پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

مدیریت فرهنگ، با نرم افزار و گزارش و جلسه!

پرهنگ

دغدغه اصلی پرهنگ، فرهنگ است. اما به سیاست، اقتصاد، جامعه و... هم سرک می‌کشد.
پرهنگ بیشتر از نوشته‌های خودم پر شده است، هر چند از نوشته‌های دیگران نیز خالی نیست.
ارادتمند؛ علی اصغر جوشقان‌نژاد

تاريخ پرهنگ
آخرین نظرات
عضوی از راز دل

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دشمن» ثبت شده است


پلیس راننده متخلف را نگه می دارد.
- گواهینامه؟
- ندارم!
- بدون گواهینامه رانندگی می کنی، از چراغ قرمز هم رد می شوی؟
- خب قانون برای کسانی است که گواهینامه دارند! ضمن اینکه من اصلاً این قانون شما را قبول ندارم. به نظر من چراغ آبی برای ایستادن بهتر است چون حس آرامش به راننده می دهد اما قرمز...
***

همه آنهایی که روزه نمی گیرند، یکسان نیستند. بعضی مسافرند، بعضی بیمارند، بعضی عذرهای دیگری دارند و البته بعضی نیز از سر ضعف ایمان روزه را ترک می کنند. به یقین، حجم دسته آخر، نسبت به همه کسانی که به روزه معتقدند (چه آنانکه عذری دارند و روزه نمی گیرند و چه آنها که می گیرند) بسیار اندک است.

اما چرا اسلام روزه خواری در ملا عام را ممنوع اعلام کرده و برای آن جریمه هایی نیز پیش بینی نموده است؟

مخالفان (که غالباً در همان دسته حداقلی هستند) استدلال را به سطحی مبتذل و نازل می کشانند که:

- اسلام خواسته است دل روزه دارانش با دیدن روزه خواری دیگران آب نشود.

- اسلام می خواهد مردم را به زور به بهشت بفرستد.

- اسلام اصلاً چنین حرفی نزده و این ابداع حکومت آخوندهاست!

و این سطح استدلال، اضافه می شود به حق آزادی در جامعه و نتیجه آن طبیعتاً غیرعقلانی بودن این دستور است.

اما به نظر می رسد که حکمت این حکم شرعی (که قبل از جمهوری اسلامی هم بوده است) چنین مسائلی نباشد. چرا که اگر در منزل خودتان در مقابل روزه داران دیگر، مشغول غذا خوردن شوید (هر چند پسندیده نیست) اما هیچ حد و تعزیری برایش مشخص نشده است. از دیگر سو، روزه خواری معذورین و مخالفان روزه هر دو یکسان دیده می شود.

پیش از آنکه به ریشه این حکم در اسلام بپردازیم، باید به این نکته اشاره شود که بدون توجه به دلیل و حکمتی که ما برای قوانین می یابیم، لازم است قوانین را رعایت کنیم. اگر کسی قانونی را به دلیل آنکه دلیلش را نمی داند یا با آن مخالف است زیر پا بگذارد، قطعاً خلاف عقل عمل کرده است و جامعه را به سمت تشویش و هرج و مرج برده است.

اما به نظر نگارنده، منع اسلام از روزه خواری در محضر عموم، در دو خواسته دین ریشه دارد:

اول: مراعات حال افراد سست ایمان

دوم:حفظ ظاهر جامعه

همه مومنین و روزه داران، به طور قطع در یک سطح ایمان قرار ندارند. اسلام ترتیبی داده است که منافقان و معاندان نتوانند با جوسازی های خود افراد ضعیف تر را ناامید کنند یا تحت تاثیر قرار دهند. حکم ارتداد نیز حکمتی مشابه دارد. ارتداد برای کسانی مصداق می یابد که پس از کافر شدن، کفر خود را به صورت علنی اعلام کنند. در منع از روزه خواری نیز، در محضر عموم جامعه بودن منجر به برخورد می شود تا حاشیه امنی برای افراد سست ایمان فراهم شود.

حفظ ظاهر جامعه نیز اهمیت چندگانه دارد. اول آنکه ظاهر جامعه، بسیار در روحیه افراد آن جامعه اثرگذار است. برای درک بهتر این موضوع باید به تفاوت واقعیت و احساس آن توجه کرد. به عنوان مثال امنیت و احساس امنیت دو مقوله متفاوت است. ممکن است در جامعه ای، امنیت واقعی (وابسته به میزان دزدی و تجاوز و قتل) بسیار کمتر از ایران باشد، اما به دلیل تبلیغ و حفظ مناسب بعضی ظواهر،  در آنجا بیش از ایران احساس امنیت کنیم.

به علاوه، ظاهر جامعه به عنوان یک ابزار تبلیغی مهم در اختیار موافقان و مخالفان جامعه دینی است. بنابراین دین نمی خواهد ابزاری که می تواند در اختیار حامیانش باشد، توسط مخالفانش استفاده شود.

همچنین توجه به ظاهر جامعه، یک فضای مناسب برای تربیت نسل های بعدی ایجاد می کند که در جوامع بد ظاهر! این فضا به سختی فراهم می شود.

البته بدیهی است که هیچ کس نمی تواند اسلام را به ظاهربینی متهم کند. چرا که اگر چندی از احکام دینی به ظواهر نظر افکنده است، در عوض حجم بسیار بیشتری از دستورات دین، باطن افراد و جوامع را مد نظر قرار داده است. خود دستور به روزه داری، یک دستور ظاهری نیست و از این جمله عبادات باطنی در اسلام بسیار بیش از آن است که بتوان آنها را شمرد.

در مقابل اسلام با این سطح از فرامین ثابت کرده که همه جانبه به انسان و جامعه نظر داشت است. نه آنکه فقط باطن را ببیند و ظاهر را فرای آن کند؛ و نه آنکه ظاهر آن همه اهمیت پیدا کند که باطن فراموش شود.

***

مبارزه با روزه خواری در پیشگاه جامعه، برای حفظ سلامت جامعه اسلامیست. پس بهترین کسانی که می توانند (و باید) این مبارزه را انجام دهند، اعضای همان جامعه هستند. چه خوب است اگر خود ما برای حل این مشکل دست به کار شویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۲۲
علی اصغر جوشقان نژاد

اول:

امیر حسن سقا (که پیش از این نمی شناختمش) به خاطر نوشته ای در وبلاگش، بازداشت و محکوم شده است. نوشته ی او در مورد برادر رئیس دستگاه قضاست و همین نسبت فامیلی، انتقادات به برادران لاریجانی را بیشتر می کند.

بسیاری از وبلاگ نویسان در این مورد مطالبی نوشته اند. دو نکته در این نوشته ها برای من بیشتر نمود داشت: اول انتقاد به قوه قضائیه که «چرا حزب اللهی ها را محدود می کنید و نمی گذارید انتقاد کنند» و دوم نظرات مخالفان که تلاش دارند از این مسئله درون خانوادگی، ماهی خود را صید کنند و می گویند «اگر شما طرفدار جمهوری اسلامی هستید، بپذیرید که این هم نتیجه ی همان جمهوری اسلامی است»

دوم:

بارها شنیده ایم اما یک بار دیگر نیز بخوانیم:

امیرالمومنین، زره خود را در دست یک یهودی دیدند و نزد قاضی طرح دعوا کردند. حکم به نفع یهودی صادر شد!

چرا؟  آیا حق با علی نبود؟ یا قاضی اشتباه کرده بود؟

هیچ کدام. ساز و کار قانونی و شرعی که برای این کار وجود داشته، هر چند بهترین ساز و کار ممکن به نظر می آید اما به هر حال ضعف هایی ذاتی دارد که در این مورد نتیجه غلط می دهد.

ظاهراً اگر امیرالمومنین علیه السلام نارضایتی خود را در رسانه های عمومی!! فریاد می کرد، حق داشت. اما او چنین نکرد و حکم را با گشاده رویی پذیرفت.

سوم:

حق با قوه قضائیه است یا وبلاگ نویس ها؟ نمی دانم.

اما آنچه می دانم اشتباه استراتژیک ما در مقابل این ماجراست.

حق انتقاد باید برای همه (و نه فقط حزب اللهی ها) محفوظ باشد. عدالت نیز باید برای همه (و نه فقط وبلاگ نویسان) اجرا شود. اما از دیگر سو، همه (و نه فقط سبزها، بعد از شکست در انتخابات) باید به قانون گردن بگذارند. غرغرهای بعد از حکم قانونی، بیش از هر چیز به ضرر آرمان ماست.

این البته به معنای نفی نقد نیست. اما باید توجه داشت که قوه قضائیه به دو عنصر مهم نیازمند است: اقتدار و اعتماد. البته واضح است که بخش عمده این اقتدار و اعتماد از طریق عملکرد خود دستگاه قضا فراهم می شود. اما فضای رسانه ها نیز به شدت بر این دو اثرگذارند.

به بخشی از فرمایش مقام معظم رهبری دقت کنید:

نباید قوّه‏ ى قضائیّه را تضعیف کرد. قاضى‏ براى اینکه بتواند در جایگاه پیغمبر، درست و با استقرار بنشیند و عمل کند، احتیاج دارد که مورد حمایت نظام باشد؛ باید احساس کند که حمایت و تقویت مى‏ شود و در چشم مردم داراى منزلت است. قاضى، منزلت در نظر عموم و حمایت از سوى مسئولان را لازم دارد. اگر باب انتقادهاى غیر منطقى و خصمانه و عیب‏جویانه و احیاناً با انگیزه‏هاى سیاسى به سمت قوّه‏ ى قضائیّه باز شد به این هر دو نیاز ضربه خواهد خورد: قاضى و دستگاه قضاء از چشم مردم مى ‏افتد و حمایت مسئولان را هم از دست مى ‏دهد. آن‏وقت ما چطور در این فضا توقّع داشته باشیم که قاضى بیاید با شجاعت بایستد و یک ظالم و متخلّف از قانون را- که هم زور و هم زر دارد- به پاى میز محاکمه بکشاند و هیچ‏گونه تحت تأثیر او قرار نگیرد؟ این کار، آسان نیست. اگر ما بخواهیم قاضى این شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد که چنین بارهاى سنگینى را که از او توقّع داریم، بردارد، باید او و دستگاهى را که حامى اوست، اوّلًا مورد حمایت قرار دهیم؛ ثانیاً منزلتش را در چشم مردم حفظ کنیم.

چهارم:

عدالت خواهی، از پایه های انقلابی بودن ماست. اما حضرت آقا در زمینه ی روش عدالت خواهی نکته ای شنیدنی داشته اند که کمتر شنیده شده است:

شما مى ‏گوئید که ما شعار عدالت مى ‏دهیم؛ دانشجو را مى ‏گیرند، اما آن کسى را که به عدالت صدمه زده، نمى ‏گیرند. قوه‏ ى قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان.

خوب، اینجا شما باید زرنگى کنید؛ یک ‏لحظه از درخواست و مطالبه‏ ى عدالت کوتاهى نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‏ ى این فکر هم با همه ‏ى وجود، خودم هستم و امروز بحمد اللَّه نظام هست. البته تخلفاتى هم ممکن است انجام بگیرد؛

شما زرنگى ‏تان این باشد: گفتمان عدالت خواهى را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصى و مصداق‏ سازى نکنید. وقتى شما روى یک مصداق تکیه مى ‏کنید، اولًا احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من مى ‏بینم دیگر. من مواردى را مشاهده مى‏ کنم- نه در دانشگاه، در گروه‏هاى اجتماعى گوناگون- که روى یک مصداق خاصى تکیه مى‏ کنند؛ یا به‏ عنوان فساد، یا به عنوان کج‏ روى سیاسى، یا به‏ عنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلًا اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و مى ‏بینم این‏جورى نیست و آن کسى که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است.

بنابراین وقتى شما روى شخص و مصداق تکیه مى‏ کنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‏ اى به دست مى‏ دهید براى اینکه آن زرنگ قانون‏ دانِ قانون‏ شکن -که من گفته‏ ام قانون‏ دان هاى قانون‏ شکن خطرناکند- بتواند علیه شما استفاده کند. شما از دادستان چه گله‏ اى مى‏ توانید بکنید؟ اگر یک نفرى به‏ عنوان مفترى یک شخصى را معرفى کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضى این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، ماده‏ ى قانونى، آن قاضى را ملزم به انجام یک کارى مى‏ کند؛ لذا نمى‏ توانیم از او گله کنیم. شما زرنگى کنید، شما اسم نیاورید، شما روى مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتى پرچم را بلند کردید، آن کسى که مجرى است، آن کسى که در محیط اجراء مى‏ خواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را مى‏ کنند. آن کسى هم که فریاد مربوط به محتواى این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمى مى‏ کند و کار پیش خواهد رفت.

بنابراین به نظر من مشکلى در کار شما نیست؛ شما جوان هاى مؤمنى هستید که انتظار هم از شما همین است. هر شعار خوبى که داده مى ‏شود، بعد از اتکال به خداى بزرگ که همه ‏ى دلها و زبانها و اراده‏ ها دست اوست، تکیه به شما جوانهاست، امید به شما جوانهاست؛ این را بدانید.

در ادامه: در این رابطه، نوشته جناب میثمی در تریبون را پسندیدم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۱ ، ۰۰:۲۲
علی اصغر جوشقان نژاد

عنوان سال 91 ما را هدایت می کند تا با (مصرف) تولید ملی، حمایت (عملی) از کار(گر) و سرمایه (دار) ایرانی را نشان دهیم. اما چرا باید این کار را انجام داد؟

در متن زیر تلاش شده است با نگاه های مختلف، پاسخ هایی کوتاه به این سوال داده شود.

حضرت آقادلیل ولایت مدارانه

وقتی حضرت آقا نامی را برای سالی انتخاب می کنند، حتماً با اطلاعات دقیقی که از اوضاع کشور و بلکه جهان دارند، می دانند این نکته باید مورد توجه همه قرار بگیرد تا سریع تر به سمت آرمان ها حرکت کنیم. نام سال 91 هم از این قاعده مستثنی نیست و همین که مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته اند، کافی است تا آن را رعایت کنیم.

دلیل عاقلانه

افزایش رونق کسب و کار به نفع همه مردم است. ولی این رونق نه با شعار، که با حمایت مردمی افزایش پیدا می کند. اگر من و شما از کارگر و سرمایه دار کشور خودمان حمایت نکنیم، چه کسی حمایت خواهد کرد؟

دلیل منطقی

اگر منطقی نگاه کنیم، در بسیاری از کالاها خرید خارجی یعنی دور ریختن پول. وقتی شما مواد خوراکی یا اقلام بهداشتی (مثل خمیردندان) یا لوازم مصرفی مثل باتری را از مارک های خارجی انتخاب می کنید یعنی محصولی را خریده اید که بعد از تولید، مدتی در مسیر بوده است تا به ایران برسد، مدت (نامعلوم) دیگری در گمرک بوده تا ترخیص شود، بعد از آن مدتی در اختیار عمده فروش و بعد از آن فروشنده بوده و حالا شما خریده ای. واضح است که از طراوت و تازگی محصول کم شده است و در مواردی (مثل باتری) در حقیقت شما پول مبارکت را برای خرید محصولی داده ای که بخشی از کارایی خود را از دست داده است.

همه انواع محصولات بی کیفیت چینی را نیز به این فهرست اضافه کنید. بعد فواید خرید محصول داخلی را نیز در کنار این مضرات بگذارید و حاصل جمع را محاسبه کنید.

دلیل اقتصادی

هر محصول وارداتی که شما در کنار خودتان می بینید (از همین مانیتوری که جلوی رویتان است تا کاغذ خارجی که کتاب هایتان روی آن چاپ شده) نیازمند یک صادرات بوده است. یعنی اگر می خواهیم چیزی وارد کنیم، نیازمند ارز هستیم و مهمترین راه ورود ارز به کشور ما، صادرات (نفتی و غیر نفتی) است. از طرف دیگر صادرات نفتی یعنی فروش اصل سرمایه و صادرات غیرنفتی یعنی فروش نتیجه سرمایه. بدیهی است که نباید به پول صادرات نفتی دل خوش کرد. یعنی حتی اگر بخواهیم واردات پایدار!! هم داشته باشیم، باید صادرات غیر نفتی را افزایش دهیم.

دلیل حسابگرانه

دو دو تا چهارتا! بچه من چند سال دیگر نیازمند کار است و من باید برای شغل آینده او سرمایه گذاری کنم، یک سرمایه گذاری بلند مدت. اگر بتوانم تعداد زیادی کارخانه را سر پا نگهدارم تا فرزند دلبندم هر گاه که نیازمند کار بود گزینه های زیادی برای انتخاب داشته باشد بهتر است. و البته این کار هزینه ای بیش از سرمایه موجود من نیاز دارد. مگر آنکه من با همه مردم کشورم مشارکت کنم و همه متعهد شویم محصولات ایرانی بخریم تا کارخانه ها به کار خود ادامه دهند و فضای کار آینده فرزندانمان را تضمین کنند.

دلیل اخلاقی

مگر نشنیده اید که چند برابر مالی که در راه خدا انفاق شود به صاحب مال بر می گردد؟ یک کالای ایرانی را که می خری، حتی اگر به نظرت کیفیت-قیمت متناسبی ندارد، نیت انفاق در راه خدا کن. بگو خدایا من به نیت رضایت تو این محصول را می خرم. خدا حتماً عوضش را خواهد داد.

دلیل دینی

خدا نمی خواهد راهی برای تسلط کافران بر مومنان وجود داشته باشد. ما توانسته ایم راه تسلط سیاسی و نظامی را مسدود کنیم. حالا نوبت بستن راه تسلط اقتصادی است. بسم الله

یک شهید جهادگردلیل جهادی

یک عمری از شهدا دم زده ایم و در حمایت از رهبری شعار داده ایم؛ حالا که پای جهاد رسیده است، بهانه نیاوریم که «گران می دهند» یا «کیفیت ندارد» اولا خیلی از محصولات قیمت و کیفیت مناسبی (یا متناسبی) دارند، ثانیا اگر هم نداشته باشند باید گذاشت به پای تیر و ترکش های جهاد اقتصادی. خب جهاد بدون جانبازی و شهادت که نمی شود!!

دلیل میهن پرستانه

سرزمین آریایی ما برای رسیدن به قله های جهانی نیازمند همکاری تک تک هم میهنان وطن پرست است. اگر هر یک از ما، تولیدات هم وطن مان را بر تولیدات بیگانگان ترجیح دهیم، شرایط را برای آبادانی میهمن مان آماده کرده ایم.

دلیل تجربه گرایانه

کشور ژاپن بعد از جنگ جهانی دچار شرایط بد اقتصادی شد. راهکار خروج از آن شرایط افزایش تولیدات داخلی بود. مردم ژاپن برای آن که کشورشان را از پیچ پیشرفت بگذرانند، به خرید محصولات داخلی روی آوردند. حتی هندوانه های زرد و بی آب ژاپنی بیش از هندوانه های سرخ و آبدار خارجی (ایرانی) فروش می رفت تا کشاورز ژاپنی بتواند به کار خود ادامه دهد.

همه این پیشرفت اقتصادی ژاپن مرهون همین از خود گذشتگی مردم است. هر چند، مدتی محصولات بی کیفیت مصرف کردند و حتی عده ای با تولید بی کیفیت سعی در کسب سودهای زیاد کردند، اما در نهایت شرایط به نفع مردم تغییر کرد و حالا ژاپن همان است که می شناسید.

دلیل جامعه شناسانه

بسیاری از آسیب های اجتماعی محصول بیکاری جوانان هستند. اگر قرار باشد آسیب های اجتماعی کاهش پیدا کنند، نیازی نیست کلاس های آموزشی برگزار شود، بلکه کافی است شرایط کاری مناسب برای همگان ایجاد گردد. در نتیجه انگیزه ها تقویت می شود، خانواده ها با نشاط می ماند و آسیب های اجتماعی کاهش می یابد.

من نام لم ینم عنهدلیل دشمن ستیزانه

دشمن قصد جدی کرده است که از ناحیه اقتصاد به ما ضربه بزند. باید در مقابل او ایستاد. نباید گذاشت از هیچ منفذی راه ضربه زدن بیابد. بهترین راه برای جلوگیری از ضربه های دشمن، خود کفایی اقتصادی است که از طریق تقویت تولید ملی به دست خواهد آمد.

دلیل رو کم کنانه

باید روی چینی ها را کم کرد که این همه محصولات بنجل می فرستند و ما هم با اشتهای فراوان همه را می خریم. اگر قرار به بنجل ساختن باشد که دست خودمان چلاق نیست. حالا که کار به اینجا رسیده است محصول با کیفیت تولید می کنیم و کالای داخلی می خریم تا به این چشم بادامی ها ثابت کنیم بهتر از آنها می توانیم.

دلیل جاهلانه

کفر آدم در می آید وقتی می بیند این کافرهای هیچ چیز نفهم پشت سر هم جنس می فرستند توی ایران. انگاری که یک بازار پیدا کرده اند به جمعیت 85 میلیون و حالا هم دارند خدایی می کنند. باید به این از خدا بی خبرها نشان داد که مسلمان ها اگر بخواهند بهتر از آنها می توانند.

دلیل کافرانه

خدا هم که وجود نداشته باشد، قیامتی هم که در کار نباشد، همه چیز هم که در همین دنیا ختم شود، باز هم راحتی آدم ها در این نیست که الان یک چیزی به جیب بزنند و بعد را بی خیال شوند. راحتی در آن است که تصمیمی بگیریم که علاوه بر تأمین موقت نیاز فعلی، شرایط را در بلند مدت اصلاح کند و جامعه را بعد از مدتی بهبود ببخشد. حالا فرض کنیم من محصول خارجی درجه یکی خریدم و امروزم را خوش گذراندم، در بلند مدت با ساختار خراب اقتصادی جامعه، من هم متضرر خواهم شد. خدا هم که وجود نداشته باشد، عقل حکم می کند سود بلند مدت را بر سود گذرا ترجیح دهم.

حضرت آقادلیل ولایت مدارانه
وقتی حضرت آقا نامی را برای سالی انتخاب می کنند، حتماً حکمتی دارد... عمل کنیم
دلیل شما
می شنوم...
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۴۳
علی اصغر جوشقان نژاد

ای به امید کسان خفته! ز خود یاد آرید
تشنه‌کامان غنیمت! ز احد یاد آرید

سر به سر بادیه‌بازار هیاهو شده است
سنگ گور شهدا سنگ ترازو شده است

گر چه مرحب سپر انداخته، خیبر باقی است
بت مگویید شکستیم، که بتگر باقی است

ره دراز است، مگویید که منزل دیدیم
نیست، این پشت نهنگ است که ساحل دیدیم

ره دراز است، سبک‌تر بشتابیم، ای قوم!
خصم بیدار است، یک چشمه بخوابیم، ای قوم!

نه بنوشیم از این رود، که زهرآلوده است
غوطه باید زد و بگذشت که پل فرسوده است

وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود
خیمه قافله را دشنه ما میخ شود

وای اگر بر در باطل بنشیند حق ما
وای اگر پرده تزویر شود بیرق ما

خیمه بگذار و برو، بادیه توفان‌جوش است
کوه، آتش به جگر دارد اگر خاموش است

فتنه می‌بارد و سنگین، ز در و دیوارش
هر که اینجا خفت، سیلاب کند بیدارش

می‌رویم امروز با صاعقه هم‌پای سفر
گردبادیم و ز سر تا به قدم، پای سفر

 محمد کاظم کاظمی

قصه سنگ و خشت

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۰ ، ۱۸:۲۵
علی اصغر جوشقان نژاد

سال 52 هجری قمری

... در این زمان، زیاد به شدت به سرکوبی شیعیان مشغول بود. گاه می شد که وی دستان هشتاد نفر از اهالی کوفه را قطع می کرد. او ابتدا از آنها می خواست تا از امام علی علیه السلام بیزاری بجویند. زمانی که آنان از این کار خودداری می کردند، آن را بهانه کرده، ایشان را می کشت و خانه هایشان را نیز خراب می کرد...

سال 61 هجری قمری

... حضرت اباعبدالله را نه دشمنان، که دوستان او به قتل رساندند. همانهایی که حاضر بودند دستان شان قطع شود ولی به پدر بزرگوار حسین بن علی ناروا نگویند...

سال 1433 هجری قمری

... ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۰ ، ۲۳:۰۲
علی اصغر جوشقان نژاد

از شروع رنسانس، تمدن غرب اندک اندک رشد کرد و سرعت گرفت و کار را به جایی رساند که تاریخ را تمام شده فرض کرد و خود را در عرصه تمدنی، یکه و تنها دید.

اما ناگهان انقلاب اسلامی، آغازی بر پایان غرب شد. (کتابی خواندنی، مصاحبه ای با نادر طالب زاده و مطالبی دیگر 1 و 2 و 3). هر چند غرب انقلاب اسلامی ایران را جدی نگرفت، اما این انقلاب بعد از اندکی باعث شد تمدن غرب، از درون خود دچار تردید و تزلزل شود و حالا مدتی است که دور زده است و خلاف مسیر قبلی خود در حال سرعت گرفتن است.

در دین: اسلام به سرعت در حال رشد در تمام گستره تمدنی غرب است. (مثلاً 1 و 2 و 3 و...)

در فرهنگ: مدارس تک جنسیتی آمریکا بیش از آنچه فکر می کنیم، در حال گسترش است (منبع)

در اقتصاد: وال استریت، نماد اقتصاد سرمایه داری ناکارآمدی خود را نشان داده است. (یک مقاله، یک گزارش قدیمی از گسترش اقتصاد اسلامی، آخرین اخبار جنبش و یک مقاله خواندنی دیگر)

در سیاست: شیوه دموکراسی با ارائه خروجی هایی شبیه هیتلر و بوش، ذات متناقض خود را به رخ می کشد.(نمونه هایی از نتایج دموکراسی 1 و 2 و 3 و 4 و 5 هست، اما این یکی را توصیه می کنم حتما بخوانید)

در دیپلماسی: همه پایگاه های دنیای غرب در حال تبدیل به دشمنانش هستند. (مثلاً 1 و 2 و 3)

 *

لوکوموتیو قطار دور زده است، اما واگن های عقبی همچنان به همان مسیر قبلی می روند. اینجا در ایران، دل آدم برای آنهایی که هنوز سنگ تمدن رو به خاموشی غرب را به سینه می زنند می سوزد. (مقاله ای از شهید آوینی، مطالب غرب زدگی در ایلیا)

امروز نظام سرمایه‌دارى در یک بن‌بست کامل است. ممکن است نتائج این بن‌بست سالها بعد به نتائج نهائى برسد، اما بحران غرب به طور کامل شروع شده.
دنیا در حال یک پیچ تاریخى است. ملت عزیز ما، ملتهاى مسلمان، امت عظیم اسلامى، میتوانند نقش ایفاء کنند. اینجاست که اسلام، تعالیم اسلام، روش اسلام به کار نیاز مردم دنیا مى‌آید؛ و اینجاست که نظام جمهورى اسلامى میتواند الگو بودن خودش را براى همه‌ى مردم دنیا اثبات کند.

رهبرم، کرمانشاه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۰ ، ۰۹:۰۰
علی اصغر جوشقان نژاد
اینهمه جوالدوز وبلاگمان به تن صدا و سیما و دولت و مجلس خورد که انقلابی نیستید و به وظیفه تان عمل نمی کنید...
حالا به نظرم بد نباشد که به خودمان سوزنی بزنیم و ببینیم
بیشتر دغدغه وبلاگ مان برای چیست
و چقدر با دغدغه رهبرمان هماهنگ است
حواس وبلاگ ما بیشتر به جریان انحرافی است
یا تکه پرانی در مورد تخلف بزرگ بانکی
یا نقد فلان نماینده مجلس
و یا
جهاد اقتصادی
و بیداری اسلامی
و حتی بیداری جهانی که در آمریکا و اسرائیل هم دیده می شود
*
فکر می کنم خیلی از دنیا عقب افتاده ایم، آنقدر که دشمن در حال احتضار را رها کرده ایم و به درگیری های خودمان چسبیده ایم.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۰ ، ۲۲:۱۵
علی اصغر جوشقان نژاد

توجه توجه!

دو تن از مراجع محترم تقلید

جایز دانسته اند

که مثل اول ماه رمضان،

برای عید فطر هم پیشواز گرفته شود

و مقلدین یک روز زودتر روزه خود را افطار کنند.

آنهایی که در رویت هلال رمضان و شوال از این دو نفر تقلید می کنند

می توانند حتی دو روز هم به پیشواز عید فطر بروند.

حضرت آیت الله العظمی بی بی سی

و

حضرت آیت الله العظمی وی او اِی

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۰ ، ۱۶:۱۱
علی اصغر جوشقان نژاد
دو ماه پیش
-جای شما خالی-
سفر عمره قسمت مان شد.
قبل از سفر
توی همین ایران
رفتیم همه سوغاتی ها را خریدیم.
اینطوری
وقت عزیزمان در مکه و مدینه صرف بازارگردی نشد
و بیشتر به زیارت رسیدیم
پول بی زبان مان را هم به این وهابی های زبان دراز ندادیم
جنس بنجل چینی هم به مان قالب نکردند
بارکشی هم نکردیم
جریمه گمرک و اضافه بار هم ندادیم
به اقتصاد کشور خودمان هم کمک کردیم.
---
نکته: تنها خریدی که از ایران قصد انجامش را داشتیم
خرید از بازار (مسجد) شیعیان مدینه بود
البته چیز زیادی ندارند
اما حتماً باید ازشان خرید کرد.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۰ ، ۰۸:۵۱
علی اصغر جوشقان نژاد
اگر من یک خریدار هستم
و کالای ایرانی و خارجی
هر دو را می خرم
لااقل دقت می کنم که به اقتصاد دشمنم کمک نکنم
کالای صهیونیستی
و آمریکایی نخرم
مثل کوکاکولا
مثل پپسی
مثل نستله
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۰ ، ۰۸:۱۷
علی اصغر جوشقان نژاد