان وایبری»
در جلسه اول به موضوع آسیبهای شبکههای اجتماعی پرداخته میشود و انشاء الله در جلسات بعدی راهکارهایی برای هر فرد و نکاتی برای مواجهه با فرزندان.
در ادامه جدولی مربوط به آسیبهای شبکههای اجتماعی آمده است:
آیا شما نکتهای به این جدول اضافه میکنید؟ آیا دستهبندی بهتری دارید؟
محمدرضا سرشار، نویسنده، استاد ادبیات و گوینده «قصه ظهر جمعه» رادیو ایران، در سال 78 برای انتخابات مجلس ششم نامزد شد و به همراه 29 نفر دیگر در فهرست جامعه روحانیت مبارز تهران قرار گرفت.
سرشار، خاطرات آن روزها را البته حدود 10 سال بعد، وقتی یکی دیگر از نامزدهای همان فهرست رئیس جمهور شده بود منتشر کرد. فهرستی که الان سه نفر از آنها جزء روسای جمهور ایران هستند: «اکبر هاشمی بهرمانی، محمود احمدینژاد، حسن روحانی» و افراد سرشناس دیگری نیز در آن حضور داشتهاند: «مرضیه وحید دستجردی، محسن رضایی، غلامعلی حداد عادل، داوود دانش جعفری و...»
«عکس انتخاباتی با کت دکتر احمدی نژاد» کتاب خوبی هست و نیست.
خوب است، چون وارد حواشی سیاست شده و با این حاشیهها، به جریان شناسی، شخصیتشناسی و آگاهی ما از وقایع دوره زمانی مورد اشاره کمک میکند. هر چند در این کتاب به طور مستقیم بسیاری از موضوعات مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است، اما با مطالعه آن شناخت بهتری نسبت به مسائل و اشخاصی مانند: عطاء الله مهاجرانی، آیتالله مهدوی کنی، دوم خرداد، انتخابات مجلس، جامعه روحانیت مبارز، حزب کارگزاران سازندگی، محمدرضا سرشار و... پیدا میکنیم.
در مقابل البته باید از ضعف اساسی این کتاب نیز سخن گفت. ساختار کتاب، بدون هیچ نظم مناسب برای درک مطالب تنظیم شده است. خاطرات نظم منطقی ندارند، نظم تاریخی نیز در آن دیده نمیشود، حتی نظم موضوعی نیز وجود ندارد. همین موضوع سبب شده است فصلهای میانی کتاب جذابیت نداشته باشد. در بعضی فصلها فقط گفته شده است که در تاریخ فلان به کجاها رفتم برای سخنرانی و حداکثر یکی دو تحلیل کمرنگ و کم خاصیت از فضای جلسه یا محیط ارائه شده است.
در نظم کنونی کتاب، فصلهای اول حاوی اطلاعات مناسبی است و فصل پایانی نیز جذاب است. اما فصلهای میانی عمدتاً تکراری و خسته کننده هستند. خود نویسنده نیز جایی در اواخر کتاب به این موضوع اشاره میکند و برای جلوگیری از این موضوع، به طور خلاصه به جلسات اشاره میکند که البته این مسئله هیچ دردی را دوا نکرده است.
اگر کتاب ترتیب تاریخی میداشت، احتمالاً جذابتر و قابل فهمتر میشد. در هیچ کجای کتاب به جز فصل آخر، تاریخ دقیق برگزاری انتخابات مجلس ذکر نشده است. بنابراین وقتی نویسنده نوشته است در تاریخ مثلا 1378.11.15 فلان کار را کردم، خواننده متوجه نمیشود که این تاریخ چقدر تا انتخابات فاصله دارد. اگر موضوعات به صورت تاریخی مرتب میشدند، علاوه بر اینکه سلسله اتفاقات ارتباط منطقی بیشتری پیدا میکرد، میشد در فصلهای انتهایی شاهد هیجان و جذابیت بیشتری بود تا آنکه خواننده به دنبال کتاب کشیده شود.
*
عکس انتخاباتی با کت دکتر احمدینژاد، شاید برای کوچکترها قابل توصیه نباشد اما برای بزرگترهایی که آن روزها را درک کردهاند، خواندنی است. دست کم، خاطراتی از آن ایام زنده میشود. خاطراتی از «ایام سیاه انتخابات مجلس ششم»، «انتخابات سیاه مجلس ششم» و «مجلس سیاه ششم»
پنجره های تشنه کتاب جذابی است. هم ظاهرش در نگاه اول آدم را می گیرد، هم موضوعش کم یاب است و هم خواندنش شیرین است:
روزنوشت های انتقال ضریح جدید امام حسین علیه السلام از قم به کربلا
جلد متفاوت کتاب که با طلق پوشیده شده است، خیلیها را به یاد همان ضریح پشت شیشه می اندازد که کتاب، سفرنامهی آن است. انتهای کتاب هم پوسترهایی چاپ شده است که معمولاً همه، پیش از آن که جایی از متن را بخوانند، اول آن ها را نگاه می کنند.
همین دو نکته که جذابیت کتاب را بالا برده است، موجب ضعف صحافی کتاب هم شده. خودم و یکی دیگر از آشنایان مان تجربه کردیم که با یک دور خواندن این کتاب، در نهایت جلد از صفحات جدا می شود.
وقتی شروع به خواندن کتاب کنی، البته به خاطر جذابیت موضوع و قلم روان جناب قزلی، کتاب به دستت می چسبد. خواننده ی دیگری می گفت صبح که کتاب را می خواندم، شب احساس می کردم جایی رفته ام که باید تعریف کنم!
کتاب حتماً خواندنی و قابل توصیه است.
اما نکته ای هم در محتوای کتاب قابل ذکر است. نویسنده کوشیده است معنویت سفر را در کتاب منعکس کند. در عین حال، ذکر کردن حاشیه ها، جذابیت را بالا می برد و البته جزئی از تاریخ! است و لازم است حفظ شود. به علاوه، نویسنده به درستی در ابتدای کتاب پیش بینی کرده است که متن اصلی سفر در عبور از شهرهای مختلف، تا حد زیادی یکسان باشد و کتاب را به تکرار بیندازد و این هم ضرورت دیگری شده است برای پرداختن به حاشیه ها. در شهرهای ابتدایی، کتاب بیشتر به متن می پردازد و هر چه کاروان جلو می رود، حاشیه ها بیشتر می شوند و متن به حاشیه می رود. همین مسئله هر چند از جانبی ناگزیر به نظر می آید، اما از نگاه دیگر، موجب انحراف ذهن خواننده است. تو گویی در شهرهای انتهایی سفر، سایه کمرنگی از انبوه مردم مشتاقی که بی ریا مشغول عزاداری و ابراز ارادت هستند، تحت تاثیر تعدادی از جوانان مشتاق که برای نگه داشتن ضریح در شهر خود سینه زنی و چانه زنی می کنند گم می شود. اگر خواننده دقت نکند، به جای آن که فضای مردم در شهرهای آخر را در یابد، فضای درگیری ها و مشکلات اعضای کاروان را درخواهد یافت.
*
باید از اعضای هیئت امنای ساخت ضریح تشکر کرد، باید از خود صاحب ضریح، حضرت اباعبدالله الحسین تشکر کرد. ماجرای ساخت ضریح، مانند عزای سیدالشهدا به ما نشان می دهد که چگونه با اقتصاد مردمی، می توان فرهنگ را چرخاند. اگر «اقتصاد روضه» بررسی شود، شیوه ای از فرهنگ گردانی مردمی نمایان می شود که نه تنها به کمک های دولتی وابسته نیست، بلکه با مخالفت دولت ها هم زنده می ماند و پیش می رود.
دغدغه های فرهنگی را احتمالا می شناسید. کتابی که با شیوه «شرح مزجی» نوشته شده است. کتابی به شدت مفید و اثرگذار برای هر کس که علاقه مند است فعالیت فرهنگی کند.
متن محوری کتاب، مربوط به دیدار مقام معظم رهبری با عناصر جبههی خودی در حوزهی فرهنگ در تاریخ 22/4/73 میباشد.
در این جلسه هم مسئولان دولتی در حوزهی فرهنگ حضور داشتهاند و هم گروههای مستقل فرهنگی. عناصر جبههی خودی در حوزهی فرهنگ در حال تکثیر هستند. این جمع ریزشها و رویشهایی داشته است. چه بسا کسانی در این دیدار حضور داشتهاند و هماکنون عضو جبههی خودی نیستند و چه بسا کسانی که در هنگام این سخنرانی، هنوز متولد نشده بودند، اما مخاطب این صحبتها خواهند بود؛ چنانکه امیرالمؤمنین بعد از جنگ جمل فرمود: «و لَقد شَهِدَنا فی عَسْکَرِنا هذا أَقْوامٌ فی أَصلابِ الرِّجالِ و أَرْحامِ النِّساءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الایمان» چه بسیار کسانی که هنوز به دنیا نیامدهاند و در جنگ جمل همپای امیرالمؤمنین شمشیر زدهاند. لذا همهی کسانی که این کتاب را مطالعه میکنند، میتوانند خود را حاضر در جلسه و ناظر به کلام مبارک ایشان ببینند.
این کلماتِ راهگشا، امروز چراغ راه رویشهای مبارک جبههی فرهنگ است که همه باید این بیانات را تطبیق دهیم با شرایط فردی، جمعی و جامعهی خودمان.
حیات فکری و سیاسی امامان شیعه؛ اثر ارزشمند رسول جعفریان
به تازگی فصل مربوط به امیرالمومنین و امام حسن مجتبی علیه السلام را خوانده ام.
زبان کتاب اندکی از سطح عمومی بالاتر است، اما در عین حال جذاب مانده است.
دیروز سرکار خانم کتاب آشپزی (بیش از 49 نوع آش و آبگوشت) ساناز سمیعی را خرید، دیدم صفحه اولش نوشته اند:
ایرانی آباد و سربلند با مصرف کالای ایرانی
آیا می دانید با مصرف یک کالای خارجی، چند کارگر ایرانی بیکار می شوند؟
ما نیز کاغذ ایرانی مصرف می کنیم.
بسیار لذت بردم و خواستم از انتشارات دکتر باهر به خاطر این حرکت زیبا تشکر کنم.