اگر مبارزه های جامعه اسلامی را به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم کنیم، مبارزات درونی جامعه پیچیده تر و طولانی تر خواهد بود. هنگامی که یک دشمن بیرونی در مقابل ما قرار گرفته باشد، طیف های مختلف جامعه همگرا می شوند و در مقابل آن می ایستند. اما در مبارزات درونی، دشمن واقعی به راحتی مشخص نمی شود و همین مسئله، ابهام را بیشتر و اتحاد را کمتر خواهد کرد.
در مبارزات درونی چه باید کرد؟
شاید مهمترین مسئله در مبارزات درونی جامعه، شناختن مرز بین نفاق و ضعف ایمان است. بعضی افراد در جامعه دچار سست ایمانی هستند و به همین دلیل مواضع و عملکردی اشتباه در کارنامه آنها دیده می شود، حال آنکه بعضی دیگر این مواضع را از روی نفاق درونی خود اتخاذ کرده اند. آیا باید هنگام مواجهه با این دو گروه یکسان برخورد کرد؟
به نظر نگارنده، مهم تر از مبارزه با نفاق، مبارزه نکردن با دیگر مومنان است. چه اینکه در زمان رسول اکرم نیز، با بسیاری از منافقان هرگز به معنای مصطلح ما مبارزه نشد. نه آنکه نفاق نیازی به مبارزه ندارد، بلکه مبارزه با نفاق بسیار با کفر ستیزی متفاوت است.
تفاوت های مواجهه با کفر، نفاق و ضعف ایمان:
در مبارزه با دشمن خارجی، لازم است دشمن به وضوح شناخته و معرفی شود. اما در مبارزه با منافقان، چه بسا نباید او را با عنوان منافق علم کرد.
در مبارزه با دشمن خارجی، تیر مستقیم به سمت دشمن شلیک می شود و حذف او در مقابل نظر قرار دارد. اما در هنگام مبارزه با منافقان، تنها با روشنگری و آموزش دقیق ایمان و آموزه های ایمانی می توان پیروز شد. حمله کردن به منافقان معمولاً دردی را دوا نمی کند و حتی با پاسخ های ایشان همراه می شود که به پیچیدگی بیشتر شرایط می انجامد.
از دیگر سو، افراد سست ایمان نباید به خاطر این ضعف درونی شان از بین مومنان طرد شوند. هر چند تحلیل های اشتباه و عملکردهای مخالف مصلحت از سست ایمان ها سر می زند، اما لازم است با سعه صدر بالا پذیرفته شوند و در دایره وسیع خودی ها قرار گیرند.
شاید یکی از ابعاد آیه شریفه «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» همین نکته است. در بیان رهبری معظم نیز، کلید واژه «جذب حداکثری» چنین معنایی را به ذهن متبادر می سازد.
با این روش، نیازی به قضاوت در مورد نفاق یا ضعف ایمان افراد نیز نخواهد بود. یکی از لغزشگاه هایی که به طور معمول مومنان در آن می غلتند، قضاوت نابه جا در مورد سایرین است. اگر نحوه برخورد ما با منافقان و مومنان سست ایمان، تا حدود زیادی مشابه باشد، طبیعتاً نیازی به قضاوت نداریم. در هر دو حالت باید با گشاده رویی اقدام به تذکر دلسوزانه کنیم و آموزه های ایمانی صحیح را گسترش دهیم؛ بدون آنکه کسی را به آسانی از دایره مومنان بیرون بیاندازیم.
*
پی نوشت:
1. طبیعتاً برای یافتن مصداق منافق به هیچ وجه نباید به سراغ منافقینی که در اردوگاه اشرف اسکان داشتند رفت. چه اینکه اینان «دو رو» نیستند و ظاهر و باطن شان یکی است؛ خراب.
2. یکی از بهترین نمونه های مواجهه با منافقان، رفتارهای شهید مظلوم بهشتی است با بنی صدر. البته به یاد داشته باشید که در آن برهه، شهید بهشتی و بنی صدر اینگونه که ما اکنون می شناسیم شناخته شده نبودند.
3. جهت حفظ امانت: جرقه این نوشته با شنیدن یکی از سخنرانی های حجت الاسلام پناهیان زده شد که به طور گذرا دوران مبارزه جامعه اسلامی را به سه دوره مبارزه با کفر، مبارزه با نفاق و مبارزه نکردن مومنان با یکدیگر تقسیم کردند.