دانشجو که بودم، یکی از اساتید (که از قضا رئیس دانشکده هم بود) انگشتر طلا دست می کرد.
خیلی با خودم کلنجار رفتم که چگونه بگویم که ناراحت نشود. در آخر، نامه ای نوشتم و در باکس استاد گذاشتم، بدون اینکه نامم را ذکر کرده باشم.
جلسه بعد استاد در کلاس، به نامه اشاره کرد و گفت که انگشترش طلا نیست و فقط رنگ طلاست. بعد خوشحالی اش را از اینکه دانشجویی می تواند به استادش اینقدر صمیمی تذکر بدهد بیان کرد و متن نامه را خواند.
خیلی با خودم کلنجار رفتم که چگونه بگویم که ناراحت نشود. در آخر، نامه ای نوشتم و در باکس استاد گذاشتم، بدون اینکه نامم را ذکر کرده باشم.
جلسه بعد استاد در کلاس، به نامه اشاره کرد و گفت که انگشترش طلا نیست و فقط رنگ طلاست. بعد خوشحالی اش را از اینکه دانشجویی می تواند به استادش اینقدر صمیمی تذکر بدهد بیان کرد و متن نامه را خواند.